< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

93/10/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: تقسیم واجب به معلق و منجز

بحث ما در واجب مطلق و مشروط بود که هرگاه وجوب واجبی معلق بر شرطی بود مثل تعلق وجوب حج بر استطاعت از آن به واجب مشروط تعبیر شد و اگر وجوب معلق بر شیئی نبود از آن به واجب مطلق تعبیر شد و بحث مفصل گذشت که شیخ فرمود نمی شود شرط را ارجاع به هیئات داد به چند جهت ارجاع شرط به هیئت را ناممکن دانستند .

اولا چون هیئت معنای حرفی است .

و ثانیا چون هیئت معنای جزئی است و اشتراط هم محتاج کلیت و هم لحاظ استقلالی است و بر این اساس شروط را شرط برای ماده دانستند نه برای هیئت .

سرانجام به این نتیجه رسیدیم که مانعی نیست بلکه ظاهر عبارت در جمله شرطیه که جزای آن فعل امر باشد آن است که شرط راجع به هیئت است پس اگر گفت «ان استطعت فحج» یا «ان جائک زید فاکرمه» ظهور آن در واجب مشروط است، بنابراین اشکلات مرحوم شیخ و نیز کلام محقق نائینی که فرمودند تا قیود موضوع فعلی نشود حکم فعلیت نمی یابد صحیح نبود .

 

تقسیم واجب به معلق و منجز

یکی دیگر از تقسیماتی که برای واجب ذکر شده تقسیم واجب به واجب معلق و منجز است که از صاحب فصول ابتداءا نقل شده است[1] و ایشان در مقام تقسیم فرموده اند گاه واجب منجز است یعنی معلق به یک امر زمانی متاخر نیست فرضا محتاج به معرفت عملی واجب است که از آن به واجب منجز تعبیر می کند .

و دوم واجب معلق است و آن واجبی است که زمان واجب متاخر از زمان وجوب باشد؛ مثلا اگر به مجرد استطاعت وجوب حج فعلی شد اگر در ماه شوال استطاعت حاصل شد الان وجوب حج فعلی می شود اما وقت واجب آمدن روز عرفه است یعنی وجوب فعلی است اما ظرف واجب متاخر است و شرط خود عمل واجب آمدن عرفه است اما این شرط الوجوب نیست بلکه شرط الواجب است بنابراین وجوب معلق بر شیئی نیست بلکه وجوب فعلی است اما واجب حج است که ظرف حج ایام ذی حجه است .

در مقابل واجب منجز است مثلا برای کسی که داخل در زوال شده است و دیگر چیزی در کار نیست جز وضو گرفتن و شناخت و عمل به صلاة که اینجا واجب منجز است چون عمل واجب به زمان متاخر مقید نیست .

سخن در واجب معلق زیاد واقع شده که آیا به راستی ممکن است عمل واجب بالفعل باشد در صورتی که ظرف عمل متاخر و معلق بر زمان متاخر باشد که زمان قابل برای امتثال نیست آیا ممکن است وجوب عمل واجبی فعلی باشد در جائی که ظرف عمل متاخر باشد یا ممکن نیست مگر آنگاه که زمان هم فعلیت یابد .

مقدمه

مرحوم نائینی می گویند به حسب هم استقصاء و استقراء و هم به حسب حکم عقل آن قیودی که مقدور برای مکلف نیست پیوسته به منزله قیود موضوع است و باید این قیود برای فعلیت حکم مفروض الوجود باشد[2] .

مثلا اگر مولی می گوید مال عاقل و بالغ و غیر سفیه باید به او پرداخت شود و این قیود بلوغ و عقل و عدم سفاهت باید مفروض الوجود باشد تا حکم به دفع مال به چنین کسی فعلی شود یعنی اگر این قیود موجود بود آن وقت جواز دفع المال الیه فعلیت پیدا می کند .

اما اگر بعضی از این قیود فعلیت نیافت ناگزیر جواز دفع هم فعلی نخواهد شد مثلا اگر فرضا بالغ نبود یا عاقل نبود یا سفیه بود، جواز دفع المال الیه فعلی نخواهد شد بر این اساس همه قیود غیر اختیاری قیود موضوع تکلیفند که باید مقدر الوجود باشد یعنی فرض وجود او فعلی باشد تا حکم هم فعلی باشد .

بر این اساس ایشان معتقدند که پیوسته قضایای حملیه به قضیه شرطیه منحل می شود که مقدم قضیه شرطیه وجود موضوع و تالی آن ثبوت المحمول است پس اگر گفت یجوز دفع المال الی البالغ العاقل غیر السفیه بازگشت آن به این می شود که «اذا وجد فی الخارج رجل و کان عاقلا و بالغا و غیر سفیه یجوز دفع المال الیه».

پس آقای نائینی پیوسته می گویند قضایای شرعیه چون به نهج قضایای حقیقیة است و قضیه حقیقیة به قضیه شرطیه بازگشت دارد که موضوع در آن قضیه حملیه موضوع در قضیه شرطیه است و حکم در قضیه حملیه، محمول در قضیه شرطیه است و این قاعده کلی از دیدگاه محقق نائینی است .

بر این اساس مرحوم میرزا هر قید غیر اختیاری را هم اگر در یک قضیه قانونی اخذ شود لامحاله آن امر غیر اختیاری را جزء قیود موضوع قضیه می دانند که فعلیت قضیه منوط به فعلیت آن قید خواهد بود بنابراین اگر مولی گفت «اذا زالت الشمس وجبت الصلاتان» معنایش آن است که وجوب فعلی صلاة معلق بر وجوب فعلی زوال است و اگر گفت «المستطیع یحج» معنایش آن است که فعلیت وجوب حج برای کسی است که بالفعل متلبس به استطاعت شود و اگر گفت حج در ایام عرفه واجب است چون آوردن عرفه مقدور مکلف نیست این هم از قیود موضوع خواهد شد و هر امر غیر اختیاری که در قضیه قانونی اخذ شود از قیود موضوع است و فعلیت حکم منوط به فعلیت این قید موضوع است .

پس اگر مولی گفت «یجب الحج علی المستطیع فی ایام العرفة» معنایش این است که رجلی که بالفعل مستطیع شود و در روز عرفه وجود داشته باشد با فعلیت هر دو قید وجوب حج هم فعلی می شود .

بر این اساس آقای نائینی می فرماید زمان و زمانیات که مقدور مکلف نیستند اگر فرض شد در قضیه قانونی و متعلق تکلیف معنایش این است که این امور غیر اختیاری وقتی بالفعل وجود یابد تازه وجوب واجب فعلی خواهد شد . پس تمام قیود موضوع باید مفروض الوجود و مقدر الوجود باشد و همانطور که در جواز دفع مال به یتیم معتبر است بلوغ او و عاقل بودن یتیم و سفیه نبودن او و اگر این سه قید فعلی شد تازه جواز دفع المال فعلی می شود. بر این اساس وجوب حج هم وقتی فعلی می شود که مکلف موجود باشد و مستطیع هم باشد و ایام عرفه هم برسد و قبل از عرفه وجوب فعلی نیست زیرا عرفه تحت قدرت مکلف نیست و هر قید غیر مقدور جزء قیود موضوع است که باید فعلی شوند تا حکم فعلی شود .

 

نظر صاحب فصول

در قبال این قول صاحب فصول می گوید[3] قید یا قید واجب است و یا قید وجوب است که قید وجوب بود باید مفروض الوجود باشد مثلا استطاعت که قید وجوب حج است باید مفروض باشد تا وجوب حج فعلی شود یعنی اگر استطاعت مفروض الوجود شد آن وقت وجوب حج فعلی می شود .

اما بعض قیود قیود واجبند قیود واجب بر دو قسم است:

تارة قید واجب اختیاری است مثل طهارت نسبت به نماز .

و گاه غیر اختیاری است مثل زمان که ممکن است قید وجوب نباشد چنانکه آقای نائینی می گوید، بلکه زمان قید واجب باشد اما تحصیلش بر مکلف لازم نیست چون مقدور او نیست .

پس اگر در شوال مکلف مستطیع شد قید الوجوب که استطاعت است حاصل شده و وجوب حج فعلی می شود اما خود حج مشروط به بعض از شروط است مثل احرام بستن و دیگری عرفه بودن. آنچه مقدور است لازم است بر مکلف ایجادش .

اما سایر قیود که غیر مقدور است شرط الواجبی است که تحصیل آن بر مکلف لازم نیست ولی تقید عمل به آن امر واجب است بناءا علی هذا کسی که اول شوال مستطیع شده وجوب حج بر او فعلی است اما وقت حج ایام عرفه است و تحصیل مقدمات مقدور حج بر مکلف لازم است و مکلفی که در اول شوال مستطیع شد تحصیل حج در ظرف آن واجب است و ناچار باید در صدد انجام فریضه حج در زمان خودش باشد از قبیل تحصیل وسائل ایاب و ذهاب که همه مقدمات عمل واجب است گرچه ظرف عمل ذی الحجه است پس ظرف، ظرف واجب است و شرط الوجوب نیست، بلکه وجوب به مجرد استطاعت حاصل می شود و ذی الحجة ظرف الواجب است و الا اصل عمل به مجرد استطاعت واجب شده است .

آقای نائینی می گوید همه قیود و نیز قیود غیر اختیاری همه قید موضوعند و وقتی محقق شد تازه وجوب حج فعلی و محقق می شود .

به مرحوم میرزا اشکال می شود که بنا بر این حرف شما، شخصی که در ماه شوال مستطیع شده است هنوز وجوب حج بر او فعلی نیست زیرا وجوب حج مشروط به عرفه است و عرفه قید موضوع است و هنوز که قید موضوع نیامده پس چگونه وجوب حج فعلی است و اگر فعلی نیست تحصیل مقدمات حج نباید واجب باشد در حالیکه قطعا این مقدمات لازم است.

ایشان جواب می دهد اینکه این مقدمات لازم است از باب ترشح وجوب از ذی المقدمه به مقدمه نیست بلکه از باب اینکه اینها مقدمات مفوته هستند و عقل مستقل است که اگر واجبی در ظرف خود نیاز به مقدمات سابقه داشته باشد برای جلوگیری از تفویت ملاک در ظرف واجب باید این مقدمات را تحصیل کرد پس وجوب مقدمات حج مثل سیر الی مکه از باب وجوب مقدمی نیست بلکه از باب حکم عقل به عدم جواز تفویت مصلحت در ظرف خودش است .

این دو نظریه بود که انشاء الله بعد در بیان مقدمه صاحب فصول وارد می شویم .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo