< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

98/03/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترتب (29)

تطبیق ششم ترتب:

اگر انجام واجب اهم متوقف بر مقدمه حرام بود مثل این که انقاذ (واجب اهم) متوقف بر تصرف در زمین غصبی شود که در این صورت اگر مکلف انقاذ را انجام داد مقدمه ان هم واجب است و حرام نیست اما مشکل در این است که اگر کسی که مقدمه حرام را انجام دهد ولی انقاذ نکند در این صورت مقدمه حرام است و اگر انقاذ بکند مقدمه حرام نیست بلکه واجب است این اجتماع دو حکم در شی واحد چطور ممکن است؟

برای روشن شدن محل اشکال می گوییم: در حکم وجوب مقدمه چند نظر بود:

الف- صاحب فصول: تنها مقدمه موصله واجب است. که طبق این مسلک جواب مساله روشن است.

ب- نظر شیخ: اگر مقدمه به قصد توصل به ذی المقدمه انجام شود واجب است. طبق این مسلک هم مساله روشن است که اگر از ابتدا با قصد انقاذ برود مقدمه واجب است و اگر بدون قصد انقاذ برود مقدمه حرام است.

ج- نظر اخوند و مشهور: مطلق مقدمه واجب است که طبق این نظر مساله مشکل می شود که چطور ممکن است که اگر مکلف انقاذ کند رفتن در زمین غصبی واجب است و اگر انقاذ نکند حرام است؟

راه حل مساله از مرحوم نایینی:

ایشان مساله را بر اساس ترتب حل کرده است که حرمت تصرف در زمین غصبی متوقف بر عصیان واجب اهم است یعنی حرمت مقدمه متوقف است بر عصیان واجب اهم که ذی المقدمه است. لذا با توجه به مساله ترتب، امکان دارد بین این دو نظریه (وجوب مطلق مقدمه و حرمت مقدمه در صورتی که انقاذ نکند) جمع کرد.

نکته: این مساله (حرمت و وجوب مقدمه) دو مشکل دارد:

1- بنا به قول به مطلق مقدمه این تصرف در زمین غیر هم متصف به وجوب شده است و هم متصف به حرمت. پس دو حکم متضاد به یک شی تعلق گرفته است که این اجتماع دو حکم متضاد بر عمل واحد است.

که این مشکل با ترتب مرحوم نایینی حل نمی کند.

دفاع از مرحوم نایینی:

داعویت وجوب مقدمه با داعویت ذی المقدمه یکی است پس اگر ذی المقدمه عصیان می شود و داعویتی ندارد مقدمه هم داعویت ندارد. پس مشکلی ندارد که مقدمه حرام شود چون مشکل اجتماع وجوب و حرمت در این است که ایجاد دو داعویت برای یک شی ممکن نیست اما در این جا چون اهم داعویت ندارد پس مقدمه ان هم داعویت ندارد پس وجوب مقدمه چون داعویت ندارد در حقیقت حکمی ندارد که با حرمت مقدمه تضاد داشته باشد. به عبارت دیگر تضاد: یا در عالم مبدا است و یا در عالم منتهی

اما در عالم مبدا (مصالح و مفاسد) تضادی نیست چون یکی مقدمه است و ملاک ندارد چون ملاک ان در ذی المقدمه است س تنها حرمت مقدمه ملاک دارد. پس تضادی در عالم مبدا نشد.

اما در عالم منتهی هم تضادی نیست چون تضاد در جایی است که بخواهد دو تکلیف داعویت فعلیه و ایجاد انگیزه داشته باشند اما در این جا دو داعویت فعلیه نشده است چون داعویت مقدمه چیزی جز اتیان ذی المقدمه نیست و وقتی مکلف می خواهد عصیان اهم را بکند دیگر مقدمه اهم برای او داعویتی ندارد.

2- اشکال دوم مساله این است که نتیجه این ترتب این است که شرط متاخر می شود که مرحوم نایینی شرط متاخر را قبول ندارد چون حرمت مقدمه مشروط به عصیان واجبی(انقاذ) است که متاخر است مگر این که عنوان تعقب مشکل را حل کند که شرط متاخر را تبدیل به شرط مقارن کند و در این جا چون نیاز به دلیل اثباتی برای تعقب نداریم چون صرف امکان ترتب وقوع را هم ثابت می کند پس عنوان تعقب مشکل را حل می کند.

اشکال اقای خویی به مرحوم نایینی: حرمت معلق بر عصیان ذی المقدمه ست پس وجوب مقدمه متوقف بر امتثال ذی المقدمه است که این تحصیل حاصل است چون نتیجه این است که اگر ذی مقدمه را امتثال کردی مقدمه واجب است، که این تحصیل حاصل است چون اگر ذی المقدمه را انجام دهد باید مقدمه ان را انجام داده باشد پس بعد از این وجوب مقدمه تحصیل حاصل است.

ان قلت: به نحو شرط متاخر مشکل حل می شود که مقدمه واجب است مشروط به شرطی که بعدا می اید که امتثال ذی المقدمه است پس وجوب الان است اما به نحو شرط متاخر است و اگر شرط متاخر را قبول نکردیم عنوان تعقب هم مشکل گشا نیست چون دلیل اثباتی نداریم بخلاف بحث ترتب، چون در ترتب صرف اثبات امکان وقوع را هم ثابت می کرد اما در این جا که مقدمه و ذی المقدمه است و بحث مقدمه واجب است مثل بحث ترتب نیست و صرف اثبات امکان در مقدمه، وقوع را ثابت نمی کند. پس این مساله تنها در فرضی درست شد که شرط متاخر را بپذیریم اما مرحوم نایینی که شرط متاخر را قبول ندارد دچار مشکل می شود و طبق نظر ایشان مشکل حل نمی شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo