< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

98/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترتب (12)

در محل نزاع در ترتب دو وجه اقای خویی و نایینی و مرحوم اصفهانی گفته شد. وجوه دیگری هم ذکر شده است که تقریبا به همین دو وجه بر می گردد مثلا وجه مرحوم اغا ضیا شبیه کلام مرحوم نایینی است و کلام مرحوم روحانی هم شبیه کلام اصفهانی است که مراجعه کنید.

تا به این جا ادله مستدلیل به امکان ترتب اقامه شده است.

 

اشکالات بر ترتب:اشکال اول از اخوند:

که در جلسات قبل این اشکال را توضیح دادیم که به طور خلاصه اخوند می گوید: درست که مهم در رتبه اهم نیست اما اهم در رتبه مهم هست که در این صورت اجتماع دو تکلیف به ضدین می شود یعنی اگر انقاذ شود تکلیفی نسبت به نماز نیست اما اگر انقاذ ترک شود هم تکلیف نسبت به انقاذ است و هم تکلیف نسبت به نماز است و این طلب ضدین است.

که این اشکال در ترتب از یک طرف است یعنی در جایی که یکی اهم باشد و دیگری مهم باشد اما اگر هر دو مهم باشد اشکال وارد نیست چون اگر مهم الف ترک شود در رتبه مهم ب، الف وجود ندارد چون هر دو هم رتبه اند و شارع می گوید یکی را انجام بده و تفاوتی ندارد که الف انجام شود یا ب.

جواب اشکال اول:

در تصویر مرحوم نایینی و اقای خویی و اصفهانی جواب این اشکال امد که مثلا مرحوم اصفهانی گفت: محذور در طلب ضدین نیست بلکه محذور در تاثیر گذاری دو امر ضد است و وقتی ما طولیت در بین اهم و مهم را گفتیم معلوم می شود که تاثیر گذاری هر دو فعلی نیست بلکه اول شارع امر به اهم می کند و سپس می گوید اگر اهم را به هر دلیلی انجام ندادی مهم را انجام بده پس این اشکال اخوند جواب در جلسات قبل داده شد.

2: اشکال دوم اخوند:

قول به امکان ترتب مستلزم تعدد عقوبت است که اگر شخصی اهم و مهم را باهم ترک کرد باید دو عقاب شود مثلا اگر کسی نه نماز خواند و نه انقاذ کرد باید دو عقوبت شود چون هم نماز نخوانده و هم انقاذ نکرده است در حالی که قدرت به نماز و انقاذ با هم نبوده است پس عقوبت مولی بر کاری است که عبد قدرت به ان نداشته است لذا عقوبت مولی ظلم محسوب می شود نظیر عقوبت بر تکلیف ما لایطاق که این نوع عقوبت بر عبد ظلم از جانب مولی است.

و باید توجه داشت که ترتب منحصر در جایی نیست که دو امر وجود داشته باشد بلکه می شود که چندین امر ترتبی داشته باشیم لذا باید برای ترک مثلا ده امر ترتبی 10 مجازات شود در حالی که قدرت بر امتثال یک امر داشته است پس عقوبت بر ان ظلم است لذا با این تالی فاسد بطلان ترتب روشن می شود.

 

جواب اشکال دوم اخوند:مرحوم نایینی دو جواب می دهد:

الف: جواب نقضی: در واجب کفایی که واجبات کفایی دو نوع است:

     یا واجب قابل تکرار است مثلا امور معاش مردم واجب کفایی است اما قابل تکرار است که مثلا می شود 100نفر نانوا باشند در حالی که واجب کفایی مثلا بر عده یک نفر بوده است.

     یا واجب قابل تکرار نیست مثل کشتن حیوان درنده ای که انسان ها را می کشد یا دفن میت مسلمان که در این صورت فقط یک نفر قدرت دارد در حالی که اگر همه ترک کنند ، همه مجازات می شوند، لذا عقاب بر کاری است که قدرت بر ان نبوده است چون یک نفر بیشتر قدرت به انجام فعل نداشته است.

اشکال شهید صدر به مرحوم نایینی:

بحث ترتب با واجب کفایی تفاوت دارد چون در واجب کفایی هر کدام از مکلفین قادر به انجام عمل بوده اند مثلا همه می توانستند دفن میت کنند اما در ترتب مکلف قادر بر هر دو عمل نبوده است تا در صورت ترک دو عقاب شود. پس بین این دو بحث تفاوت است و نقض وارد نیست.

اشکال نقضی مرحوم صدر به اخوند:

اگر برای ما انجام دو فعل در دو زمان امکان نداشته باشد مثلا شخصی نمی تواند هم زیارت صبح و هم زیارت شب کند که در این صورت دو واجب غیر قابل اجتماع اند در دو زمان، لذا تضادی بین این دو نیست چون شرط ضدین وحدت زمان است. پس اگر کسی هم زیارت صبح و هم زیارت شب را ترک کند باید دو عقاب شود در حالی که قدرت به هر دو کار نداشته است.

ان قلت: این مثال، مثل ترتب است؟

قلت: نه تفاوت دارد چون ترتب در جایی است که در دو زمان نباشد بلکه وحدت زمان داشته باشند.

جواب حلی مرحوم نایینی به اشکال اخوند:

مرحوم نایینی می فرماید: مهم در مجازات قدرت بر امتثال نیست بلکه قدرت در ترک معصیت است یعنی ملاک عقوبت قدرت بر ترک معصیت است که هر جا مکلف بتواند که معصیت نکند و بکند مجازات صحیح است و اگر نتواند ترک معصیت کند مجازات صحیح نیست.

پس ترک معصیت مساوی با امتثال نیست چون مثلا قدرت بود که هم مهم و هم اهم را معصیت نکند و حالا که کرد مجازات صحیح است.

پس درست است که قادر بر هر دو کار (نماز و انقاذ) نبوده است اما چون قدرت بر ترک معصیت بوده است عقوبت صحیح است.

پس مولی عقوبت بر ترک جمع امتثالین نمی کند بلکه عقوبت بر جمع دو معصیت می کند که چرا نه نماز خواندی و نه انقاذ نکردی.

اما اخوند شرط مجازات را قدرت بر امتثال می دانست پس چون قدرت بر نماز و انقاذ با هم ندارد پس مجازات صحیح نیست

بحثی که در این جا است که واقع ریشه این بحث به کلام برمی گردد که معیار عقوبت و مثوبت چیست؟ این بحث در جایی بحث نشده است اما در اصول ثمراتی دارد که معیار عقوبت چیست؟ فعل طاعت یا ترک معصیت که در این جا و در بحث تجری ثمره دارد.

 

اخوند می گوید قدرت طرفینی است که اگر قدرت بر فعل و قدرت بر ترک بود شخص قادر محسوب می شود به عنوان مثال اگر کسی نمی تواند حرکت کند دیگر قادر بر سکون محسوب نمی شود چون قدرت بر حرکت ندارد و اگر قدرت بر حرکت و سکون داشت و ان وقت حرکت نکرد قادر بر سکون محسوب می شود. و در مانحن فیه چون قدرت بر نماز و انقاذ نبوده است قدرت بر ترک هر دو هم نیست پس عقاب بر هر دو صحیح نیست.

اما مرحوم نایینی می گوید: درست که قدرت بر هر دو فعل نبوده است اما ممکن بود که معصیت هیچ کدام را نکند مثلا انقاذ می کرد که در این صورت چون اهم را انجام داده است معصیت اهم نشده بود و هم چون اهم را انجام داده موضوع مهم را از بین برده است چون شرط مهم ترک اهم بود لذا چون قدرت به ترک معصیت هر دو بوده است و هر دو را ترک کرده است پس دو عقاب می شود یکی برای ترک انقاذ و دیگری چون ترک انقاذ کرد موضوع مهم ایجاد شد و سپس مهم را ترک کرد پس به خاطر ترک مهم هم عقاب می شود.

پس اخوند قدرت بر فعل و مرحوم نایینی قدرت بر ترک را ملاک عقوبت دانسته اند.

اقای صدر هم کلام مرحوم نایینی را قبول کرده است.

مبنای دیگری هم در عقوبت و مثوبت وجود دارد که هتک حرمت مولی را ملاک دانسته است لذا در امر ترتبی دو هتک حرمت صورت گرفته است لذا دو عقاب هم متوجه عاصی می شود. این مبنای مرحوم اصفهانی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo