< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

97/11/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اجتماع امر و نهی

تنبیه: عبادات مکروه:

عبادات مکروه 3 قسم است:

1: عبادات مکروهی که بدل ندارد مثل صوم یوم عاشورا

2: عبادات مکروهی که بدل دارد مثل صلاة در حمام

3: عباداتی که نهی تعلق به عنوان ملازم یا مجامع امر تعلق گرفته است مثل نماز در موضع تهمت که منهی عنه در موضع تهمت بودن است و به همین جهت نماز مکروه شده است.

کلام اخوند[1] در قسم اول و اشکال مرحوم نایینی[2] به اخوند مطرح شد.

اشکال مرحوم خویی به مرحوم نایینی:

امر به ضدین لاثالث لها درست نیست اما در مانحن فیه 3 قسم است و ضدین لاثالث نیست:

1:صوم یوم عاشورا که امساک به قصد تقرب است.

2: امساک بدون قصد قربت.

3: روزه نگرفتن و افطار کردن.

پس امکان دارد مخالفت با بنی امیه کرد و روزه نگرفت و از طرفی امساک کرد که در این صورت از ثواب افطار کردن بهره مند نمی شود چون ثواب بر افطار کردن بود و از طرف دیگر صوم یوم عاشورا را انجام نداد و از این جا هم ثواب نگیرد لذا امکان دارد شارع امر استحبابی تخییری می کند.

پس وقتی که ضدین لاثالث نشد امر تخییری امکان دارد لذا امساک به غیر قصد قربت نشان می دهد که ضدین لاثالث نیست پس امر به ان صحیح است و کلام اخوند صحیح است.

 

تقریب استاد از توجیه نایینی در عبادات مکروه قسم اول:

صوم یوم عاشورا اصلا اجتماع امر و نهی نیست چون منظور از اجتماع امر و نهی در جایی است که مرکز واحد باشد اما در این جا مرکز واحد نیست چون:

به عنوان مقدمه می گوییم: گاهی متعلق دو تکلیف شی واحد است که در این صورت اگر مثل هم باشد اجتماع مثلین می شود و اگر ضد هم باشد اجتماع ضدین می شود مثل نذر، که اگر نذر کند روزی در سال روزه بگیرد چون روزه گرفتن هر روز مستحب است پس فردا که می خواهد روزه بگیرد اجتماع واجب و مستحب شد چون متعلق یک شی است که روزه فردا است. پس این محذور اجتماع مثلین دارد و یا به عبارت دیگر اجتماع ضدین می شود که وجوب و استحباب ضدین است چون همه احکام رابطه تضاد دارند.

اما در این مثال نذر: چون دو حکم متماثل است این دو حکم با هم ترکیب و متحد می شوند و تبدیل به یک حکم می شود البته در این اندکاک هر کدام از دو حکم خصوصیتی از دیگری می پذیرد. به این صورت که:

دلیل وجوب وفا به نذر، لزوم قصد قربت را از مستحب اخذ می کند چون در وفا به نذر نیاز به قصد قربت نیست.

و دلیل استحباب صوم از وجوب نذر خصوصیت عدم جواز ترک را اخذ می کند پس عمل واجب می شود.

مرحوم نایینی در این جا قال به اندکاک می شود و با این که متعلق هر دو تکلیف یک چیز است اما محذور اجتماع مثلین نشد چون در حقیقت یک شی شد نه این که دو شی باشند.

اما در مواردی که دو امر طولی باشند انکاک صورت نمی گیرد چون متقدم نمی شود متاخر شود پس دو امر طولی امکان ندارد که یک شی شود. مثل این که شخص اجیر می شود تا نماز میت را انجام دهد که دلیلی که لزوم نماز را برای اجیر اثبات می کند غیر از دلیلی است که وجوب نماز را بر میت ثابت کرده است پس دلیل وجوب نماز بر اجیر غیر از وجوب نماز بر میت است

رابطه طولیت به این صورت است که اول باید نماز بر میت واجب شده باشد تا وجوب بر اجیر اثبات شود و اجیر به نیت نماز واجب میت بخواند. پس این دو در طول هم است لذا این دو وجوب در هم مندک نمی شود و محذور اجتماع مثلین هم پیش نمی اید چون اصلا اجتماعی نیست چون متعلق دو وجوب متفاوت است و مرکز واحد نیست. یعنی وجوب نماز بر اجیز به خاطر اجاره است و وجوب نماز بر میت به دلیل صل است.

و در مانحن فیه: صوم یوم عاشورا مستحب است و انچه که مستحب است ذات صوم است و انچه که مکروه است تعبد به صوم است یعنی این که تعبد داشته باشد که خصوص یوم عاشورا مستحب باشد، به صورت جداگانه مکروه است.

پس در نتیجه استحباب و کراهت بر مرکز واحد جمع نشده است چون یکی تعبد به صوم است و دیگری ذات صوم است لذا این مساله ربطی به مساله اجتماع امر و نهی ندارد.

 

تقریب اقای خویی از توجیه نایینی در عبادات مکروه قسم اول:

مراد از تعبدی که مرحوم نایینی مطرح کرد قصد قربت است که مرحوم نایینی می گوید دلیل صوم به ذات امساک تعلق گرفته است و دلیل کراهت به امساک به قصد قربت تعلق گرفته است. پس ذات روزه مستحب است و روزه به قصد قربت مکروه است.

و مراد از طولیت که مرحوم نایینی مطرح کرد به این صورت شد چون مستحب ذات صوم است یعنی امر عبادی به ذات شی تعلق می گیرد که بعد از این که امر به ذات خورد پس می فهمیم که عمل را باید قصد به قربت اورد پس روزه مستحب است یعنی روزه به قصد قربت مستحب است

اما وقتی نهی صورت می گیرد از صوم یوم العاشورا نهی باید به صوم به قصد قربت صورت گیرد یعنی شارع گفته است روزه نباید به قصد قربت انجام شود

پس به این صورت طولیت به وجود امد که اول مستحب به ذات صوم تعلق گرفت و بعد از این که مستحب شد نهی به صوم با قصد قربت تعلق می گیرد.

تفاوت کلام مرحوم نایینی و اخوند هم روشن شد که اخوند مرکز امر و نهی را واحد دانست اما امر و نهی را تبدیل به امر و امر کرد که دو امر یکی به فعل و دیگری به ترک تعلق گرفته است اما مرحوم نایینی امر را به ذات عمل و کراهت را به ذات عمل با قصد قربت متعلق کرد و لذا از مساله اجتماع امر و نهی خارج شد.

اشکال اقای خویی به مرحوم نایینی:

اولا: مثال اجاره مرحوم نایینی درست نیست که در بعضی از اقسام ان دو امر طولی وجود ندارد و اما چون مساله فقهی است ما بحث نمی کنیم. رجوع شود.

و ثانیا: سیاتی...


[2] أجود التقريرات، ج‌1، ص: 364.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo