< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

91/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: جمع بندی مباحث سورۀ مائده
 
 «وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا» در آیۀ 86 ناظر به چه کسانی است؟
  درآیۀ 82 گروه ها را در مقابل جریان وحی و رسالت تفکیک می کند. یک عده نسبت به وحی و رسالت أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً هستند و عدۀ دیگر أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّة. از گروه دوم، در واکنش نسبت به وحی و رسالت عده ای که غالب آنها باشند آمادۀ پذیرش حق اند. و گروهی هم کفر می ورزند و تکذیب می کنند. از آیۀ87 بحث کاملاً جدیدی هم از لحاظ اسلوب بیانی و هم از جهت محتوا و پیام آغاز می شود. روی سخن در این دسته از آیات با مؤمنان است. اما بحثهای قبل(آیات 12تا 86) مربوط به مسائل اعتقادی- رفتاری اهل کتاب بود اما ازآیۀ 87 به بعد مربوط به بیان احکام حلال و حرام، صید و رزق و نقض پیمان و خمر و میسر و... است.
 ظاهرقرآن ناطق است
 قرآن نه تنها گویا و رساست، بلکه اعجاز رسانه ای دارد. قرآن ناطق است نه صامت و در نطق خود بلیغ، گویا و رساست و در رسا بودنش معجزه است. اگرهمۀ رسانه ها را یک طرف بگذاریم و قرآن را یک طرف، قرآن از همه رساتر تر است. برخی از رسانه ها فقط تا گوش یا چشم می رسانند اما قرآن همۀ این لایه ها را در می نوردد و به جان ما نفوذ می کند و فطرت ما را شکوفا می کند. دیگررسانه ها ذهن ما را تحریک و احساسات را بیدار می کنند اما نمی توانند فطرت را شکوفا کنند. قرآن نوری است نافذ «وانجم الثاقب» ستاره ای است که نورش نافذ در دید بیننده است. اما این که گفته می شود اهل بیت قرآن ناطق اند، اگر در همان خطبه ای که حضرت فرمودند ما قرآن ناطق هستیم دقت کنیم می فرماید قرآن نسبت به باطنش صامت است و گرنه نسبت به ظاهرش ناطق است. اهل بیت نسبت به باطن قرآن ناطق اند و لایه های زیرین قرآن را تبیین می کنند. قرآن نسبت به ظاهرش ناطق و نسبت به باطنش صامت است. امام نسبت به باطن قرآن ناطق اما نسبت به باطن و حقیقت خودش صامت است. قرآن عظمت رسول و اهل بیت را بیان می کند قرآن ما را به سمت اهل بیت و اهل بیت ما را به سمت قرآن سوق می دهند . پس چرا وقتی قرآن می خوانیم، گویایی و رسایی آن را نمی یابیم؟ علتش این است که قرآن نظم خاصی دارد. نظم هدایتی و بیانی خاص و ساختار هدایتی.
 نکتۀ دیگر این که چون قرآن کتابی هدایتی است جهت هدایتی واحد هم دارد با لحاظ این دو نکته(نظم هدایتی قرآن و جهت هدایتی واحد) وقتی سراغ متن می رویم بهتر آن را می فهمیم. آنچه باعث شده بود قبلاً متن را نفهمیم تلقی بی نظمی قرآن بود. اگر با این دو مقدمه سراغ متن برویم، متن را دریافت و تفهم می کنیم قرآن رسا و گویا ست، تفهیم می کند ما تفهم می کنیم. قرآن معلم است و طبق همین اصولِ تفهیم و تفهم محاوره و ضوابط ادبی به ما می فهماند.
 فضای کلی سورۀ مائده
 سورۀ مائده 120 آیه دارد که در 11 گروه قرار می گیرد:
 
 گروه7: آیات 58-51
 گروه8: آیات 69-59
 گروه9: آیات 86-70
 گروه 10: آیات 108-87
 گروه11: آیات 120-109
 گروه 1: آیات 11-1
 گروه2: آیات 14-12
 گروه3: آیات 19-15
 گروه 4: آیات 26-20
 گروه 5: آیات 40-27
 گروه6: آیات 50-41
 محل بحث ما آیات 86-70 است. البته این دسته ها با هم ارتباط دارد و جهت واحد سوره را منتقل می کند. جهت واحد سوره این است که این سوره وصیت نامۀ وحی است. خدا به امت اسلام وصیت می کند که مردم! مواظب باشید مانند امت های قبلی نباشید که نسبت به پیامبر و کتابشان جفا کردند. کتاب را یا تعطیل کردند یا تحریف. پیامبر را یا تکذیب کردند یا کشتند، یا در رابطه با او غلو کردند. شما بعد از رسول گرامی اسلام باید به فکر اجرای احکام اسلام پشت سر ولی خدا باشید. نه احکام را تعطیل کنید نه تحریف نه حاکم را حذف کنید نه تغییرش دهید. مسائلی که بعد از رسول گرامی اسلام پیش آمد تغییر حاکم و جانشین پیامبر بود. از طرف دیگر به جای اینکه احکام از قرآن و سنت رسول خدا و تبیین اهل بیت گرفته شود، از استحسانهای خود بهره بردند و گفتند فلان چیز را رسول خدا حلال کرده یا حرام کرده. پس ما باید هم به عهد خدا وفادار باشیم هم نسبت به عهد وحی (حکم) هم عهد رسول(ولی خدا و امام). این سوره جریان بنی اسرائیل و یهودی ها و مسیحی ها را بیان می کند و می گوید یهود بعد از موسی چه کردند و نصاری بعد از عیسی چه کردند.
 در آیات محل بحث محور بحث این است که از تفریط و افراط نهی می کند هم در مسائل اعتقادی هم در مسائل رفتاری. آیات 70 تا 86 خود به چهار دستۀ کوچکتر تقسیم می شود:
  71 -70
 86-70 77-72
  81-78
  86-82
 اگر یک نگاه مجموعی به این دسته ها داشته باشیم دو دسته اول مباحث اعتقادی را مطرح می کند و دو دسته دوم مباحث رفتاری و عملی را. اما آیات 71-70 از تفریط و کوتاهی در مقابل انبیاء عظام نفی کرده که فریقی را تکذیب و عده ای ار پیامبران را کشتند. این رفتار تفریطی یهود بود. از طرفی در آیات 77-72 از افراط و غلو نهی شده، مسیحیان عیسی را خدا و رب دانستند. در آیات 81-78 مشکلات رفتاری این فرقه ها را مشخص می کند. و رفتار بنی اسرائیل را در مقابل داوود و عیسی بیان می کند. که اهل تجاوز از حدود اند و و عصیان و ترک نهی ازمنکر و تولی کفار (غرب زدگی) دارند. همین رفتارها باعث ملعون شدن این قوم گردید. اما یک عده هم مورد رحمت و لطف پروردگار قرارگرفتند که نصاری هستند. به خاطر این که بین آنها قسیسان و رهبان حضور دارند و فرهنگ ضد استکباری و تواضع دارند که همین ها بستری برای پذیرش آنها گردید. آیات 86-82 ویژگیهای رفتاری مسیحیان را در مقابل ویژگیهای رفتاری یهود بیان می کند. در بین اینها قسیسان(دانشمندان پژوهشگر) و انسانهای پرهیزگار هستند و آنها نسبت به حق استکبار نمی ورزند. در این دسته از آیات یهود و نصاری را در مقابل وحی و رسالت مقایسه کرده دربارۀ مسیحیان که این این سه ویژگی را دارند می گوید اینها به مؤمنان نزدیک ترند. این 17 آیه (86-70) مثل 17 حبّۀ قند داخل یک قندان نیست که پراکنده باشد بلکه 17 داانۀ انگور در یک خوشه است که کاملا به همدیگر وصل اند. این دسته بندی ها و نظم آیات ابزاری برای تفهیم قرآن است. ما باید خود را با متن مرتبط و تنظیم کنیم تا قرآن حرفش را گویا و رسا منتقل کند که لازمۀ آن ممارست با متن است.
  قرائت مستمرّ قرآن مبنای همۀ فعالیت های قرآن است. این تفهم با تکرار در قرائت تحقق پیدا می کند. یعنی با زیاد قرآن خواندن نه با فکر کردن. تکرر در قرائت باعث باز شدن ذهن می شود و باید نسبت به کلام الهی استماع متدبرانه نیز داشته باشیم یعنی آیات را روشمند گوش دهیم.
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo