< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

97/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : بررسی مفاد قاعده ملازمه (کلما حکم به العقل حکم به الشرع)

ادامه کلام شهید صدر:(قسمت دوم)

جواب دوم داعویت اصفهانی (که مرحوم اصفهانی گفت اگر حکم عقل در موضوعی باشد صدور حکم از شارع لغو است): اهمیت بعضی از امور برای شارع به همان اندازه ای است که برای عقلا اهمیت دارد مثلا اهتمام عقلا به حفظ این ارزش 70 است پس شارع هم همین مقدار را می خواهد پس در این جا تصور دارد که گاهی درجه حافظیت شارع متفاوت با انچه که در نزد عقلا است باشد پس در این صورت صرف وجود حکم عقلا نمی تواند برابر اهتمام شارع باشد پس در این جا حکم شارع لغو نیست.

ان قلت: این کلام ثابت کرد که جعل حکم شارع در چنین مواردی لغو نیست اما اثبات قاعده ملازمه را نکرد چون قاعده ملازمه می خواست بگوید کلما حکم به شرع حکم به العقل

قلت: بله اثبات شد که صرف وجود حکم عقلی باعث نمی شود که حکم شارع لغو شود ولی در مقام اثبات باید به دلیل شرعی مراجعه کرد و شدت اهتمام شارع را از دلیل شرعی اثبات کنیم.

استاد: ثمره ای بحث در استنباط حکم شرعی: قاعده ملازمه نتایج فراوانی در فقه دارد.

اگر کسی ملازمه را قبول نکرد: در جایی که حکم عقل بر مساله ای وجود دارد ولی از شرع حکمی نرسیده است جایز است به برائت عمل کند.

اما اگر ملازمه را قبول کرد: دیگر موضوع مالایعملون برداشته می شود چون حکم شرعی هست به واسطه حکم عقل.

و می توان در اهمیت این قاعده حتی گفت اگر کسی قاعده ملازمه را قبول کند به فقاهت دیگری می رسیم چون می توان گفت: که برخی از موارد را شارع به خود عقل واگذار کرده است مثلا بی انصافی در معامله حرام است؟ که مثلا 10 برابر قیمت بفروشد که در این جا مثلا اگر دلیل شرعی نباشد می توان به حکم عقل رجوع کرد و حکم به حرمت و بطلان کرد.

یا مثلا بی نظمی خوب است یا نه؟ مثلا اگر در شرع دلیلی نباشد می توان به حکم عقل رجوع کرد و حکم به حرمت کرد یا مثلا نظافت را عقل حسن می داند فرضا دلیل شرعی هم بر ان نداریم پس نظافت کردن طبق قاعده ملازمه ثواب دارد. و قس علی هذا. پس موارد زیادی است که دلیل شرعی نداریم اما حکم عقل هست.

پس دو نکته در فقاهت تاثیر زیادی دارد:

1: این که نقطه رویکرد به فقه عقل باشد یا دلیل لفظی.

2: مبدا حرکت فکری قران باشد یا روایات.

مشهور علما در عقل نظری ان را قبول کرده اند اما در صغری اشکال کرده اند اما در عقل عملی هم قاعده ملازمه را قبول کرده اند و مشهور ترین قاعده عقل عملی حسن عدل و قبح ظلم است که دلیل شرعی فراوان داریم پس باز هم ملازمه تاثیری ندارد پس نتیجه این که هیچ کدام تاثیری ندارد.

اشکال شهید صدر به قاعده ملازمه در عقل نظری

مصالحی که عقل و عقلا درک می کنند مصالح بین خودشان است و لذا امکان دارد مصالح شارع با مصالح عقلا متفاوت باشد چون امکان دارد ملاکات و مصالح شارع غیر از ملاکات و مصالح عقلا باشد و باید شارع مصالح خود را حفظ کند نه مصالح عقلا چون ملاکات عقلا تنها برای حفظ نظام دنیوی است اما ملاکات شارع هم برای حفظ اخرت بندگان است و گاهی هم حفظ نظام دنیوی . بله شارع خلاف مصالح عقلا امر نمی کند اما این که طبق انها هم حکم کند و خود را ملزم بداند که طبق مصالح عقلا حکم کند محل اشکال است. پس اشکال ایشان در کبری است.

اما این که اصفهانی فرمود که شارع جزء عقلا است بلکه ریس عقلا است درست است اما این که جز عقلا است نه به عنوان شارعیت بلکه به عنوان این که او هم فردی از افراد عقلا است پس حکم او هم حکمی است بما انه من العقلا نه بما انه الشارع پس مخالفت با ان عقاب به عنوان شارع ندارد بلکه به عنوان یکی از عقلا مواخذه می کند.

 

اما در استحقاق مجازات:

ایا امکان دارد که شارع حکمی داشته باشد اما مجازات نداشته باشد مثلا واجب باشد اما ترکش حرام نباشد؟ سیاتی...

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo