< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

98/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترتب (25)

ادامه بحث: اگر یک واجب موسع و یک واجب مضیق با هم فعلی شوند:

محقق ثانی فرمود: اینجا دو واجب در عرض هم فعلی اند و محذوری وجود ندارد و نیازی به بحث ترتب نیست.

کلام اقای خویی: این که ترتب در این جا جاری باشد نیاز به دو مقدمه دارد که هر دو را ما مخدوش می دانیم:

     اقتضای تکلیف و خطاب به حصه مقدوره است که در این صورت نیاز به بحث ترتب است

     تقابل اطلاق و تقیید ملکه و عدم است.

که چون هر دو مقدمه مخدوش است ما ترتب را در این جا قبول نداریم پس موافق محقق ثانی هستیم که بین واجب موسع و مضیق ترتب نیست چون اصلا از موارد تزاحم نیست تا نوبت به ترتب برسد یعنی دو تکلیف در عرض واحد وجود دارد پس اگر حتی قائل به استحاله ترتب شویم اتیان به واجب موسع در زمان عصیان واجب مضیق صحیح است چون جامع بین مقدور و غیر مقدور ممکن است.

اما اگر کلام نایینی را قبول کردیم که متعلق امر حصه مقدوره است در فرضی عمل صحیح است که ترتب را قبول کنیم والا باطل است.

 

تطبیق سوم ترتب:

کلام مرحوم نایینی:

گاهی مکلف قبل از اشتغال مهم می داند که اهم بر عهده اوست و گاهی بعد از اشتغال به واجب مهم می داند که اهم بر عهده اوست

که در صورت اول موضوع ترتبی بود که قبلا بحث شد.

اما صورت دوم: اگر مکلف بعد از اشتغال به مهم به این توجه پیدا کرد که واجب اهمی به او توجه دارد مثل این که کسی مشغول نماز بود که در حین نماز متوجه شد که مسجد نجس شده است که ازاله فوری و نماز موسع است در این صورت باید بین جریان ترتب و عدم جریان ترتب باید تفصیل داد:

     ترک مهم جایز است

     ترک مهم جایز نیست.

بررسی صورت اول:

که در صورت اول که ترک مهم جایز باشد در این صورت قبول ترتب ثمره دارد:

اگر ترتب را قول کنیم و ترک مهم جایز باشد نماز صحیح است چون در صورت ترک اهم نماز امر دارد

اگر ترتب را قبول نکنیم و ترک مهم جایز باشد نماز امر ندارد و باطل است چون تنها امری که متوجه مکلف است امر به ازاله است.

بررسی صورت دوم:

اگر ترک مهم جایز نباشد مثل نماز و ازاله که قطع نماز را حرام بدانیم پس صحت عمل در این جا ربطی به بحث ترتب ندارد و نماز در هر صورت صحیح است چون در حقیقت الان تکلیف ثانویه ای وجود دارد که امر به اتمام نماز و حرمت شکستن نماز است لذا صحت نماز در این موارد ربطی به بحث ترتب ندارد که حتی در فرض عدم قبول ترتب هم باز نماز صحیح است.

برای استدلال به این مطلب اقای نایینی می گوید: در حقیقت وجوب ازاله از مسجد به دلیل لبی ثابت شده است که اجماع داریم که ازاله واجب فوری است و دلیل لبی اطلاق ندارد پس باید به قدر متیقن اخذ کرد که قدر متیقن در امر به ازاله در جایی است که مشغول به کاری نباشد که به لحاظ شریعت مجاز به ترک ان نباشد. لذا این جا ربطی به ترتب ندارد.

اما اگر وجوب تطهیر مسجد به دلیل لفظی واجب باشد در این صورت اطلاق این دلیل شامل می شود که چه در حال اشتغال به نماز باشی و چه نباشی پس باز هم به بحث ترتب نیاز است. که دلیل اهم می گوید ازاله مسجد بکن چه در حال نماز باشی و چه نباشی لذا بحث ترتب پیش می اید که واجب است اولا ازاله کند حتی در حال نماز که اگر ازاله نکرد بنا به ترتب نماز بخواند.

و همچنین اگر اگر واجب اهمی باشد که اهم از ابقا بر واجب مهم باشد در این صورت باز هم صحت واجب مهم بستگی به ترتب دارد مثل این که کسی که مشغول نماز است و قطع نماز هم حرام است اما شخصی هم در حال غرق شدن است که در این جا انقاذ اهم است از رعایت ابقا نماز. پس تزاحم بین وجوب انقاذ و حرمت قطع نماز است. پس باز هم صحت نماز بسته به قول ترتب است.

اشکال اقای خویی: عده ای برای حرمت قطع نماز استدلال به روایات تحریما التکبیر، تحلیها التسلیم کرده اند که این روایات نشان می دهد که حرمت قواطع نماز (قهقه و رو از قبله برگردان و...) تا سلام نماز ثابت است و یا ایه: لاتبطوا اعمالکم که گفته اند که دال بر حرمت قطع واجبات من جمله نماز است که می گوید وقتی عمل واجبی را شروع کردی باطل نکن.

اقای خویی می گوید این این روایت دال بر این است که اخرین جز نماز سلام است و امام در مقام بیان این نیست که شکستن نماز حرام است.

پس تنها دلیل حرمت قطع نماز اجماع است و اجماع در این جا چون مدرکی است بی اعتبار است چون خیلی از افراد متسندشان همین روایات و ایات است لذا قطع صلاة حرام نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo