< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

93/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: واجب نفسی و غیری

مروری بر مباحث گذشته

بحث در مقدمه واجب است که آیا از ذی المقدمه به مقدمه وجوب ترشح می کند و آیا بین وجوب ذی المقدمه با وجوب مقدمه ملازمه است یا نه ؟

به مناسبت در واجب معلق و منجز بحث شد و حاصل آن این بود که اگر مقدمه ای شرط وجوب باشد مثل واجب مشروط این مقدمه از دائره بحث خارج است و مقدمه مورد بحث مقدمه واجبی است که وجوب آن فعلی باشد و از همین جا بحث واجب معلق در آمد که مرحوم صاحب فصول برای اثبات لزوم مقدمات مفوته به واجب معلق قائل شدند و بالاخره سر انجام مباحث گذشته به اینجا منتهی شد که اگر شیئی شرط برای وجوب باشد مادامی که شرط محقق نشود وجوب واجب فعلی نمی شود نیست و طبعا مقدمه آن نیز وجوب فعلی ندارد و اگر خواست واجب شود مقدمه هم واجب به وجوب مشروط است و اگر واجب ما فعلی شد و لو قائل به واجب معلق شویم ناگزیر مقدمه چنین واجبی هم واجب است .

پس مباحث گذشته بررسی انواع مقدمه از حیث وجوب و ملازمه با ذی المقدمه بود .

 

تقسیم دیگر برای واجب واجب نفسی و واجب غیری

یکی دیگر از مباحث استطرادی بحث ملازمه بین وجوب ذی المقدمه و وجوب مقدمه شناخت واجب نفسی و غیری است. مرحوم شیخ گفته است واجب نفسی آن است که وجوب برای خود او تعلق گرفته باشد مثل صلاة و صیام .

ولی واجب غیری چیزی است که برای غیر به او امر شده باشد مثلا نصب سلم برای صعود علی السطح امر به آن شده است و خود به خود مطلوب نیست .

طبعا اعتراض شده که واجبات نفسی هم امرشان به خاطر ملاکاتشان است و امر به واجبات به خاطر قرب الی الله است و این تعریف شما جامع افراد و مانع اغیار نیست زیرا واجب غیری با این معنا بر صلاة و صیام هم صادق است و آن دارا بودن ملاکات واجب نفسی است، لذا مرحوم آخوند از این تعریف عدول کرده و در تعریف واجب نفسی گفته اند واجب نفسی عبارت است از شیئی که داعی مولی برای امر به او حسن خود اوست مثل وجوب عبادات که به خاطر آن اثار قرب الی الله بار شود یا در جامعه بشری آن عمل بالضرورة دارای حسن است مانند وفاء به عقد .

ولی اگر شیئی فقط برای توصل به غیر به او امر شده است و فائده خود او منظور نباشد واجب غیری است مثل وضو و تستر و استقبال که به خاطر توصل به غیر امر دارند ولی اگر شیئی به خاطر حسن خودش به او امر شود واجب نفسی است مثل صوم که دارای حسن جنة من النار است یا خود صلاة چون عماد الدین است و خیر موضوع است بنفسه دارای حسن است و واجب نفسی است که آثار بزرگی بر او بار شود .

مرحوم امام خمینی هم در مناهج تعریف دیگری دارند و آن این است که داعی مولی دخیل در انقسام واجب به نفسی و غیری نیست، بلکه مسئله این است که بعث و امر مستقیما به چه تعلق گرفته است؛ مثلا کسی به بناء مسجد امر می کند و در کنار آن امر به آوردن مصالح می کند که اولی امر نفسی و دومی امر غیری است والا به غایات و نتایج امر نظر نمی شود[1] .

امر به ساخت مسجد نفسی است ولی امر به آوردن شن و آهن امر لاجل الغیر است حال در اولی هر چند غایت قربت در نظر اوست ولی آن غایات مورد طلب نیست بلکه به عکس، ساختن مسجد مورد طلب است. حال اگر مورد طلب بنفسه مورد طلب بود امر نفسی است و اگر مورد طلب برای غیر مقصودبود امر غیری می شود از قبیل تهیه مصالح برای مسجد .

بعد می فرمایند ممکن است همان شیئ غیری باز امر نفسی پیدا کند؛ مثلا به غلامش می گوید برو ده ماشین آجر بخر که اینجا برای خرید آجر نسبت به غلام امر نفسی است و لو هدف از اینها تهیه مصالح برای ساخت مسجد باشد.

مرحوم نائینی در بحث صحیح و اعم مطلبی دارند که فرق بین نفسی و غیری را بیان می کنند و این محتاج مقدمه است البته گاه مطلب روشن است ولی در مقام تعریف و تفسیر مورد نقض و ابرام می شود و جامع و مانع نمیشود ولی در مقام مثال مطلب واضح است .

مقدمه

گاه بین مقدمه و حصول غرض واسطه ای نیست و گاه بین آن دو واسطه ای هست .

اگر واسطه نباشد از آن به مسببات تولیدی تعبیر می کنند مثل گردن زدن با شمشیر که واسطه ای بین این عمل و مرگ مقتول واسطه ای نیست در اینگونه موارد ذی المقدمه یعنی کشتن مشخص همان مقدمه است و امر به آن امر نفسی است .

اگر مقدمه جزء اخیر علت تامه عمل باشد مثلا ابزاری لازم است تا عملی انجام شود ولی آخرین عملی که مقصود بر آن مترتب می شود مثل شلیک کردن در مغز کسی که گرچه مقدمات مثل تهیه آلت قتال و فشنگ و سپس به دست گرفتن هفت تیر و چکاندن ماشه لازم دارد ولی آخرین جزء چکاندن ماشه به هدف است. اینجا نیز مقدمه از نظر عرف متحد با ذی المقدمه است و امر به آن عین امر به قتل است .

اما مقدمات گاه اعدادی است که باز بر دو گونه است تارة بین مقدمه اعدادی و ذو المقدمه وسائط اختیاری قرار دارد و اخری وسائط غیر اختیاری در بین است مثلا بین بذر پاشی و نیتجه غائی که وسائطی در وسط است که غیر اختیاری است مثل باران آمدن و آفتاب تابیدن .

و اخری این وسائط اختیاری اند مثلا بعد از تهیه مصالح بردن مصالح پای بنا و تهیه آب و خاک و بنا و کارگر همه اختیاری است.

و للکلام تتمه .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo