< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

91/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تفسیر آیۀ 79
 «كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُون» مائده/79
 تا ملعون شدن بنی اسرائیل فرایندی طی شده که ابتدای آن پذیرش تولی کفار است و سپس به ترتیب، انجام منکرات، ترک نهی ازمنکر، تجاوز از احکام و حدود الهی، عصیان خدا و رسول، کفر و سرانجام ملعون واقع شدن آنها بود. چگونه می شود کسی که متدین و مرحوم است ملعون شود. خدا به بنی اسرائیل نعمت داده بود «يا بَني‌ إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي‌ أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمينَ» بقره/47و 122؛ اما چه شد ملعون گشته و مورد غضب واقع شدند؟
 كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ: مادۀ نهی در اینجا به هیأت تفاعل رفته، هیأت بر معنای مشترکی که در ماده هست می افزاید.
 عوامل مؤثر در معنا
  پنج عنصر در شکل گیری معنا دخالت دارد:1- ماده 2- هیأت 3- متعلقات 4- سیاق 5- کثرت استعمال. معنی کردن لفظ بدون در نظر گرفتن هیأت، کافی نیست. اخیراً نظریه ای مطرح شده که معنی کردن بر اساس ماده و بدون در نظر گرفتن هیأت را نادرست دانسته است. اولین فعل مضارعی که در ثلاثی مجرد به کار رفته بود ازآیۀ 71 توبه اشاره شد که فرمود يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوف در آنجا هم فرایند اقامۀ دین بود. نخست ایمان (وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ) بعد ولایت متقابل(بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْض) بعد امر به معروف و نهی از منکر (يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ). و این دو اصل نیز ترتب دارد یعنی اهتمام ما در درجۀ اول باید به سمت امر به معروف باشد و در درجۀ دوم نهی ازمنکر. قبل از امر نیز ابتدا باید از نصیحت و دعوت استفاده کرد در صورت عدم تأثیر نوبت به امر می رسد امر هم متفرع بر ولایت است. چون خدا به آمرین به معروف ولایت داده نمی توان گفت به تو چه! فعل مضارع بودن يَأْمُرُونَ استمرار را می رساند یعنی تکرار و استمرار لازم است. نخست باید معروف را محقق کرد تا مردم معروف را بشناسند.
 جایگاه امر به معروف و نهی ازمنکر
 نکتۀ دیگر این که امر به معروف و نهی از منکر مربوط به کلیات و اصول و محکمات دینی، ضروریات و فروع دین است. بنابر این در مسائل جزئی باید از روشهای تربیتی دیگر مثل نصیحت، تشویق و ... استفاده کرد. آیات مربوط به امر به معروف نیز دربارۀ کلیات است. منکر در مقابل معروف است یعنی ناپسند، بدعت، هر نوع حقی معروف نیست، هر گناهی هم منکر نیست. گناهانِ مسلّم، منکر است. در روش اجرای دین باید سلسله مراتب رعایت شود. در آیۀ 71 توبه پس از يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ می فرماید وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ یعنی مقدمۀ اقامۀ نماز در جامعه، امر به معروف و نهی از منکر است. و حتی مقدمۀ زکات و ولایت پذیری هم هست وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَه. امر به معروف و نهی از منکر برای تأمین زیرساختهای اجرای دین است.
 اقسام امر به معروف و نهی از منکر
 استشهاد ما به آیۀ 71 توبه به خاطر فعل مضارع ینهون بود که یک نفر دیگری را نهی کند و این نهی دو گونه است یا از بالا به پایین، که نهی از منکر رهبران دینی است. رهبران افقها و چشم اندازها را اصلاح می کنند و آسیب های کلان جامعه را تشخیص و تذکر می دهند. اما لازم نیست شخص وی با تک تک افراد درگیر شود. در آیۀ «لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْت» مائده/ 63 می فرماید چرا دانشمندان و علمای ربانی امت را نهی نکردند. رهبران باید جهت گیری مردم را درست کنند. اما نوع دوم نهی از منکر، نهی ازمنکر مردم است محل بحث ما نیز این نوع از نهی می باشد كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ از ماده و هیأت لا يَتَناهَوْنَ فهمیده می شود که نهی از منکر گروهی مردم مراد است. امر به معروف و نهی از منکر طرفینی خود بر دو قسم است فردی و اجتماعی. در قسم اول یک فرد عضوی از خانواده یا دوست خود را امر و نهی می کند اما نوع اجتماعی آن نیاز به ساز و کار اجتماعی و نهاد و سازمان دارد. به دلیل آیۀ «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر» آل عمران/104 «اُمة» در اینجا یعنی گروهی سازمان یافته و متشکل. در این جا می گوید جریان های داخلی بنی اسرائیل یکدیگر را نهی نمی کردند لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ، تناهی از باب تفاعل است که مشارکت را می رساند و مراد نهی دو طرفی است. هر کدام از منکر دیگری نهی کند. اصل نهی از منکر برای پیشگری و قبل از وقوع منکر است. اما بنی اسرائیل نه تنها برای پیشگری از وقوع منکرات یکدیگر را نهی نمی کردند، بلکه بعد از وقوع منکرات هم نهی نمی کردند «كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ» ؛ فَعَلُوهُ فعل و فاعل و مفعول وصف منکرٍ می باشد منکری که آن را انجام داده اند.
 لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُون: این جمله سه بار در همین سوره به سه گونه به کار رفته:
  1. «وَ تَرى‌ كَثيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» مائده/ 62
  2. «لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ» مائده/ 63
  3. «كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُون» مائده/79
 تفاوت فعل، عمل و صُنع
 «فعل» عملی است که بروز و ظهور خارجی دارد ولی «عمل» اعم از فعل قلبی و خارجی است. و «صنع» اخص از این دو است عملی را که هنرمندانه باشد و روی آن کار شده باشد صنعت می گویند در اینجا فرمود لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُون یعنی بروز و ظهور عمل خارجی آنها بد بود. طبق آیۀ 63 مراد از این افعال، اثم و گناه کبیره و رشوه خواری و ربا خواری بوده است که عدم نهی آنها از این کارها سبب کفر و ملعون واقع شدن آنها گردید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo