< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

97/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ثمره بحث ضد (2)

0.0.0.0.0.1اشکال مرحوم نایینی بر محقق کرکی:

کلام مرحوم نایینی دو قسمت دارد:

قسمت اول:

کلام محقق ثانی در فرضی صحیح است که اشتراط قدرت در تکلیف به حکم عقل است اما اگر اشتراط قدرت به نفس خطاب باشد درست نیست.

توضیح این که: اگر قول اول را پذیرفتیم نتیجه این می شود که شارع مثلا به صورت مطلق امر به نماز کرده است اما عقل می گوید این تکلیف شارع در صورتی بر تو واجب است که قدرت به اتیان ان داشته باشی پس با این که خود شارع چنین قیدی نیاورده است اما عقل این قید را لازم می داند.

و در مقابل قول دوم می گوید: اشتراط قدرت به نفس خطاب است یعنی مولی تکلیف به عباد می کند به جهت تحریک و بعث انها به سمت عمل، پس اگر خطاب برای بعث و زجر است این در صورتی معقول است که متعلق تکلیف مقدور باشد. پس اشتراط قدرت در تکلیف مقتضی نفس خطاب است چون حکیم به غیر مقدور امر نمی کند. پس با وجود تخصیص خطاب به قادر نوبت به عقل نمی رسد تا حکم به تضیق حکم شارع کند.

پس کلام محقق ثانی در فرضی درست که اشتراط قدرت به حکم عقل باشد نه نفس خطاب. چون اگر اشتراط قدرت به حکم عقل باشد خطاب مطلق است پس طبیعت هم شامل فرد مقدور و هم فرد غیر مقدور می شود لذا اگر مکلف فرد غیر مقدور شرعی را انجام داد باز هم فرد نماز اتیان شده است چون خود خطاب مطلق بود و امکان داشت نماز را با توجه به امر به طبیعت خوانده شود.

اما اگر گفتیم قدرت به اقتضای نفس خطاب است پس گویا از اول طبیعت مقید به افراد مقدوره شده است و فرد غیر مقدور اصلا امر به طبیعت ندارد تا بتوان به قصد امر به طبیعت نماز را اورد.

پس تا این جا اقای نایینی اشکال مبنایی کرد. که اگر در عبادت قصد امر را لازم بدانیم اشتراط قدرت به نفس خطاب باشد نماز صحیح نیست.

قسمت دوم کلام مرحوم نایینی:

اما اگر قصد امر را لازم ندانیم و قصد ملاک برای صحت نماز کافی باشد باز هم کلام محقق ثانی درست نیست چون اگر قصد امر را لازم ندانیم چه ضد خاص را قبول کنیم و چه قبول نکنیم در هر صورت نماز صحیح است و ثمره ای در مساله نیست چون:

عدم ثبوت ثمره به این دلیل است که اگر ضد خاص را قبول نکنیم چون نماز اگر چه امر ندارد چون تزاحم شده است اما چون ملاک دارد و نهی هم ندارد مانند سایر افراد طبیعت وافی به غرض مولی است لذا نماز صحیح است.

اما اگر ضد خاص را قبول کنیم با این که نماز در فرض انقاذ نهی دارد اما چون نهی غیری است کاشف از مفسده در متعلق نیست لذا نماز منهی عنه به نهی غیری، مفسده ندارد پس این فرد نماز مانند سایر افراد نماز مامور به است.

پس چه ضد خاص را قبول کنیم و چه قبول نکنیم در هر دو صورت می توان به قصد ملاک ان را اتیان کرد.

 

0.0.0.0.0.1.1اشکال اقای خویی به مرحوم نایینی:

اما قسمت دوم صحیح نیست چون:

اقای نایینی چون واجب معلق را مستحیل می داند لذا این کلام ایشان صحیح نیست.

توضیح این که: در واجب معلق، وجوب حالی اما واجب استقبالی است. در مانحن فیه یک فرد از نماز، مزاحم با واجب اهم است پس با وجود مزاحمت ایا وجوب نماز هست یا نه؟

که اگر وجوب باشد اما واجب نباشد در این صورت وجوب فعلی اما واجب استقبالی می شود. یعنی الان که هنگام تزاحم است وجوب هست اما واجب را باید بعدا اورد. مثلا نماز ساعت 3 مزاحم با انقاذ است پس واجب نیست و باید ساعت 4 نماز بخواند پس ساعت 3 وجوب فعلی است و واجب استقبالی است که ساعت 4 باید واجب اتیان شود. پس اگر قائل به امکان واجب معلق باشیم نظریه مرحوم نایینی صحیح است. چون اگر قائل به جواز واجب معلق باشیم نماز در ساعت 3 درست است چون الان نمازی را که می خواند وجوب دارد گرچه واجب نیست چون واجب استقبالی است که مثلا ساعت4 است پس چون وجوب فعلی است تکلیف فعلی ساقط میشود.

اما اگر قائل به عدم جواز واجب معلق باشیم اصلا وجوبی نیست تا واجب را از عده ساقط کند.

پس این کلام اقای خویی در قصد ملاک است که شق دوم کلام نایینی بود.

و همچنین قسمت اول کلام مرحوم نایینی صحیح نیست چون:

در مورد قصد امر: مرحوم نایینی گفت: قدرت شرط نفس خطاب است که اقای خویی اشکال مبنایی دارد چون تعریف امر و نهی در نظر اقای خویی و نایینی متفاوت است که این بحث پیشین از اشتراط قدرت است.

توضیح این که: اقای نایینی امر و نهی را طوری تعریف کرد که این نتیجه را داد که درست نبوده است.

اقای خویی: این که علما گفته اند انشا عبارت است ایجاد معنی به لفظ، درست نیست لذا مشهور این را قبول کرده اند که در صیغه امر چون انشایی است لذا چیزی را ایجاد می کنیم که بعث است.

پس بعث در جایی ایجاد می شود که انبعاث امکان داشته باشد لذا نایینی گفت اشتراط قدرت به نفس خطاب است چون وقتی بعث ایجاد می شود که متعلق تکلیف مقدور باشد.

که این مبنا از تعریف امر و نهی شروع شد تا به اقتضا قدرت رسید.

اما انشا را اقای خویی تعریف کرد به: اعتبار الفعل و اعتبار الحرمان فی ذمة المکلف پس بعث نبوده است تا مشکل ایجاد شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo