< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

91/02/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تفسیر آیۀ 77 ؛ راههای انحراف (2)
 «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في‌ دينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبيل» مائده/77
 این آیه از دو نهی شکل گرفته و روی سخن با اهل کتاب است اعم از یهود و نصاری. نهی اول این که غلو در دین نداشته باشید و دومین نهی این که از هواهای نفسانی قومی که خودشان گمراه اند پیروی نکنید. چون بعضی هستند که مبتکر انحراف اند، آنان غلو در دین می کنند. عده ای هم پیرو انحراف هستند. انسانها یکسان نیستند بعضی ها طبع تأثیر گذاری دارند و برخی تأثیر پذیرند و هر کدام آسیب های مربوط به خود را دارد. در اینجا هر دو گروه هم آن که دیگران را گمراه می کند و هم گروهی که خود گمراه می شوند نهی شده اند.
  دو وجه دربارۀ مصداق «قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ»
 وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ: مراد از قومی که قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ چه کسانی هستند. از سوی مفسران دو وجه بیان شده است:
  1. مراد از این قوم یهودیان هستند: این قوم همواره افراط و تفریط داشته اند. گاهی افراط کردند و عُزیر را ابن الله نامیدند «وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّه»توبه/30 گاهی تفریط کردند و پیامبران را تکذیب کرده و کشتند «فَريقاً كَذَّبُوا وَ فَريقاً يَقْتُلُون» مائده/70 نسبت به عیسی(ع) و مادرش تفریط و اهانت کردند، که خداوند از این زن پاکدامن حمایت کرده است، . «وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي‌ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتين» تحریم/12 تا اهانت های یهودیان باعث نشود شما نصاری افراط کنید. همیشه تفریط سبب افراط شده است. هر وقت افراطی باشد در کنارش تفریطی شکل می گیرد و برعکس. اعتدال، بی نظیر است ولی افراط و تفریط مماثل دارند و انحراف از مسیر مستقیم هستند. پس گاهی تفریط یهودیان سبب غلو مسیحیان می شود.
  2. بت پرستان قبل از یهود: سابقۀ غلو در دین به جریان های بت پرست قبل از یهود بر می گردد مثلاً در مصر قبل از حضرت موسی(ع) بت پرستی رواج داشته و از آنجا وارد تفکر یهودیان شد و آنها را که معیارشان محسوسات بوده ونه عقل منحرف کرده است. پیروان موسی از وی تقاضا می کنند برای ما الهی قرار بده همان طور که آنها آلهۀ محسوس دارند «وَ جاوَزْنا بِبَني‌ إِسْرائيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى‌ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى‌ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَة» اعراف/138پس یهودیان و مسیحی ها تحت تأثیر انحرافات اقوام قبل از خود ضال و مُضِل شدند.
 وجه صحیح
  از میان این دو وجه، وجه دوم ترجیح داده می شود. با توجه به آیۀ «وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‌ الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُون»توبه/30 که فرموده گفتار یهود و نصاری مشابه گفتار کسانی است که قبل از اینها کافر شدند معلوم می شود در اینجا نیز مراد از این قوم، کفار و مشرکان قبل از پیدایش یهود هستند. مؤید دیگر ما برای ترجیح این وجه خطاب يا أَهْلَ الْكِتابِ در آیۀ مورد بحث است که شامل یهود و نصاری می شود. و نیز در این آیه «قبلُ» مبنی بر ضم است که نشان دهندۀ حذف مضاف الیه است که ضمیر «کُم» بوده یعنی قومی که قبل از شما یهود و نصاری بودند که همان بت پرستان خواهند بود.
 توضیح وجه دوم
  یکی ازراههای تفسیر و رهایی از تردید، تفسیر قرآن به قرآن است، از راه جویا شدن آیات نظیر. و برای این کار ضرورت ندارد حتماً تمام الفاظ و محتوای قرآن را حفظ باشیم. گر چه حفظ قرآن برای نورانیت و شادابی روح بسیار مفید است. راهش این است که چون نظام واژگانی قرآن همپوشی دارد یعنی خداوند از واژه هایی استفاده کرده که نظیر دارد چون قرآن کتابی است متشابه باید کلید واژه ها را ازآیۀ مورد نظر انتخاب کرده و درقرآن جستجو کنیم. ما نیز برای ترجیح وجه دوم در این آیه از آیات 30و31 توبه کمک می گیریم. ‌این که یهود گفتند عزیر پسر خداست این غلو است. یکباره کسی خدا نمی شود اول او را بزرگ می کنند. و مرادشان از «ابن» از باب تشریف است، قداست شکنی که شد می رسد به بنوّت واقعی. در گفتمان یهود و نصاری، بنوت و ابوّت، تشریفی است مثلاً به کشیش، پدر روحانی می گویند. آنها تشریفی بکار بردند مسیحی ها فراتر رفته أب را هم درست کردند و یهود ونصاری بازهم جلوتر رفته و و احبار و رهبان، ارباب شدند. حضرت عیسی(ع) رب شد و کم کم اله شد و بعد گفتند اگر سه نفر شایستگی الوهیت داشته باشند، الله عیسی خواهد بود. از بنوت شروع شد و به الله ختم شد الله همین عیسی است. یهود تحت تأثیر بت پرستان قبل از خود در مصر و هند و چین گمراه شدند.
 وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبيل: ضال کسی است که هدف و مقصد را گم کرده و سرگردان است. راه را گم کرده به قرینۀ سیاق، اینها توحید را گم کرده اند.
 آغاز پرستش بت
  بت پرستی بعد ازحضرت نوح(ع) شروع شد. پنج شخصیت بودند که در میان مردم محبوبیت زیادی داشته از باب تکریم، مجسّمۀ آنها را ساختند و کم کم به بت تبدیل شدند: «وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً *وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثيراً...» نوح/23و24.
 در اسلام غالیان مورد لعن و نفرین اهل بیت علیهم السلام قرار گرفتند.
 وَ أَضَلُّوا كَثيراً: اضلال از باب إفعال است به معنای دیگران را گمراه کردن. کثیراً: کسانی را که خودشان تبعیت غیر محققانه دارند را گمراه کردند. هم رهبری باید محققانه و عالمانه باشد و هم تبعیت و نباید بر حس و خیال مبتنی باشد. آن کثیر کسانی بودند که ازهوای نفس اینها پیروی کردند.
 لایه های ضلالت
 وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبيل: کلمۀ ضلالت سه بار در این آیه به کار رفته یعنی کسانی که در توحید مشکل پیدا می کنند. درلایۀ اول، خود گمراه می شوند. در لایۀ دوم، دیگران را گمراه می کنند و لایۀ سوم کیفر ضلالت است که از مسیر اعتدال و راه مستقیم منحرف شدند. احتمال داشت گمراهی اول تبدبل به هدایت شود، اما وقتی گمراهی تبدیل به اضلال شد و استقرار یا استمرار پیدا کرد ضلالت برای او نهادینه می شود. پس اگر کلمۀ ضلالت سه بار به کار رفته نشان دهندۀ سه لایه از ضلالت است. امام رضا علیه السلام می فرمایند مراد از این آیه مسیحیها هستند. این حدیث از باب تطبیق بر مصداق است از این آیه استفاده می شود که مراد از ضالّین در سوره حمد همین مسیحی ها هستند یعنی کسانی که از صراط مستقیم گمراه شدند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo