< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

96/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجج و امارات – تجری – قبح عقلی اصل تجرّی

خلاصه مطالب گذشته:تا اینجا ثابت شد که دلیلی بر حرمت فعل متجری به بما هو فعل نداریم. وجوهی که در این مقوله از آیات مبارکات و روایات شریفه اقامه شد هیچیک اثبات حرمت فعل متجری به را نمیکند.

متجری از دیدگاه عقل: بحث امروز در حرمت اصل تجری است. آیا خود تجری با اینکه مصادف با واقع نیست محکوم به حرمت است و موجب استحقاق عقاب میشود یا خیر؟ این بحث در حقیقت یک بحث عقلی است و آن اینکه باید دید از دیدگاه عقل کسی که در مقام هتک و طغیان مولا و ذات حق متعال است و در حال خروج از عبودیت است، آیا چنین فردی مستحق عقاب است یا خیر؟ در رابطه با استحقاق عقاب بر تجری، بزرگان گرفتار اشکال شده اند. وقتی که مراجعه به عقل میکنیم میبینیم کسی که بر اثر هوای نفس مبتلای به شرب خمر شود این شخص وقتی یقین دارد فلان مایع خمر است و در عین حال مرتکب میشود در نظر عقل، اعم از اینکه این مایع خمر واقعی باشد یا نباشد و مصادف با واقع نشود، عقل هر دو را مستحق ملامت و بلکه مستحق عقاب میداند. زیرا عقاب به خاطر تجری و طغیان بر مولاست، فقط مفسده موجود در خمر مدار حرمت نیست که بگوییم شخص متجری مرتکب مفسده نشده است. درست است بین متجری و عاصی تفاوت است و برای اوّلی مستی خمر حاصل نمیشود. یا کسی که در مقام خودکشی است و خیال میکند مایع موجود در ظرفی سم است و به قصد کشتن میخورد ولی به حسب واقع آب باشد مردن لامحاله حاصل نمیشود و به عبارت دیگر اثر وضعی در تخیل و قطع انسان عوض نمیشود. اما در مسئله عقاب و استحقاق عقاب با واقع کار نداریم بلکه میگوییم این استحقاق عقاب از دیدگاه عقل، مترتب بر هتک و طغیان بر مولا است و از این جهت فرقی بین مصادفت و عدم مصادفت با واقع نیست. به قول مرحوم امام خمینی قدس سره الشریف این کار دلالت دارد که عبد، دور از ذات حق متعال است و ناقض مرحله عشق به ذات حق و عبودیت است. مسلما چنین کسی که یقین دارد مایعی خمر است و یقین دارد که شارع از خوردن خمر منع کرده است در عین حال با کمال بی اعتنایی مرتکب شرب مایع میشود نشانگر آنست که انسان غیر عابد بلکه هاتک حق الله تعالی و مقام عبودیت خود میباشد.

ریشه تجری: در اینکه منشأ استحقاق عقاب، هتک مولا و خروج از مقام عبودیت و طغیان علی المولا است بحثی نیست. ولی حرف دیگری در مقام است که مرحوم آخوند میفرمایند که منشأ این قصد، بُعد ذاتی عبد از ذات حق متعال است و مسئله را میخواهد به امر ذاتی منتهی کند، که موجب اشکال بسیاری از بزرگان بر مرحوم آخوند شده و در حاشیه کفایه آورده اند که مرحوم آخوند، هم در بحث طلب و اراده و هم در اینجا که مسأله را منتهی به امر ذاتی و بعد ذاتی عبد از حق متعال کرده است و به نظر بسیاری از محشین، این اشتباهی از سوی مرحوم آخوند است زیرا مسأله علت و معلول فلسفی را حتی در افعال اختیاری تعمیم داده است و موجب اعتراض شدید جمعی از شاگردان شده است. گفته اند که مرحوم آخوند بعدا اعتراف به اشتباه فرموده و قصد داشته از کفایه حذف کند ولی نشده است. مرحوم امام خمینی قدس سره الشریف هم در کتاب انوار الهدایه خود بر اساس اعتقاد به مبانی فلسفی این مسأله را ناشی از بعد عبد از ذات حق متعال دانسته و ارتکاب معصیت و قصد هتک مولا ناشی از امریست که در نهاد شخص وجود دارد و این منشأ برای انتخاب کاری مخالف با عبودیت عبد شده است. ولی سوء سریره و خبث باطن را ذاتی ندانسته و قائل هستند که قابل تغییر و تخلف است.[1] زیرا اگر بازگشت به امر ذاتی کند جای مؤاخذه نیست. که آن بحث باید در جای خود مطرح شود، ولی فی الجمله اشاره ای به آن میکنیم.

اثر طینت: میتوان گفت که در عده ای از روایات ما وارد شده است که آثاری در طینت بشریت هست: ﴿كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ﴾[2] و ﴿كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ﴾[3] آنچه برای ابرار نوشته شده از مقام علیین و آنچه برای فجار مقدر شده از کتاب و تقدیر سجین است. در روایات ما هم مسائلی هست که روشن میشود که قبل از مبادی اختیاری آثاری در اشیاء بالذات وجود دارد، مثلا فرموده اند: "ولد الزنا لا يفلح أبدا"[4] یا از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد انتخاب همسر چنین نقل شده که: "اياكم وخضراء الدمن، قيل: يا رسول الله، و ما خضراء الدمن؟ قال: المرأة الحسناء في منبت السوء"[5] زنی که در خانواده پست تربیت شود نباید انتخاب شود و نتیجه ازدواج با چنین زنی، فرزندان نا اهل است، یا فرموده اگر بچه شیرخوار در اتاق است با همسر هم بستر نشوید در روایت داریم که این بچه لن یفلح. روایات طینت هم فراوان است یعنی یک مبادی غیر اختیاری، مسیر برای تجری و هتک مولا و مخالفت با ذات حق متعال میشود، گفتند به مادر شیخ انصاری خوشا بحالت که خداوند متعال چنین فرزندی به تو عطا فرموده. گفته بود مهم نیست من هیچگاه بدون وضو به او شیر ندادم و در دوران حمل مواظب بودم کوچک ترین شیء مشتبه را نخورم. روشن میشود که امور غیر اختیاری منشأ برای خرابی و شقاوت بچه میشود. مرحوم آخوند در بحث طلب و اراده به این حدیث تمسک میفرمایند: "الشقي من شقي في بطن أمه و السعيد من سعد في بطن أمه"[6] یا فرموده اند: "لا تسترضعوا الحمقاء فإن اللبن يعدي" الحدیث[7] زیرا شیر اثر خود را خواهد گذاشت و در تربیت بچه مؤثر است. لذا قابل انکار نیست که مبادی غیر اختیاری در انتخاب و قصد معصیت بی اثر نیست. بسیاری از این مبادی غیر اختیاری، منشأ طغیان و هتک فرزند در سنین بالا میشود. این امری نیست که قابل انکار باشد هم وجدان هم روایات هم آیه شریفه بر آن شهادت میدهد. اما اینکه درجه تأثیر تا چه حد است آیا موجب سلب اختیار میشود که شخص بدون اختیار بدنبال کارهای حرام برود یا خیر؟ آیا آثار و برکاتی که در نطفه علمای بزرگ و شیخ انصاریها بوده است منشأ انتخاب مسیر عبودیت بدون اختیار میشود یا همواره اختیار نیز در میان هست؟ نمیتوان منکر اختیار شد مسلما در همه مراحل باز آدمی مخاطب این آیه است: ﴿إنا هدیناه السبیل إما شاکرا و إما کفورا﴾[8] بالاخره اختیار از آدمی سلب نمیشود و به اختیار خود راه حرام یا راه مستقیم را انتخاب میکند و اگر این نباشد مؤاخذه و عقاب و ثواب غلط است. شکی در حسن ثواب و عقاب نیست از طرف دیگر نمیتوان انکار کرد که امور غیر اختیاری، اثری در انتخاب آدمی نداشته باشد لذا این یکی از غوامضی است که در مسأله وجود دارد. فلاسفه هم گویند الشیء مالم یجب لم یوجد. شیء تا علت تامه پیدا نکند و به مرز وجوب نرسد تحقق پیدا نمیکند. لذا سلب مراتب اختیار را بر اساس مراتب علیت آورده اند، مسأله غامضی است که بحثی طولانی میطلبد که جمع بین انتخاب و مبادی غیر اختیاری بنماییم. از طرف دیگر عقاب و ثواب بر امر غیر اختیاری معنا ندارد و خدا متصف به ظلم خواهد شد. نیاز به غور فراوان تری دارد.

نتیجه گیری:

1. بلا اشکال امور غیر اختیاری بی اثر در انتخاب آدمیان نیست و هم آیات و روایات و تجربه بر آن شاهد است.

2. در هیچ مرحله ای از مراحل اختیار قابل سلب نیست و در همه مراحل، انتخاب و اختیار دست آدمی و مکلف هست و این انسان هست که به انتخاب خود کار خوب یا بد را انتخاب میکند.

3. مسلما خدای متعال ظالم نیست و بی جهت کسی را به درجات بهشتی و درکات جهنم نمیبرد.

حکم اصل تجری: در تجری قطعا هتک مولا و خروج از مقام عبودیت است، شخص متجری و عاصی در هتک مقام عبودیت فرقی ندارند. مصادفت با واقع یا عدم مصادفت با واقع، در مقام هتک و خروج از عبودیت اثری ندارد، هر دو در مقام طغیان بر ذات حق هستند. آیا قبح تجری امری ذاتی است یا بالوجوه و الاعتبار متفاوت و مختلف میشود. بنا بر نظر مرحوم صاحب فصول قبح تجری ذاتی نیست[9] و همانند قبح کذب است. چنانکه کذب به وجوه و اعتبار گاهی حسن و گاه حتی واجب میشود، قبح آن علی وجه الاقتضاء است، تجری هم قبح ذاتی لاینفک ندارد زیرا وقتی به عرف رجوع کنیم اگر عبدی در صدد کشتن پسر مولا باشد و لکن به اشتباه دشمن مولا که قصد کشتن مولا را داشته بکشد، عرف وی را ملامت نمیکند بلکه تحسین نیز مینماید. از طرفی اگر تجری مطابق با واقع شود بیشتر مستحق ملامت و عقابش میدانند، لذا مرحوم صاحب فصول نظر به حکومت عرف دارد که در عرف تجری حالات مختلف دارد، اگر شخص متجری که قصد بریدن سر پسر مولا را داشت اگر براستی سر پسر مولا را برید مستحق لؤم و عذاب شدید است اما به عکس اگر سر دشمن مولا را برید مستحق پاداش میدانند، لذا گفته است که تجری به حسب حالات، مختلف میشود. اگر مطابق با واقع شد عقاب او مضاعف است و اگر مطابق با یک عمل مکروه شود، قبح کمی تقلیل دارد، اگر مصادف با یک امری مباح شود مثل اینکه بجای خوردن شراب آب باشد تقلیل دارد اگر به امر مستحب، مصادف شود مثل اینکه بجای شراب، آب نیسان و زمزم با آن آثار و برکات را بخورد، قبح آن کمتر میشود، تا جایی که اگر شخص متجری به خیال ارتکاب حرام، واجبی را انجام دهد بین قبح تجری و حسن عمل واجب تزاحم شود و ای بسا اگر ملاک واجب اقوی باشد قبح تجری از بین رود و مبدل به حسن شود.

مناقشه: از دیدگاه محققان تجری براستی قبح ذاتی دارد. زیرا تجری، ظلم علی النفس و ظلم علی الله تبارک و تعالی بوده و مصداق بارز هتک خدای عزوجل و خروج از عبودیت و اطاعت خداوند متعال است. لذا همانند ظلم، قبح ذاتی دارد. اما مراتب تشفی با قبح ذاتی خلط نشود. گوییم در همه مراتب تجری قبح ذاتی دارد و هیچوقت خروج از عبودیت و هتک بر مولا در تجری بما هو تجری خارج نمیشود. و اینکه بگوییم امر غیر اختیاری موجب برداشتن قبح ذاتی میشود یعنی عدم مصادفت با واقع که امر غیر اختیاری است و قبح ذاتی تجری را بردارد قابل قبول نیست. زیرا حسن و قبح، مترتب بر عمل اختیاری است و امر غیر اختیاری نمیتواند شیئی را که مترتب بر اختیار است عوض کند. قبح تجری برای آنستکه عمل با اختیار مکلف صادر میشود و هتک علی الله تعالی و خروج از عبودیت را پذیرفته اما اینکه این مایع مصادف با خمر واقعی شود یا نشود امری غیر اختیاری است و امر غیر اختیاری منشأ تبدل قبح تجری نخواهد شد. والحمدلله!


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo