< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

94/06/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه تفاوت میان تعارض و تزاحم

مرحوم محقق نایینی رحمه الله تعالی بنابر تقریر مرحوم شیخ محمدعلی کاظمی رحمه الله تعالی در فوائدالاصول[1] چهار جهت در تفاوت میان تعارض و تزاحم ذکر فرموده اند. ما در جلسه قبل دو جهت را بیان کردیم. اکنون دو جهت دیگر را بیان می کنیم.

فرق سوم تعارض و تزاحم

در باب تزاحم رفع حکم به رفع موضوع است ولی در باب تعارض رفع حکم می شود بدون رفع موضوع. به عبارت دیگر در باب تعارض وقتی احدالدلیلین را به موجب یکی از مرجحات باب تعارض بر دلیل دیگر مقدم داشتیم دلیلی که مقدم می شود هم حکم و هم موضوع آن ثابت است ولی دلیل مردود، فقط حکم از او مردود می شود ولی موضوع به قوت خود باقی است و موجود است. اما در باب تزاحم با ترجیح احدالتکلیفین و اتیان تکلیف مقدم، مکلف از اتیان تکلیف دوم عاجز می شود، زیرا موضوع تکلیف دوم قدرت بر تکلیف دوم بوده. پس به انتفاء موضوع تکلیف، تکلیف هم ساقط می شود.مثلا اگر مولا در یک دلیل فرمود: " أکرم کلّ عالم " و در دلیل دیگر فرمود: " لاتکرم أحدا من الفسّاق " اگر دلیل اول ترجیحی پیدا کرد طبعا حکم لاتکرم در مورد عالم فاسق منتفی می شود ولی موضوع آنکه عالم فاسق باشد باقی است. این مثال تعارض بود. ولی در باب تزاحم اگر دو غریقند یکی نفس نبی است و دیگری رعیت است. و شخصی قادر بر انقاذ فقط یک غریق است، طبعا باید انقاذ نفس نبی کند حال که انقاذ نفس نبی کرد دیگر عاجز است از انقاذ نفس رعیت پس وجوب انقاذ نفس دوم منتفی می شود به خاطر سلب قدرت. پس دیگر موضوعی برای انقاذ غریق دوم وجود ندارد زیرا فعلیت حکم وجوب انقاذ به فعلیت موضوع آن است که قدرت دخیل در فعلیت موضوع حکم است.

اینجاست که بحث ترتّب زنده می شود. ترتّبی می گوید: در دو تکلیف متزاحم، اگر مکلف تکلیف اهم را عصیان کرد، عجز از امتثال تکلیف مهم از بین میرود و مکلف قادر بر امتثال تکلیف مهم خواهد بود. و لذا با ترتّب یعنی مترتّبا بر ترک تکلیف اهم، تکلیف مهم فعلی می شود. ولی منکرین ترتّب مانند مرحوم آخوند رحمه الله تعالی قائلند که چون تکلیف اهم به مجرد عصیان ساقط نمی شود، و لذا تکلیف نسبت به آن باقی است و با تکلیف فعلی اهم نوبت به ترتّب و وجوب اتیان تکلیف دوم نمی رسد.

فرق چهارم تعارض و تزاحم

معمولا در تزاحم، ملاک در هر دو دلیل موجود است. ولی تعارض در مواردی است که یک حکم فاقد ملاک است. مثلاٌ در عالم فاسق مسلّما یک ملاک بیشتر وجود ندارد. یا واقعا وجوب اکرام عالم در او هست و یا فقط ملاک حرمت اکرام فاسق. ولی در باب تزاحم مثلا در انقاذ غریقین مذکور، ملاک انقاذ نفس نبی قطعا موجود است و در همان حال ملاک انقاذ نفس رعیت هم وجود دارد. چون در اولی اقوی است باید قدرت را صرف در ملاک اقوی نمود. ولذا قائلین به ترتّب می گویند: اگر هر دو را ترک کردی دو معصیت کردی. ولی در باب تعارض با ترک هر دو، فقط یک معصیت محسوب می شود.

مرحوم محقق نایینی رحمه الله تعالی[2] مطلبی را بیان می فرمایند و موردی را داخل در باب تزاحم می کنند که دیگران منکرند. ایشان می فرمایند: گاهی ممکن است دو دلیل متزاحم باشند، با این حال حکم واقعی یکی بیشتر نباشد و فقط یک ملاک در کار باشد. یعنی در واقع تعجیزی صورت نگرفته یعنی تزاحم اتفاق نیفتاده در غیر باب قدرت. و در ادامه مثال می زنند به یکی از فروع زکات. می دانیم اگر شخصی 25 شتر سائمه داشته باشد شرعا واجب است بعد از گذشت یک سال 5 گوسفند (برای هر 5 شتر یک گوسفند) به عنوان زکات بپردازد. و اگر کسی 26 شتر سائمه داشته باشد بعد از گذشت یک سال باید یک بنت مخاض[3] بپردازد. اگر در اول محرم 1436 ، 25 شتر داشت و 6 ماه بعد در اول رجب 1436 یک شتر به این 25 تا اضافه شود پس اول محرم 1437 باید 5 گوسفند زکات بدهد و در اول رجب 1437 باید یک بنت مخاض بدهد. یعنی در سال 1437 باید 2 زکات بپردازد. حال آنکه یقین داریم در عرض یک سال قطعاٌ بیش از یک زکات واجب نیست. اینجا تزاحم است که حال آن مانند تعارض است که حکم واقعی یکی بیش نیست. یعنی تزاحمی است که قدرت هست ولی حکم یکی بیشتر نیست.

مرحوم محقق خویی رحمه الله تعالی بر استادشان مرحوم نایینی رضوان الله تعالی علیه اشکال کرده می فرمایند[4] : این قبیل موارد داخل در باب تعارض است و در واقع علم خارجی ما (علم اجمالی به کذب احدالدلیلین) موجب تعارض این دو دلیل شده اند. مانند اینکه ما علم داریم که در روز جمعه در وقت ظهر یک نماز بیشتر واجب نیست. حال اگر دلیلی گفت صلاة جمعه اقامه کن و دلیل دیگر فرمود نماز ظهر بخوان بین این دو دلیل ذاتا و عملا تنافی و تکاذب نیست و هر دو را میتوان اتیان نمود و عادة قدرت بر هر دو وجود دارد. ولی علم اجمالی ما بر اینکه در یک ظهر دو نماز واجب نیست موجب تعارض این دو حکم می شود. پس ممکن است منشأ تعارض علم اجمالی خارجی باشد.

در بحث بعد مطرح می کنیم که ممکن است ملاک ترجیح در باب تعارض مانند همان ملاک تزاحم باشد ولی به مناط دیگری مقدم شود.

والحمدلله.


[3] شتر داخل در سال دوم.
[4] أمّا ما ذكره (قدس‌سره ) من أنّ التزاحم قد لا ينشأ من جهة عدم قدرة المكلف... محاضرات، آیةالله فیاض (مرحوم خویی)، ج3، ص13 و 14.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo