< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

99/03/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفاهیم/مفهوم شرط/دلالت روایات

در گروه سوم روایات امام تصریح به انتفاء عند الانتفاء کرده اند اما روایاتش بیان نشد که در این جلسه اشاره به این روایات می کنیم

در پاره ای از این روایات در فرض انتفاء منطوق شقوق مختلف مطرح است و حکم را بر اساس هر شق بیان می کنند که از بحث ما خارج است چون بر اساس شقوق بیان می کنند در نتیجه جمله شرطیه ارزشش بیان موضوع است و همانند موارد عقد الموضوع .

بیان چند روایت از گروه سوم

صحیحه حلبی

3- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ بِهِ الْقَرْحَةُ فِي ذِرَاعِهِ أَوْ نَحْوِ ذَلِكَ فِي مَوْضِعِ الْوُضُوءِ فَيُعَصِّبُهَا بِالْخِرْقَةِ وَ يَتَوَضَّأُ وَ يَمْسَحُ عَلَيْهَا إِذَا تَوَضَّأَ فَقَالَ إِنْ كَانَ يُؤْذِيهِ الْمَاءُ فَلْيَمْسَحْ عَلَى الْخِرْقَةِ وَ إِنْ كَانَ لَا يُؤْذِيهِ الْمَاءُ فَلْيَنْزِعِ الْخِرْقَةَ ثُمَّ لْيَغْسِلْهَا قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْجُرْحِ كَيْفَ أَصْنَعُ بِهِ فِي غَسْلِهِ قَالَ اغْسِلْ مَا حَوْلَهُ.[1]

سوال از کسی است که جراحتی در دست دارد و پارچه ای را بسته است چگونه وضو بگیرد حضرت فرمودند اگر آب اذیتش کند روی پارچه را دست بکشد اما به منطوق بسنده نکردند و امام به مفهوم تصریح کردند و فرمودند ان کان لا یوذیه الماء اگر اذیت نمی شود پارچه را بردارد و بشوید.

 

روایت ابی بصیر

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ الرَّجُلُ يَدْخُلُ الْمَسْجِدَ وَ قَدْ صَلَّى الْقَوْمُ أَ يُؤَذِّنُ وَ يُقِيمُ قَالَ إِنْ كَانَ دَخَلَ وَ لَمْ يَتَفَرَّقِ الصَّفُّ صَلَّى بِأَذَانِهِمْ وَ إِقَامَتِهِمْ وَ إِنْ كَانَ تَفَرَّقَ الصَّفُّ أَذَّنَ وَ أَقَامَ.[2]

سوال از کسی است که داخل مسجد می شود و نماز جماعت تمام شده آیا اذان و اقامه بگوید؟ حضرت فرمودند اگر صفوف متفرق نشدند با اذان آنها نماز بخواند و به انتفاء عند الانتفاء تصریح می کنند و می فرمایند اگر مردم متفرق شدند با اذان و اقامه بگوید و به مفهوم تصریح می کنند

روایت حسین بن ابو العلاء

1129- 9- عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَسْتَفْتِحُ صَلَاتَهُ الْمَكْتُوبَةَ ثُمَّ يَذْكُرُ أَنَّهُ لَمْ يُقِمْ قَالَ فَإِنْ ذَكَرَ أَنَّهُ لَمْ يُقِمْ قَبْلَ أَنْ يَقْرَأَ فَلْيُسَلِّمْ عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ يُقِيمُ وَ يُصَلِّي وَ إِنْ ذَكَرَ بَعْدَ مَا قَرَأَ بَعْضَ السُّورَةِ فَلْيُتِمَّ عَلَى صَلَاتِهِ.[3]

فردی سوال کرد از این که نماز را شروع کرده و یادش بیاید اقامه نگفته حضرت فرمودند اگر قبل از قرائت یادش بیاید سلام به پیامبر صلی الله علیه و آله دهد و اقامه دهد و نماز را بخواند و اگر بعد از قرائت یادش بیاید نماز را ادامه دهد که حضرت مفهوم را بیان کرده اند اگر بعد از قرائت یادش بیاید اقامه نگوید و نماز را ادامه دهد.

روایت لیث مرادی

6250- 8- «4» وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ لَيْثٍ الْمُرَادِيِّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْوَسَائِدِ- تَكُونُ فِي الْبَيْتِ فِيهَا التَّمَاثِيلُ عَنْ يَمِينٍ أَوْ «5» شِمَالٍ- فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ مَا لَمْ يَكُنْ تُجَاهَ الْقِبْلَةِ- وَ إِنْ كَانَ شَيْ‌ءٌ مِنْهَا بَيْنَ يَدَيْكَ- مِمَّا يَلِي الْقِبْلَةَ فَغَطِّهِ وَ صَلِّ- قَالَ وَ سُئِلَ عَنِ التَّمَاثِيلِ تَكُونُ فِي الْبِسَاطِ- لَهَا عَيْنَانِ وَ أَنْتَ تُصَلِّي فَقَالَ- إِنْ كَانَ لَهَا عَيْنٌ وَاحِدَةٌ فَلَا بَأْسَ- وَ إِنْ كَانَ لَهَا عَيْنَانِ وَ أَنْتَ تُصَلِّي فَلَا [4]

سوال از نماز در حالی که فرش و زیر انداز عکس ذی روحی دارد که دو چشم دارد حضرت فرمودند اگر عین واحده داشت یعنی نیم رخ بود یا دو چشم داشته یکی مخدوش شده اشکالی ندارد و اگر دو چشم داشت جایز نیست که امام به مفهوم تصریح کرده اند.

روایت عبید الله بن علی حلبی

1320 سَأَلَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عَلِيٍّ الْحَلَبِيُّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّلَاةِ فِي السَّفِينَةِ فَقَالَ يَسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةَ وَ يَصُفُّ رِجْلَيْهِ- فَإِنْ دَارَتْ 3 وَ اسْتَطَاعَ أَنْ يَتَوَجَّهَ إِلَى الْقِبْلَةِ فَلْيَفْعَلْ وَ إِلَّا فَلْيُصَلِّ حَيْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ وَ إِنْ أَمْكَنَهُ الْقِيَامُ فَلْيُصَلِّ قَائِماً وَ إِلَّا فَلْيَقْعُدْ ثُمَّ يُصَلِّي[5]

سوال از نماز در کشتی است که حضرت فرمودند رو به قبله نماز گزارد و صاف می ایستد و سپس می فرمایند اگر قیام امکان دارد قائما نماز بخواند و الا بنشیند و نماز بخواند که با توجه به این که نماز در هر حال ساقط نمی شود مفهوم می شود نماز در حال نشسته .

بررسی چند نکته در مفهوم شرط

1-گاهی ادات شرط به ذهن عرفی مفهوم انتفاء عند الانتفاء می رسد بحثی نیست ودر بعضی از جمل شرطی با مواجهه به این نوع به ذهن عرفی انتفاء عند الانتفاء نمی رسد.

مثلا در ماده 1087قانون مدنی ماده آمده است اگر در نکاح دائم مهر ذکر نشده باشد یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است.

مفهومش این می شود که اگر مهر ذکر شود نکاح صحیح نیست در این مورد به ذهن عرفی می رسد که مفهوم مستفاد نیست .

به همین جهت فقها اختلاف دارند چون بعضی موارد را وجدان کرده اند مفهوم دارد و در بعضی موارد مفهوم ندارد .

 

استعمال جمله شرطیه بدون افاده مفهوم و بدون عنایت دلیلی بر عدم افاده مفهوم بالوضع

نکته دیگر این که در بعضی موارد از جمل شرطیه مفهوم مستفاد نیست و عنایت و تجوز هم در کار نیست مثلا اگر این غذا را بخوری مریض می شوی که مفهوم ندارد و عنایتی در کار نیست در حالی که اگر به وضع دلالت کند بر مفهوم باید این استعمال مجازی و بالقرینه باشد .

به قول مرحوم صدر بعضی از مسائل اصول تحلیل آنچه می فهمیم است و قاعده سازی می کنیم و در اینجا هم از فهم عرفی به دنبال حقیقت هستیم چنانچه اصولیون قدیمی به استعمالات استدلال می کنند چنانچه در کفایه هم بعضی در الفاظ عبادات برای اثبات این که وضع بر صحیح شده است به روایت استدلال کردند.

البته استعمال اعم از حقیقت و مجاز است لذا صرف استعمال دلیل بر معنای حقیقی نیست الا این که استعمال بلا عنایة و قرینه باشد

چنانچه مرحوم آخوند در کفایه بعد از این که در مورد خاصی به استعمال استدلال کرد با این که استعمال را اعم از حقیقت و مجاز دانست اما بعد می فرماید با توجه به این که استعمال بدون عنایت و تجوز است دلالت بر معنای حقیقی می کند .بنابر این با استعمال جمل شرطیه و ان شرطیه در مواردی که افاده انتفاء عند الانتفاء نمی کند در جایی که استعمال بدون عنایت است روشن می شود که وضع جمله شرطیه برای افاده مفهوم نیست و نسبت التصاقیه و توقفیه موضوع له آن نیست.

نتیجه این نکته این است که یا دلالت جمله شرطیه به وضع نیست در این صورت ممکن است از مدلول تصدیقی افاده مفهوم شود و به اطلاق دلالت کند .

و یا این که مشترک لفظی است و در یک جا افاده انتفاء عند الانتفاء می شود و در جای دیگر دلالت بر انتفاء عند الانتفاء می کند اما این ادعا مسموع نیست و هیچ کس قائل نیست و مسلم است که ان فقط یک معنی دارد .

بنابر این باید در مستوای مدلول تصدیقی بحث شود

تا اینجا به اثبات رسید جمله شرطیه به لحاظ دلالت تصوری برای نسبت توقیفیه و التصاقیه وضع نشده .

اشکال

اگر گفته شود همان طور که جمله شرطیه بدون عنایت در جایی استعمال می شود که افاده مفهوم نمی کند همین طور مواردی وجود دارد که بلا عنایت در جایی استعمال می شود که مفهوم مستفاد است

جواب

ان شرطیه برای مطلق ربط و لزوم وضع شده لذا استعمال در فرد یعنی نوع خاصی از ربط که نسبت التصاقیه باشد بلا عنایت اشکال ندارد و این استعمال در فرد دلیل نمی شود که در فرد وضع شده باشد .

مثلا استعمال لفظ انسان در زید مجازی نیست ،انسان در انسان استعمال شد و تطبیق به زید شد در این جا هم می گوییم جمله شرطیه در مطلق ربط و علیت وضع شده و در مطلق استعمال می شود ولی بعضا تطبیق می شود در علت منحصره.

البته باید تتبع میدانی بیشتری شود لذا جمل شرطیه بیشتری را بررسی می کنیم:

﴿إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّداً﴾[6]

﴿إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ﴾[7]

﴿وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا﴾[8]

﴿وَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ﴾[9]

﴿وَ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا﴾[10]

﴿إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ﴾[11]

﴿إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا﴾[12]

﴿إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا﴾[13]

﴿قُلْ إِنْ كَانَ لِلرَّحْمٰنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ﴾[14]

﴿يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا﴾[15]

در این آیات شریفه جمله شرطیه به کار رفته است ولی مفهوم مستفاد نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo