< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

93/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: صور اجزاء امر ظاهری از واقعی

برای روشن شدن بحث امروز باید به چند امر به عنوان اصل موضوعی دقت کرد .

متعلق امر ماهیت مامور به است و اگر مولی امر به صلاة کرد طلب ایجاد ماهیت کرده است که به اولین ماهیت تحقق می یابد و متعلق امر طبیعی است نه فرد و آن به فرد ما تحقق می یابد.

پس اگر مولی گفت با عجز از صلاة مثلا روزه بگیرید معنایش این است که اگر طبیعی صلاة کلا غیر مقدور شد نوبت به بدل آن یعنی روزه می رسد و زمانی طبیعی غیر مقدور می شود که هیچ یک از افراد عرضیه و طولیه قابل وجود نباشد والا و لو یک فرد از طبیعت صلاة قابل برای تحقق وایجاد باشد، مکلف غیر قادر بر صلاة نیست؛ زیرا مولی امر به صلاة خاص نکرده است، بلکه امر به طبیعی و ماهیت صلاة کرده است و طلب ایجاد این طبیعی را کرده است چه فرد عرضی باشد و چه فرد طولی .

بنابراین اگر فرضا مولی فرمود ﴿فلم تجدوا ماءا فتیمموا﴾[1] وقتی طهارت مائیه مقدور نیست که نه در افراد عرضیه و نه افراد طولیه هیچ فردی مقدور نباشد.

این مقتضای قاعده اولیه در مورد امر اضطراری که معلق بر عدم قدرت بر امر واقعی است می باشد .

اما اگر فرضا دلیلی بر بدار وارد شد یعنی دلیلی بر جواز مبادرت در اول وقت وارد شد، این اجازه بر مبادرت امر و اول وقت تیمم کردن، می فهماند که عمل مجزی است یعنی ملازم با آن است .

پس لو خلی و طبعه اگر مولی فرمود در صورت فقدان ماء تیمم کنید مقتضی این است که هیچ فردی مقدور نباشد و طبعا بدار جائز نیست اگر اول وقت آب نیافتیم زیرا ما ممکن است در آخر وقت آب پیدا کنیم و قادر بر امتثال امر واقعی باشیم.

ولی اگر دلیلی بر بدار قائم شد این به معنای اجازه مبادرت است و معنای آن مجزی بودن عمل است و الا معنا ندارد بگویند در اول وقت با تیمم نماز بخوان. پس اگر شارع اجازه بدار داد دو نکته کشف می شود

نکته اول: اجزاء عمل .

نکته دوم: کشف می شود همه مصلحت واقع به این فرد اضطراری حاصل شده است و دیگر اعاده و قضا لازم نیست

این نکات به عنوان اصل موضوعی می پذیریم

اینجا آخوند می فرماید[2] از اطلاق دلیل تیمم می فهمیم که اگر اول وقت هم آب نیافتیم تیمم جائز است و این معنایش اجزاء عمل است یعنی اگر آب نیافتید در وقت نماز تیمم کنید چه اول وقت و چه آخر وقت، پس هم عمل مجزی است و هم کشف می کنیم این عمل ناقص وافی به همه این عمل تام است، یعنی همه ملاک آن عمل واقعی در این عمل اضطراری هست و دیگر از مصلحت چیزی باقی نمانده که تدارک آن واجب باشد .

بله اگر امر می کرد به اعاده یا قضا کشف می کردیم که بدار غلط بوده و عمل اضطراری مجزی نبوده و وافی به ملاک صلاة با آب هم نبوده ولی نه امری به اعاده و نه امری به قضا نکرده است. پس کشف می کنیم نماز با تیمم در هر وقتی که اراده کنیم و آب پیدا نکنیم مجزی است به خصوص که فرمود «یکفیک عشر سنین» .

فرضا اگر شک کنیم اعاده بعد از پیدا شدن آب لازم است یا نه، تمسک به برائت می کنیم و می گوئیم اصل برائت از اعاده و قضا است .

پس نتیجه آن است که اگر عمل اضطراری و لو در اول وقت انجام دهیم و پس از او عمل واقعی مقدور هم که بشود چون اعاده و قضا واجب نیست پس معلوم می شود همان عمل بداری و اضطراری ما مجزی و کافی است .

استاد خوئی می فرماید:[3] اگر در دلیلی گفت وقتی نوبت به اضطراری می رسد که امر واقعی مقدور نباشد و قدرت بر امر واقعی هم به فرد ما حاصل می شود، طبق این دو نکته اگر در سراسر وقت طهارت مائیه و لو در آخر وقت مقدور شد کشف می کنیم آن امر دروغ بوده است، مگر آنگاه که نص خاصی وارد شود و اطلاق ادعائی مرحوم آخوند را هم که قبول ندارند؛ زیرا بعد از اینکه در ذیل آیه فرموده ﴿فلم تجدوا﴾ اطلاق آیه را قبول نمی کنند و این به معنای عدم وجدان آب در کل وقت است، لذا ایشان می فرمایند علی القاعده بدار جائز نیست و الا اگر شرعا جائز بود مجزی بود، ولی دلیلی بر جواز بدار نداریم و اطلاق هم که قبول نشد .

آری در مواردی نص خاص داریم مثل مورد تقیه که گذشت و مورد دیگر آن است که اگر کسی به خاطر وجدان الماء نماز ظهر و عصر را با تیمم خواند، دلیل وارد شده است که همان اول مغرب می تواند نماز را با تیمم نماز ظهر و عصر بخواند یعنی جواز بدار به مقتضای دلیل خاص وارد شده است .

اما اگر دلیل وارد نشد علی القاعده با بدار به عمل و پیدا شدن آب کشف می کنیم عمل فاقد امر بوده است .

انصافا به نظر ما اطلاق در آیه مبارکه هست و همین که نماز مغرب و عشا با تیمم آخر وقت ظهرین جائز است بالملازمه کشف از جواز بدار کرده و با دلالت التزامی کشف می کنیم جواز بدار را در خصوص طهارت مائیه و ترابیه.

بعد از این بیان مطلبی محقق نائینی در مقام فرموده که آن هم در خور دقت و تامل است و آن این است که تارة دلیلی وارد شده است بر امر واقعی در طول وقت که اینجا بلا اشکال نوبت به امر اضطراری نمی رسد و اخری دلیلی بر اطلاق وارد شده است مثل آنچه آخوند فرموده است که و لو اول وقت آب نبود تیمم مجزی است که اینجا هم بحثی نیست که امر اضطرارای مجزی از واقعی است و ثالثة خیر، اول وقت آب نیست و فرد اختیاری مقدور نیست ولی در آخر وقت مقدور است در این صورت ثالثه

تارة ما علم داریم یا طریق داریم بر اینکه تا آخر وقت امر اختیاری مقدور نیست

و اخری چنین دلیلی نداریم .

در این صورت که بخشی از وقت عمل اختیاری مقدور است، اگر اماره و علمی هم قائم شد که تا آخر وقت اتیان به امر واقعی مقدور نیست اینجا مقتضای علم ما یا اقامه دلیل، چیست ؟

مثل اینکه خود شما در اول وقت فحص کردید و آبی پیدا نشد و بینه هم قائم شد که در این صحرا تا آخر وقت آب وجود ندارد یا شما علم به این مطلب پیدا کردید، اینجا آیا با این علم اگر نماز را با تیمم در اول وقت خواندید مجزی است یا نه ؟

ایشان می فرماید اگر فرضا بینه یا طریقی قائم شد بر عدم وجدان ماء تا آخر وقت اینجا عمل به مقتضای دلیل ظاهری است که صدق العادل باشد که می گوید تا آخر وقت آب نیست و شما باید نماز را با تیمم خواند،‌ اینجا با کشف خلاف دائر مدارد بحث بعد است که آیا امر ظاهری مجزی از امر واقعی هست یا نه ؟

بنا بر اجزاء عمل اضطراری کفایت می کند .

اما اگر فرضا امر ظاهری نبود بلکه یقین پیدا کردید که این یقین به حکم شارع حجت نیست بلکه یقین حجیت ذاتی دارد و حجیت آن قابل جعل نیست و اگر یقین پیدا کردیم که آب تا آخر وقت نیست و ما نماز را طهارت ترابیه خواندیم، در اینجا بر اساس علم، فاقد ماء بوده ایم و امر به صلاة با تیمم فعلیت پیدا می کند و ما نماز را با طهارت ترابیه خواندیم و شک کردیم که با پیدا شدن آب آیا مجزی است یا نه؟

‌به مقتضای برائت وجوب اعاده و قضا را نفی می کنیم و کشف می کنیم عمل ما مجزی بوده است .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo