< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

93/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: دلیل صاحب فصول در تقسیم واجب به معلق و منجز

در بحث واجب معلق دیدیم بازگشت واجب معلق یا به شرط متاخر است و یا وجوهی که برای استحاله واجب معلق ذکر کرده اند ناتمام است و واجب معلق امر ممکنی است یعنی ایجاب فعلی ولی ظرف واجب متاخر باشد و لو اینکه ظرف در اختیار مکلف نباشد مثل حج که به مجرد استطاعت وجوب فعلی شود ولی ظرف حج متاخر است.

اما دلیل التزام صاحب فصول به واجب معلق و ثمره آن چه بوده است و آیا راهی برای رفع مشکلی که صاحب فصول را ملزم به آن کرده است وجود دارد ؟

مسلم است که تحصیل شرط الوجوب لازم نیست بلا ریب و لا اشکال و نیز مسلم است که اموری که از قدرت مکلف خارج است تحصیلش لازم نیست مثل زوال نسبت به صلاة یا ذی حجه نسبت به حج.

دلیل التزام صاحب فصول به واجب معلق آن وجود واجباتی مانند حج است که از نظر زمان متاخرند و زمانشان بعدا می آید و مثلا در حج ایام ذی حجه زمان انجام حج است و ممکن است که دو ماه قبل از حج مستطیع شود ولی اگر مقدمات آن را تهیه نکند در ظرف حج نمی تواند این فریضه را انجام دهد و قدرت بر امتثال در آن ظرف نخواهد داشت .

اولا باید بررسی کرد که واجب باید قبل از وقت مقدماتش تحصیل شود یا اگر مقدمات را قبل از وقت انجام ندادیم مرتکب خلاف نشدیم .

ثانیا اگر عقلا تهیه مقدمات قبل از ظرف عمل لازم بود کدام قسم مقدمات لازم التحصیل است .

 

مقام اول

در این مقام که واجبی در ظرف متاخر واجب شده است مثل حج آیا مطلقا تهیه مقدمات لازم است و باید به هر صورت این مقدمات عمل را برای قدرت بر اتیان عمل در ظرف ذی حج انجام دهیم یا نه ؟

گفتیم در این قسم واجباتی که از نظر زمان متاخرند اگر فرضا قدرت در ظرف خود عمل موجب برای فعلیت و لزوم اتیان به عمل می شود ولی قدرت قبلی لازم نیست و آنچه از ادله استفاده می شود آن است که عمل متاخر وقتی واجب فعلی می شود که در ظرف خود آن عمل که متاخر است مکلف قادر بر امتثال باشد که در این صورت آیا تحصیل مقدمات لازم است ؟

مثلا از ادله استفاده شد که وجوب صلاة با طهارت مائیه اعم از وضو و غسل منوط به قدرت بر عمل در ظرف حصول زوال است و لو اول صبح مولی بگوید «اذا زالت الشمس وجبت الصلاة مع الطهارة المائیه» که اینجا و لو قائل به واجب معلق شویم تحصیل مقدمات طهارت لازم نیست یعنی وجوب طهارت مشروط به قدرت در خود زوال است و اگر بعد از زوال قدرت بر طهارت مائیه داشتیم نماز با طهارت مائیه واجب می شود ولی اگر قدرت در آن زمان نبود صلاة با طهارت مائیه واجب نیست .

پس در اینجا که واجب متاخر است دو قسم داریم که اگر در ظرف قدرت بر عمل باشد آن واجب فعلی است ولی اگر در آن زمان قدرت نبود وجوب فعلی نیست .

قسم دوم آن است که وجوب فعلی است و مشروط به قدرت در وقت نیست مانند خود عمل حج.

در قسم اول مثل اینکه مولی ما را به صلاة با طهارت مائیه امر کرده ولی در صورتیکه قدرت بر طهارت مائیه در ظرف واجب داشته باشد که در این قسم بلا اشکال تحصیل مقدمات طهارت مائیه قبل از وقت لازم نیست و بلکه می توان قبل از وقت قدرت را از بین برد تا در ظرف عمل، واجب فعلی نشود؛ مثلا آبی را که برای وضو داریم صرف کار دیگر کنیم و لو بدانیم که بعد از دخول وقت آب برای وضو نداریم .

از آيه شریفه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ﴾[1] استفاده می شود که وجوب غسل و وضو در زمان قیام برای نماز واجب است و آن وقتی است که نماز واجب شده است و آن بعد از دخول وقت است پس آن وقت اگر آب داشت باید با طهارت مائیه نماز بخواند و اگر آب نداشت باید با طهارت ترابیه نماز بخواند و قبل از وقت می تواند تعجیز نفس کند و آب را بریزد زیرا صلاة با طهارت مائیه منوط بود به اینکه قدرت بر طهارت مائیه بعد از زوال داشته باشیم و قبل از آن طهارت مائیه و صلاة با طهارت مائیه واجب نیست .

قسم دوم از مقام اول

آن است که قدرت معتبر در عمل مشروط به وقت نیست بلکه از لسان دلیل استفاده کردیم که قدرت بر عمل شرط است اما نه قدرت خاص مثل آیه حج که استفاده شد که به مجرد حصول استطاعت وجوب حج فعلی می شود و اگر قدرت خاص بر عمل شرط نبود آیا تحصیل قدرت در ظرف خودش لازم است و آیا تعجیز نفس از اتیان به عمل در ظرف خودش عقلا جائز است ؟

این همان محور بحثی است که صاحب فصول را ملجا به قول واجب معلق کرده است و الا در قسم اول مسلم است که تهیه مقدمات قبل از وقت لازم نیست؛ زیرا قدرت بر عمل در وقت معتبر است اما در قسم دوم که قدرت خاص در فعلیت وجوب واجب دخیل نباشد مثل آیه حج می توانیم با انجام مقدماتش قدرت بر آن پیدا کنیم تا در ظرف حج، مناسک را انجام دهیم آیا در این قسم واجب آیا تحصیل مقدمات واجب قبل از ظرف عمل است ؟

در این مقام تارة در تعلم بحث می کنیم و آن خصوص علم و تعلم است و تارة در سایر مقدمات بحث می کنیم .

اما در مورد سایر مقدمات قبل از وقت لازم است باتوجه به اینکه اگر قبل از وقت آن مقدمات را انجام ندهیم در وقت عمل مقدور ما نخواهد بود و امر به غیر مقدور ساقط خواهد شد زیرا امر به غیر مقدور عقلا قبیح است یا و تعجیز نفس از درک مصحلت ملزم حرام است .

این قسم بر چهار گونه است:

گونه اول واجباتی است که و لو وجوبش فعلی نباشد ولی ملاک آن به قدری قوی است که عقل مستقل است به لزوم تحصیل قدرت در وقت مثل حفظ بیضه اسلام که اهمیت آن انسان را ملزم به تحصیل مقدماتش قبل از وقت می کند و تعجیز از قدرت هم قبل از فرا رسیدن زمان مقابله با دشمن حرام خواهد بود و این واجب مشروط به قدرت در زمان جنگ نیست که بگوئیم قبل از جنگ تحصیل قدرت لازم نیست و به فرض که الان هم امر به لزوم دفاع نباشد اما ملاک ملزم قویی که در حفظ بیضه اسلام است ما را الزام به تحصیل قدرت قبل از فرا رسیدن وقت جهاد می کند و از تعجیز نفس بر قتال منع می کند و نیز اگر بدانیم چند ساعت دیگر نفس محترمی در خطر می افتد باید از الان دنبال مقدمات نجات آن بود.

این قسم از مقدمات مفوته بلا اشکال لازم است حتی اگر تکلیف منوط به زمان خطر نفس محترمه است و اشتراط قدرت به وقت جا ندارد به خاطر اهمیت ملاک عمل، عقل ما را بر حفظ آن ملاک الزام می کند، گرچه تکلیف فعلی نباشد .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo