< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

99/03/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفاهیم/مفهوم شرط/ بررسی مفهوم بر مستوای مدلول تصدیقی

خلاصه بحث سابقدر بحث قبل گفته شد در جملات خبریه اطلاق وجود ندارد چون گوینده در مقام بیان تمام افراد علت نیست و جملات انشائیه هم اگر قرار باشد بیان حکم کلی باشد مقدمات حکمت تمام است اما در قضایای شخصی اطلاق وجود ندارد لذا باید موردی بررسی شود یعنی باقرینه بر حکم کلی مقدمات حکمت تمام است و با قرینه بر حکم شخصی مقدمات حکمت تمام نیست و اطلاق گیری مشکل است. بنابر این در مستوای مدلول تصدیقی یا قرینه عامه(مقدمات حکمت) لازم است یا قرینه خاصه در فرضی که حکم شخصی باشد.گاهی هم جمله شرطیه را صرفا برای بیان موضوع استفاده می شود در عینی که بیان کلی است و انشائی است که در این صورت هم مفهوم ندارد.نمونه روایتی که جمله شرطیه در مقام بیان موضوع هست:روایت سماعه

عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنْ أَصَابَ الرَّجُلَ جَنَابَةٌ فَأَدْخَلَ يَدَهُ فِي الْإِنَاءِ- فَلَا بَأْسَ إِذَا لَمْ يَكُنْ أَصَابَ يَدَهُ شَيْ‌ءٌ مِنَ الْمَنِيِّ.[1]

در این روایت جمله شرطیه برای بیان موضوع است لذا انتفاء عند الانتفاء مستفاد نیست بنابر این تمام جملات انشائیه شرطیه برای بیان مفهوم نیست و عموما امام وقتی حکمی را با جمله شرطیه بیان می کنند برای بیان موضوع است در کلام نایئی گفته شد قضایای حملیه به شرطیه بر می گردد و به همان نسبت قضایای شرطیه می تواند به قضایای حملیه بر گردد.روایات استفتائی سوالات دو قسم است سوالاتی که سائل به دنبال قاعده است و سوالاتی که شخصی است. سوالات مثل زراره تعلیمی است چرا که سوال کننده دنبال قاعده هستند نه حل مساله شخصی. در مقابل سوال شخصی است که سوال شخصی اطلاق ندارد و مقدمات حکمت و مفهوم تمام نیست که در تعادل و تراجیح در دوره اصول پیشین مطرح شد و فرمایش آیة الله سیستانی نیز مطرح شد.تفصیل بین ادات شرطبحثهای گذشته در ارتباط با ان شرطیه بود و در ارتباط با لو شرطیه مفهوم را اصلا نمی پذیریم اما در "اذا، من و ما" نیاز به قرائن بیشتری است و شاید موردی باید بررسی کرد.عدم پرداخت علم اصول به تمام مسائل مفهوم شرطمساله مفهوم شرط در علم اصول به صورت کلی بحث شده و به بعضی از جزئیات پرداخته نشده است مثلا این که تشخیص شرط از جزاء در ترکیبهای مختلف مفهوم چگونه است؟ یا در ارتباط با این که شرط مرکب باشد و یا جزاء مرکب باشد نیاز به قاعده سازی است که در علم اصول به آن پرداخته نشده است.بلی در علم فقه به صورتهای مختلف که برخورد می شود یا فقها قاعده درست می کنند یا به ارتکاز مساله را حل می کنند .تفاوت قواعد گفتار و نوشتار موجب برداشت متفاوت از جملات می شودتفاوت قواعد گفتار و نوشتارگفتار و نوشتار در برداشت و قواعد فرق می کنند گرچه در عرف بین قواعد حاکم بر گفتار و نوشتار تفاوتی نمی بینیم ولی شاید بتوان گفت تفاوت وجود دارد و روایات عموما گفتاری است که دیگران مکتوب کرده اند و در مقام گفتار لازم نیست تمام صور مساله مطرح شود لذا گاهی ادات شرط مفهوم کامل ندارند و مفهومی نصف و نیمه دارند همانند کلام مرحوم خوئی در مفهوم وصف مثلا در این جمله شرطیه: اگر نیت روزه نکردی قضای آن لازم است که در صورت انتفاء شرط ممکن است قضا با کفاره لازم باشد چون ممکن است عمدا مبطلات را انجام دهد گرچه نیت هم کرده است .تنبیهات مفهوم شرطتنبیه اولگفته شده جمله ی شرطیه ای دارای مفهوم است که معلق سنخ حکم باشد نه شخص حکم و در شخص حکم انتفاء عند الانتفاء عقلی است و در انتفاء عند الانتفاء بحثی نیست ولی ممکن است حکم به دلیل دیگر ثابت باشد لذا آن چه ما به دنبال آن هستیم که انتفاء کلی حکم است را افاده نمی کند.

اشکال آغا ضیاء بر تنبیه اول[2]

مرحوم آغا ضیاء می فرماید علت بیان این مطلب در کلام آقایان این است که منکرین افاده مفهوم در بحث وقف ،نذر و وصیت در مفهوم داشتن جمله شرطیه اشکال نمی کنند مثلا در وصیت بر دادن مقداری پول به فلان کس با نبود آن شخص کسی تامل نمی کند به دیگری هم پولی بدهند یا نه یا در وقف برای قشر خاص با نبود قشر خاص کسی تردید نمی کند دیگری حق استفاده دارد یا نه پس در باب وصیت وقف و نذر کسی تامل ندارد که جمله شرطیه مفهوم دارد لذا این اشکال بر ایشان مطرح است که چطور در این ابواب مفهوم وجود دارد و شما انکار می کنید مفهوم را.ایشان در مقام جواب بر آمدند و وجه فارقی مطرح کردند که در نذر و وقف و وصیت بحث از انتفاء شخص حکم است نه سنخ حکم لذا در این ابواب مفهوم وجود دارد که البته با مفهوم اصطلاحی ارتباطی ندارد چون مفهوم اصطلاحی باید انتفاء سنخ حکم را افاده کند پس مفهوم داشتن در این ابواب دلیل بر صحت قول به مفهوم نیست .سپس آغا ضیاء می فرماید این تنبیه حل مشکل نمی کند و می فرماید بلی اگر مفهوم از عقد الحمل فهمیده می شد این تنبیه جا داشت اما مثل مرحوم آخوند که مفهوم شرط را از عقد الوضع می فهمند این تنبیه فایده ای ندارد چرا که ایشان می فرمایند شرط دلالت بر علیت انحصاری دارد و ربطی به جزاء ندارد و درباره سنخ حکم بحث نمی کنند و همچنانکه ممکن است حکم علت دیگری داشته باشد ممکن است شخص حکم هم علت دیگری داشته باشد و مفهوم مستفاد نباشد پس نتیجه کلام ایشان عدم افاده مفهوم است حتی در وصیت و وقف چون در جمله شرطیه ای که شخص حکم مطرح است ممکن است علیت انحصاری نباشد لذا افاده مفهوم نمی کند بنابر این این تنبیه بی معنی است .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo