< فهرست دروس

درس تفسیر استاد اشرفی

89/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیات اخلاقی

ایام محرم و صفر در پیش است و انشاالله شما بزرگان می‌خواهید برای تبلیغ دین بروید و مکتب را به گوش ایتام آل محمد (ص) برسانید، در روایات ما از ضعفای شیعه تعبیر به ایتام آل محمد (ص) شده است علت این است که در حقیقت همان طور که در روایت معروف پیغمبر اکرم می‌فرمایند: انا و علیٌ ابواه هذه الامۀ، به همین نسبت ائمه دیگر هم آباء این امت هستند و اکنون که در دسترس امت اسلام نیستند شیعیان کَأنّ ایتام هستند و پدران از دست داده‌اند، فرمود علمایی که به ایتام آل محمد (ص) می‌رسانند منزلت و مرتبه‌شان آنچنان است که با ما همنشین هستند و می‌دانید که روایات در این باب فراوان وجود دارد؛ به هر حال این وظیفه بر روحانیت شیعه نهاده شده است و ایشان نیز به عکس آخوندهای سنی به حمد خدا موفق هستند و انجام وظیفه می‌نمایند اکنون که محرم و موسم تبلیغ در پیش است می‌خواهیم در مورد آیات سوره صف صحبت کنیم.

سوره مبارکه صف: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۲﴾ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۳﴾؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید چرا آنچه را که خود عمل نمی‌کنید می‌گویید، چرا مردم را به چیزی که خودتان به آن ملتزم نیستید دعوت می‌نمایید، نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد. کلمه‌ای که در این آیه شریفه در خور بحث ماست کلمه مقت می‌باشد، مقت در لغت به معنی کار زشت و قبیح است با این وجود در آیه این چنین آمده: كَبُرَ مَقْتًا؛ این کار قبیح و زشت، بزرگ کار قبیحی است؛ بزرگ کار زشتی است که آدمی چیزی را بگوید که خودش انجام نمی‌دهد. در شأن نزول این آیه (که البته چند تفسیر مختلف ذکر شده است) در مجمع البیان این چنین آمده: بعضی از مسلمان‌ها نشسته بودند و با خود صحبت می‌کردند که اگر بعد از این دستوری مثلاً در مورد جهاد یا امثالهم وارد شد حتما باید سریع برویم و اطاعت امر کنیم، بعضی از آنان در جنگ بدر نبودند و تخلف کرده بودند سپس با خودشان این چنین گفتند که اگر جنگ دیگری پیش آید حرکت می‌کنیم و حتماً خواهیم رفت و فرار نمی‌کنیم، سپس جنگ احد پیش آمد و جمعی به کلی تخلف کردند و حضور پیدا نکردند و جمعی از افرادی هم که آمده بودند فرار کردند!

البته همه ما می‌دانیم که قرآن کتاب آسمانی و ازلی است و تا ابد ثابت است و دستور عملی و سعادت بخش برای همه بشر است و هیچگاه مورد مخصص نمی‌شود حال اگرچه شأن نزول به مناسبت جنگ احد باشد یا هر غزوه دیگر ولی مدار بر عموم آیه است. آیه شریفه می‌فرماید: لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ؛ این طور نباشد که

واعظان کین جلوه در محراب و منبر می‌کنند چون به خلوت می‌رسند آن کار دیگر می‌کنند

الداعي بِلا عمل كالرّامي بلا وَتَرَ [1] ؛ حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: قوامُ الدين و الدُنيا بأربعةٍ: عالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلمَهُ [2] ، عالمى كه به علم خودش عمل کند جزو چهار نفری است که قیام دین و دنیا به برکت آنهاست که در رأس آنها عالم عامل است. این آیه شریفه در قرآن: لِمَ تَقُولُونَ؛ در ابتدا به صورت استفهام توبیخی می‌فرماید: چرا حرفی را می‌زنید و خودتان عمل نمی‌کنید، بر روی منبر فریاد می‌زنید خمس بدهید در حالیکه چند تا از ما طلبه‌ها سال شرعی داریم! چرا فریاد می‌زنیم بروید یاد بگیرید و عمل کنید اما خودمان هیچ وقت به رساله توضیح المسائل فارسی هم مراجعه نمی‌کنیم، و همیشه معممین در شناخت احکام دین مرکزی برای رجوع مردم هستند. پیغمبر مکرم ما با اخلاق و عملش توانست مردمی آنچنان سخت، جاهل و متعصب را به دین گرایش دهد و شیفته اسلام نماید. ما هم باید این در نظرمان باشد که آنچه را برای مردم می‌گوییم در عمل هم با گفتارمان تطبیق دهیم نه اینکه خدای نکرده حرف بزنیم ولیکن خودمان اهل عمل نباشیم.

مولا امیرالمؤمنین در نامه‌ای که به مالک اشتر می‌نویسند چنین می‌فرمایند: ان تعدهم فتتبع موعدك بخلفك، و الخلف یوجب المقت عند الله و الناس. قال الله تعالی: كبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون (نامه 53)؛ می‌فرمایند که حتی یکی از بهترین مصادیق كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ وعده‌هایی است که می‌دهید هنگامی که وعده‌ای می‌دهید به آن عمل کنید که امام صادق علیه السلام می‌فرماید: وعده المؤمن اخاه نذرٌ [3] ؛ وعده‌ای که مؤمن به برادر دینی خود می‌دهد نوعی نذر است که وفا کردن به آن لازم است. برخی از بزرگان گفته‌اند علت اینکه خداوند متعال برای نذر کفاره معین نموده این است که اگر کسی نذر کرد و به آن عمل ننمود این همان مقت کبیری است که خداوند در این آیه فرموده و لذا برای کفاره این گناه باید ملتزم شد به شصت روز روزه یا اطعام شصت مسکین با توبه از تخلف.

آیا این اختصاص که برخی گفته‌اند این آیه خطاب به منافقین است که دو چهره هستند: در زبان یک چیز می‌گویند و در قلب چیز دیگری، صحت دارد؟ خیر، اشتباه است زیرا خداوند متعال از اول خطاب به مؤمنین دارد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید و در دل ایمانتان استوار شده است شما چرا اینگونه هستید، و در هیچ کجای قرآن به منافقین و غیره و ذلک خطاب به آمنوا ننموده است بلکه پیوسته در قرآن در سوره‌های مختلف (بقره، منافقین و . . .) از نقطه مثبت دادن به منافقین شدیداً پرهیز می‌کند چه رسد به اینکه خطاب به آمنوا کند، بدین ترتیب مسلماً در این آیه خطاب کسانی هستند که ایمان در دل آنها راسخ شده است. لذا نباید وعده‌ای داد و تخلف کرد یا در منبر چیزی بگوییم که خودمان اهل عمل به آن نباشیم، به قول برخی بزرگان و لو ریاست اما این ریا پسندیده است و ریا در عبادت باطل می‌باشد و در کارهای عالی حرام نیست، مثلاً وقتی به مردم می‌گوییم انفاق کنید حال اگر خودمان هم مستمندی را دیدیم و انفاق کردیم این اشکالی ندارد ممکن است ثوابی نداشته باشد اما گناه نیست لذا بسیاری از معلمان اخلاق ما فرمودند روحانیت باید بعضی از مباهات و بلکه مستحبات را برای اینکه مردم بدبین نشوند ترک کنند و بعضی از مباهات و مستحبات را حتی ملتزم شوند تا اینکه مردم بدانند آنچه که می‌گویند در درجه اول خود بدان عمل می‌کنند نه اینکه واعظ غیر متعظ باشد. بنابراین دقت کنید که به خصوص مردم روستایی به کار ما و حرکاتمان بسیار دقیق هستند: چطور راه می‌رویم؟ چطور حرف می‌زنیم؟ چطور راه می‌رویم، چطور حرف می‌زنیم، چطور غذا می‌خوریم، چقدر در ادب و آداب معاشرت مواظبت داریم و . . . اگر خدای ناخواسته در آن‌ تسامحی بشود موجب بدبین شدن افراد به دین می‌شود زیرا اگر مردم از روحانیت برگشتند معنایش این است که از دین برمی‌گردند، آن وقت هم خودمان ضرر کردیم و هم ضربه به دین مقدس زدیم لذا عنایت کردن به این جهات خیلی مهم است. و روحانیت همانند ائمه در جامعه همیشه مظلوم بوده‌اند و به قول آیه الله شاهرودی: بزرگ شدن روحانی ملازمه با تحمل ظلم و مشکلات است. ما نباید به ظالم اجازه ظلم بدهیم، اما اینطور هم نباشد که در هر مسئله‌ای مقابله به مثل کنیم و اگر احیانا برخورد ناگواری ایجاد شد، این برخوردهای ناگواری را به خاطر امیرالمومنین که فرمودند: و لقد امر علی الئیم یسبنی فمضیت ثمه قلت لایعنینی ، اغماض کنیم تا اینکه دل پیغمبر اکرم را خشنود کرده باشیم.

[1] - بحارالانوار، ج 93، ص 312.

[2] - وَ قَالَ ع لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِيِّ يَا جَابِرُ قِوَامُ اَلدِّينِ وَ اَلدُّنْيَا: بِأَرْبَعَةٍ عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ وَ جَاهِلٍ لاَ يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ وَ جَوَادٍ لاَ يَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ وَ فَقِيرٍ لاَ يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ (کلمات قصار شماره 372).

[3] - وعده المؤمن اخاه نذرٌ لا کفاره له فمن أخلف فبخلف الله بدأ و لمقته تعرض و ذلک قوله: «یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتاً عندالله انتقولوا ما لا تفعلون؟» وعده ای که مؤمن به برادر دینی خود می دهدنوعی نذر است که وفا کردن به آن لازم است جز اینکه کفاره ندارد و هر کس از وعده ای که داده است تخلّف کند با خدا مخالفت کرده و خود را در معرض خشم پروردگار قرار داده و این همان است که قرآن می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟» اصول کافی، ج 2 / ص 364، حدیث 1.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo