< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

94/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث:ارتباط بعض فروع فقهی با مبنای ترتب

بعد از اینکه ارکان ترتب تشکیل شد و ثابت شد در مقام تزاحم بین دو واجب که یکی اهم از دیگری است صحیح است که امر به مهم به خاطر عصیان امر به اهم فعلی شود .

حال چند مسئله در کار هست که خواسته اند آن را بر اساس ترتب تصحیح کنند. البته آقای نائینی ارکان ترتب را تشدید کردند و از همه بهتر اثبات کردند .

اولین موردی که در ترتب است مسئله جهر و اخفات و قصر و اتمام است .

می دانید که اگر کسی جاهلا -و لو جهل تقصیری- نماز را تمام خواند این نماز صحیح است، ولی مستحق عقاب بر ترک القصر هست. مثلا مسافری که وارد مشهد مقدس می شود و قصد اقامه عشره ندارد، وظیفه اش قصر است اما اگر جهلا نماز را تمام خواند هرچند طبق قاعده مستحق عقاب است زیرا بر اساس روایت قصر صلاه در حال سفر هدیه خدای تعالی بر مسافر است و اگر عمدا اعتنا نکرد و نماز را تمام خواند مستحق عقاب و طرد الهی است اما در عین حال دلیلی وارد شده است که اگر جهلا چنین کرد نمازش از او پذیرفته می شود و صحیح است و اعاده و قضا ندارد[1] .

مورد دیگر جهر و اخفات در نماز است که اگر جهلا - و لو تقصیریا- به عکس بخواند یعنی نماز جهری را با اخفات بخواند یا نماز با اخفات را جهرا بخواند باز هم چون مخالفت تکلیف واقعی کرده است مستحق عقاب است اما نمازش صحیح است .

طبعا اشکال شده است که اگر عمل صحیح است معنایش این است که عمل مطابق دستور واقعی است و الا آنچه غیر مامور به است نمی تواند مجزی از مامور به واقعی باشد پس چرا باید مستحق عقاب باشد و چطور می توان بین این دو جمع کرد ؟

کاشف الغطاء فرموده اند[2] : اینجا نظیر ترک اهم و اشتغال به مهم است. همانطور که در ترتب با عصیان امر به اهم و ترک آن امر به مهم فعلی شده و باید آن را بجا آورد

در این سه مسئله هم باب ترتب است یعنی وظیفه اولی قصر بوده و با ترک آن مستحق عقاب است و در این مسائل هم باب ترتب است و اگر عصیان کرد امر دیگری فعلی می شود و به امر ثانوی مامور به عکس وظیفه واقعی می شود لذا در این سه مسئله عمل را به ترتب صحیح می داند.

آقای نائینی بر شیخ اعتراض کرده است[3] که اینجا جای ترتب نیست زیرا ترتب در جائی است که دو واجب متضاد احیانا با هم تزاحم کنند نه در جائی که همیشه تزاحم بین دو عمل دائمی و پیوسته است زیرا این داخل در باب تعارض است نه تزاحم .

بیان ذلک

تزاحم همانطور که تاکنون به عرضتان رسید در جائی است که دو تکلیف به دو شیئی که با هم متنافی نیستند واقع شود ولی احیانا بین این دو مکلف به تضاد حاصل شود؛ مثلا ازاله نجاست از مسجد با صلاة‌ یومیه که فی نفسه با هم تنافی ندارند و در مقام امتثال جز در شرائط خاصی- مثلا وقت نماز و واجب دوم ضیق است– تنافی ندارند لذا انشاء این دو تکلیف کاملا معقول است و در مقام امتثال هم کاملا متعارف است ولی گاهی در مقام امتثال بین این دو تکلیف تزاحم می شود و یکی از دو تکلیف مجعول به مقام فعلیت نمی رسد؛ زیرا غیر مقدور بر مکلف منجز نیست و چنین تکلیفی فعلیت ندارد و تکلیف اهم فعلی می شود .

اما در جائی که دو واجب پیوسته با هم در تضاد و تنافی هستند مثل قصر و اتمام که مسلم در جائی که وظیفه قصر است اتمام جائز نیست و در جائی که وظیفه اتمام است قصر جائز نیست و هکذا در مورد جهر و اخفات که یک تکلیف بیشتر در مقام نیست باب تزاحم نیست که در مقام امتثال بینشان تزاحم حاصل شده باشد بلکه فقط یکی از دو تکلیف واقعی است و دیگری واقعا تکلیف نیست و بنابراین آقای نائینی می گوید اینجا جای مسئله ترتب نیست زیرا ترتب در تزاحم دو عمل است نه در تعارض حکم الله .

مرحوم استاد از این اشکال آقای نائینی جواب داده اند و گفته اند درست است که در جائی که بین دو واجب تضاد همیشگی باشد قطعا یکی تکلیف واقعی است و باب تعارض است اما ما می توانیم فرمایش کاشف الغطاء را در باب تعارض هم منطبق کنیم و بگوئیم خداوند متعال وظیفه مسافر را اولا و بالذات قصر قرار داده است ولی مانعی نیست که خداوند در همان مقام جعل حکم را برای جاهل عوض کند و بگوید وظیفه همگان قصر است ولی برای جاهل به قصر امر به اخفات می کنم یا برای جاهل به اخفات صلاة ظهرین وجوب جهر را جعل کردم .

آقای نائینی اشکال دومی بر کاشف الغطاء دارند[4] و می گویند در این امثله ترتبی در کار نیست تا شما احکام ترتب را بار کنید؛ زیرا مرجحات ترتب مانند تقدم اهم بر مهم و اضیق بر اوسع و ما لا بدل له علی ما له البدل، در مقام ما نیست؛ زیرا با ترک یکی وجود دیگری ضروریست. و للکلام تتمه و الحمد لله تعالی .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo