< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

98/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تلازم/ اقتضاء نهی بر فساد/نهی از معاملات

خلاصه بحث سابق بحث در ارتباط با نهی از مسبب بود که آیا موجب بطلان می شود یا خیر؟دلیل مدعین به بطلان مطرح شد دلیل سوم روایت زراره بود.در ارتباط با روایت زراره مرحوم آخوند خوئی صدر و روحانی فرمودند ناظر به عصیان وضعی است نه تکلیفی لذا دلالتی بر ملازمه بین نهی شرعی و فساد ندارد .مرحوم نائینی معتقد است عصیان پروردگار در روایت ظهور در عصیان تکلیفی دارد و دلالت دارد بر این که نهی از مسبب موجب بطلان است و چند قرینه اقامه کردند بر مدعای خود .آقای صدر چند قرینه اقامه کردند که عصیان در روایت عصیان وضعی است.

استاد :در مجموع استفاده عصیان تکلیفی مشکل است و کلام نایینی تام نیست و قرائن موجب می شود که از ظهور روایت بر عصیان تکلیفی رفع ید کرد .

ادله مدعین بطلان مطرح شد بررسی دلیل مدعین صحت معامله عند نهی از مسبب

نظر مرحوم آخوند در نهی از مسبب[1]

ابی حنیفه و شیبانی قائلند که نهی از مسبب دلالت بر صحت می کند مرحوم آخوند این نظر را در کفایه نقل می کند و این نظر را می پذیرد

استدلال: نهی از غیر مقدور معنی ندارد بنابر این با نهی مولی از معامله معلوم می شود مقدور است و قدرت داشتن به معنی موثر بودن عقد است و موثر بودن یعنی صحت در نتیجه نهی شرعی از معامله دلالت دارد بر صحت معامله .

کلام آقای روحانی[2]

ایشان قائلند نهی از معامله نه دال بر صحت است و نه دال بر بطلان و در ضمن بحث کلام مرحوم آخوند را نقد می فرماید .ایشان می فرماید در ارتباط با انشاء مسالک مختلفی وجود دارد مبانی ثلاثه در انشاءمقدمتا باید گفت در معاملات چند اعتبار وجود دارد

اعتبار شخصی: هر طرف نسبت به ملکیت دیگری .

اعتبار عقلایی: بر اساس اعتبار شخصی اعتبار عقلایی وجود دارد که اعتبار می کنند مالکیت هر دو طرف را .

اعتبار شرعی: شارع مقدس نیز بعد از اعتبار دو طرف اعتبار می کند مالکیت هر دو طرف را .

مبنای اول در انشاء منهی عنه اعتبار شخصی است و این اعتبار کاری به دو اعتبار دیگر ندارد و امکان دارد با وجود نهی، شارع اعتبار ملکیت نکرده استیا نهی از اعتبار شخصی استفاده صحت نمی شود و دلیل آخوند بر صحت اینجا جاری نیست چرا که درست است که نهی دلالت دارد بر قدرت بر فعل اما در این فرض قدرت بر اعتبار شخصی دلالت ندارد بر صحت یعنی موثر بودن عقد و ملازمه ای بین اعتبار شخصی و اعتبار شارع وجود ندارد پس نهی از اعتبار شخصی دلالت بر صحت عقد نمی کند .بنابر این نظر کلام مرحوم آخوند و شیبانی صحیح نیست و نهی دلالت بر صحت نمی کندمبنای دوم در انشاءمبنای دیگر در باب معاملات این است که منشئ ایجاد می کند منشأ را به وجود انشائی. این وجود غیر از وجود در عالم اعتبار عقلا و شرع است وجود انشائی ممکن است در عالم عقلا وشرع وجود نداشته باشد تفاوت این نظریه و نظریه اول این است که ضرورتی به سه اعتبار وجود ندارد با اجراء صیغه وجود انشائی محقق می شود بنابر این نظریه علاوه بر اعتبار شخصی حقیقیتی نیز موجود می شود که استمرار در آن تصویر دارد مثلا وجود انشائی عقد استمرار دارد تا اجازه مالک.در این فرض نیز نهی از معامله دلالت بر صحت نمی کند چون با نهی از معامله اثبات می شود مقدور بودن انشاء ولی وجود انشائی به معنای اعتبار شرعی و تایید شرعی بر وجود نیست و ملازمه ای بین انشاء منشأ و اعتبار شرعی وجود ندارد و ممکن است شارع اعتبار نکند پس نهی از معامله دلالت بر صحت نمی کند . ایشان می فرماید نظر مرحوم آخوند در معاملات همین است با این وجود موجب تعجب است ادعای ایشان که نهی از مسبب دلالت بر صحت می کند .مبنای سوم در انشاء انشاء ملکیت تسبیب اعتبار شرعی است یعنی انشاء سببی برای اعتبار شارع ایجاد می کندبنابر این مبنی نهی از مسبب مستلزم صحت است چون نهی وقتی معنی دارد که متعلق نهی مقدور باشد و آنچه مقدور است تسبیب است که موجب ملکیت اعتباری است در نتیجه نهی از معامله مفید صحت است اما صحیح مبنای اول است که سه اعتبار وجود دارد و نهی از مسبب به معنای حرمت اعتبار شخصی است و مختار صاحب عروه همین استو بنا بر این مبنی نهی از معامله مفید صحت نیست.

نظر استاد در ارتباط با ملازمه بین نهی از مسبب و فساد معامله:

فرمایش آقایان در ارتباط با ملازمه عقلی است که می پذیریم ملازمه عقلی وجود ندارد. نهی از مسبب دلالت بر فساد ندارد به لحاظ حکم عقل اما به لحاظ ملازمه عرفی دلالت دارد. معنی ندارد مولی نهی کند و مسبب وجود داشته باشد و در نتیجه با نایینی موافقیم و نهی از مسبب موجب فساد می شود به دلالت عرفی اما اگر دلیل دلالت داشت بر صحت قابل التزام است و محذور عقلی ندارد .گفتیم نهی به حسب متعلق سه قسم است :

    1. نهی از سبب

    2. نهی از مسبب

    3. نهی از آثار

ملازمه بین نهی از معامله و فساد در فرض نهی از آثارنهی از آثار مثل دلالت دلیل بر این که ثمن فلان معامله سحت است

کلام آقای صدر[3]

آقای صدر می فرماید نهی از آثار سه قسم است صورت اول :نهی از جمیع آثارمثلا در معامله نهی شود از تمام آثار مثل حق استفاده ،حق انتقال به غیر،حق وقفو حق معامله در این صورت نهی دال بر بطلان است.ایشان بر اساس دو مبنی در احکام وضعی مسااله را بررسی می کنند که بنابر دو مبنی نهی دال بر بطلان است.

    1. احکام وضعی منتزع از احکام تکلیفی است

بنابر این نظریه از حکم شارع به اجازه انتقال و سلطنت استفاده می شود مالکیت در این صورت اگر از تمام آثار نهی شود یعنی تمام احکام تکلیفی حرام است و بدون حکم تکلیفی انتزاع حکم وضعی معنی ندارد.

    2. احکام وضعی مجعول بالاستقلا هستند و نه امر انتزاعی

در این صورت نیز باطل است چون فرض این است که نهی موجب نفی تمام آثار می شود و جعل حکم وضعی بدون هیچ اثر لغو است پس حکم وضعی نیز ندارد و عمل باطل است .صورت دوم :نهی از آثار رییسه شود نه جمیع آثارمثلا قابلیت نقل و انتقال از آثار رییسه بیع است اما اباحه اثر رییسه نیست و بدون بیع نیز حاصل می شود در این صورت به دلالت التزامیه عقلیه یعنی استدلال قبل نمی شود تمسک کرد چون از همه آثار نهی نشده و منشا انتزاعی برای حکم وضعی وجود دارد و ممکن است حکم وضعی انتزاع شود و لغویت نیز منتفی است در این صورت نهی از آثار رییسه ملازمه عقلیه بین نهی و بطلان ندارد اما ملازمه عرفیه دارد. اگر از اثر رییسه نهی شود صحت عقد لغو است و اباحه که اثر رییسه نیست وجود دارد اما در غیر عقد بیع نیز می تواند باشد لذا عرف می گوید اگر اثر رییسه نهی شود فایده ای برای صحت عقد شناسایی نمی کنیم. صورت سوم :نهی از آثار غیر رییسه و غیر رکنی عده ای گفته اند نهی دال بر فساد است چون اگر معامله صحیح باشد بعد از زوال این اثر غیر رئیسه دلیل ترتب اثر بر معامله تخصیص می خورد چون مثلا هر بیعی اثری به نام جواز تصرف دارد و با التزام به صحت در فرض نهی از تصرف ،دلیل اجازه تصرف در ملک خود تخصیص می خورد و اصل عدم تخصیص دلالت دارد دلیل بر اثر تخصیص نخورد در نتیجه ثابت می شود بیعی که از این اثر نهی شده است باطل است .جواب اول مساله از موارد دوران بین تخصیص و تخصص است به این دلیل که اگر معامله صحیح باشد تخصیصا از دلیل اثر خارج است اما اگر باطل باشد از دلیل اثر خارج است تخصصا یعنی موضوع ندارد دلیل اثر که اباحه تصرف باشد در مثال.در این جا دوران امر بین تخصیص و تخصص است و برای اثبات تخصص اصالة عدم تخصیص جاری نمی شود چنانچه مرحوم آخوند فرمود.جواب دومدلیل اثر و دلیل صحت تعارض می کنند دلیل اثر دلالت دارد اثر وجود دارد و دال بر بطلان معامله است و دلیل بر صحت معامله مثل اطلاقات دلالت داشت بر صحت لذا و هر دو دلیل اطلاق دارند هم دلیل اثر هم دلیل بر صحت و وجهی برای تقدم دلیل اثر وجود ندارد وممکن است اطلاق دلیل صحت مقدم باشد بنابر این وجهی برای بطلان پیدا نمی شود لذا نهی دلالت بر فسادنمی کند .خلاصهکافه اثر دال بر فساد است به ملازمه عقلی نهی اثر رییسه دال بر فساد است به دلات التزامی عرفی

صورت سوم نه به دلالت التزامی عقلی و نه به دلالت التزامی عرفی دلالت بر بطلان نمی کند و به اصاله عدم تخصیص اثبات بطلان نمی شود. استاد:ما هم د رارتباط با آثار نظر مرحوم صدر را می پذیریم و کلام در سه صورت صحیح می باشد .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo