< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

87/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحکمة المتعالیه فی الأسفار العقلیة الأربعة

جلد 6 – اللهیات به معنی الأخص

موضوع: ترسیم هندسه کتاب و تبیین اسفار اربعه عقلیه

السفر الثالث‌

القسم الأول:‌ في العلم الإلهي‌

مقدمة المؤلف‌:

بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين

الحمد لله الذي أنار بوجوب وجوده[1] وجود الكائنات و أشرق بنور ذاته[2] ذوات الآنيات و هوية الممكنات أبدع الجواهر العقلية الثابتة[3] عن شعاع ذاته- و أنشأ نفوس السماوات عن تجلي إشراقات صفاته[4] و خلق صفحات الإجرام العلوية[5] و السفلية[6] لكتابة كلماته و كوّن أسباب الحركات[7] و أدوار الكائنات[8] لترادف رحماته[9] و تجدّد شئون آلائه و خيراته و جعل جوهر النفس الإنسانية من بين صور الكائنات مستعدا لتحمّل أماناته[10] و رسالاته و مظهرا لعجائب أسرار مبدعاته و غرائب آثار مصنوعاته و حاملا لمُصحف آياته و قارئا لكتابة المنزل محكماته و مشابهاته (متشابهاته) أشكره على سوابغ جوده و إنعامه و مواهب حِكمه و إلهامه و شمول إحسانه و سطوع برهانه- و أُصلّي على محمد ص عبده[11] المنذر المعلِّم[12] و نبيه المبشر الذي أوتي جوامع الكلم «بعثه بالحق بشيرا و نذيرا و جعله داعيا إلى الله بإذنه و سراجا منيرا»[13] - و آله المصطفَین الأعلیَن خزنةِ أسرار الوحي و اليقين و حملةِ كتاب الحق المبين و أبواب الوصول إلى جوار رب العالمين.

 

سفر سوم: علم الهی یا الهیات به معنی الاخص یا مبحث خدا شناسی

مقدمه:

ملا صدرا در ابتدای جلد 6 اسفار می فرمایند: "السفر الثالث فی العلم الالهی" و با نام خداوند مقدمه ای را بیان می دارد؛ در ابتدا خطبه ای مشتمل بر حمد و سپاس خدا و درود و صلوات بر پیامبر و خاندان پاک ایشان ایراد می شود

در بیان مقدمه لازم است 3 مطلب را توضیح بدهیم؛

مطلب نخست: درباره ی عنوان است، "السفر الثالث فی العلم الالهی" عرفا و فلاسفه هر کدام 4 سفر عرفانی و فلسفی را مطرح می نمایند؛

     اسفار اربعه عرفانی

سفر اول: سفر از خلق به رب و رجوع از کثرت به وحدت است؛ به مفاد «انی مهاجرٌ الی ربی» و «انی ذاهب الی ربی سیهدین» در این سفر سالک از کثرت و خلق به وحدت و رب روی می آورد

سفردوم: سفر فی الحق است ؛که عبارت از سیر در کمالات حق تعالی است

سفر سوم: سفر من الحق الی الخلق بالحق است؛ پس از آن که سالک سیر در کمالات حق کرد که «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» سالک برگشت از حق به خلق می یابد اما با حق و این سیر در مراتب افعال حق تعالی است که جبروت و ملکوت و ناسوت است

سفر چهارم: سفر فی الخلق بالحق است؛ سیر در خلق با حق تعالی است که این سفر مخصوص انبیاء مُشرِّع است نه انبیاء اما پیامبران مشرع با حق در خلق سیر می کنند و مردم را به آنچه تضمین گر سعادت دنیوی و اخروی آنها است ارهنمون می شوند

     اسفار اربعه فلسفی:

فرق بین اسفار عرفانی با اسفار فلسفی: سفر های عرفانی در محدوده ی عقل عملی است و کشف و شهود صورت می گیرد اما 4 سفر فلسفی و حکما در محدوده ی عقل نظری و با فکر و استدلال صورت می گیرد.

اما سفر های اربعه حکماء و تطبیق و مقایسه آن با اسفار عرفانی موضوع مطلب نخست است

ملا صدرا در این کتاب؛

     در 3 جلد نخست، مباحث مربوط به امور عامه و وجود را بیان کرد یعنی مباحث کلی وجود یا مباحث وجود را به طور کلی بحث می کرد؛ این جا را سفر اول عنوان داده است

     جلد 4 و 5 کتاب هم بحث جواهر و اعراض است که اول از اعراض و بعد در جلد 5 از جواهر بحث می کرد؛ سفر دوم در اینجاست

     جلد 6 و 7 در الهیات به معنی الاخص و در مباحث مربوط به ذات و صفات و افعال واجب تعالی است؛ این را سفر سوم معرفی می کند

     در جلد 8 و مقداری از ابتدای جلد 9 مباحث نفس مطرح می شود ودر ادامه ی جلد 9 هم مباحث معاد مطرح می شود؛ این بخش از کتاب سفر چهارم می داند

ایشان در ابتدای مباحث امور عامه عنوان را سفر اول قرار داده است در شروع بحث اعراض که در جلد 4 است آمده: "المرحله فی لعلم الطبیعی" اما در اسفار اصلا بحثی از طبیعیات نشده است لذا برخی بر این باور اند که کتاب اسفار پیش نویس ملا صدرا بوده و فرصت ویرایش و بازنویس کردن نیافته است و همین را هم دلیل قرار می دهند.

اما آیا این گونه است که سفر اول در مباحث امور عامه در 3 جلد است؟ در آخر مقدمه جلد اول اسفار ملاصدرا دو تا حاشیه درباره ی کیفیت انطباق مباحث اسفار ب 4 سفر می آورد؛

    1. مرحوم آقا محمد رضا قمشه ای: مباحث امور عامه در 3 جلد اول سفر اول است و سفر من الخلق الی الحق است زیرا حکیم وقتی مخلوقات و ممکنات و موجودات بحث می کند از آنها به عنوان آیات حق تعالی بحث می کند که در قرآن هم آمده است؛ « سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ {شورا 53} و در این جا بحث از مخلوقات به عنوان آیات الهی مطرح می شود و سالک با این موجودات به حق تعالی توجه می فرماید. همین طور بحث از جواهر و اعراض هم در این سفر اول می گنجد که تا جلد 5 ادامه می یابد زیرا حکیم الهی که در موجودات و مخلوقات بحث می کند آنها را به عنوان آیات الهی می داند.

الهیات به معنی الاخص که در جلد 6 است به عنوان سفر دوم و سفر سوم است زیرا در اللهیات به معنی الاخص از 3 چیز بحث می شود

     ذات: بحث از ذات و صفات سفر دوم است

     صفات

     افعال: بحث از افعال هم سفر سوم به شمار می رود که سفر از حق به خلق است با حق با این بیان که در اللهیات به معنی الاخص طریقه ی صدیقین مطرح می شود.

در طریقه ی صدیقین؛

     از ذات به ذات استدلال می شود

     و سپس از ذات بر صفات استدلال می شود؛ با این بیان که ذات واجب است و واجب الوجود بالذات واجب الوجود من جمیع الجهات است

     و بعد هم از صفات به افعال خدا استدلال می شود؛ زیرا یکی از صفات خدا وحدت است و از واحد جز واحد صادر نمی شود و لذا بحث کیفیت انتشاء کثرت از وحدت مطرح می شود و خلاصه بحث افعال حق مطرح می گردد بنابرین بحث از افعال در اللهیات به معنی الاخص سفر سوم خواهد بود

مباحث نفس ومعاد هم سفر چهارم است زیرا در جلد 8 و 9 از سعادت و شقاوت نفس در دنیا و آخرت و معاد بحث می گردد که سفر چهارم است.

    2. مرحوم میرزا محمد حسن نوری: ایشان ترسیم دیگری از اسفار اربعه دارند به این صورت که؛

     امور عامه و همین طور جواهر و اعراض سفر اول به بیانی است که قبلا ذکر شد مانند مرحوم قمشه ای

     اللهیات به معنی الاخص سفر دوم است به تمامی یعنی سفر در حق الا که سفر دوم متضمن سفر چهارم هم هست که سفر در خلق است با حق زیرا در طریقه ی صدیدقین از وجود واجب بر افعال او استدلال می شود لذا در اللهیات به معنی الاخص که بحث ذات و صفات و افعال مطرح می شود سفر دومی است که متضمن سفر چهارم هست

     مباحث نفس و معاد هم سفر سوم است؛ زیرا در این مباحث از نفس و تکوّنی که نفس از حق می یابد و وجوهی که نفس به حق تعالی می یابد بحث می شود که سفر سوم و از حق به خلق و با حق است.

مطلب دوم: درباره ی برخی از محسنات بدیعیه است که در خطبه ملا صدرا به کار رفته است و حکیم سبزواری در حاشیه گفته است: 3 صنعت از محسنات بدیعیه در آغاز کتاب آمده ودر علم بدیع بیان شده که از وجوهی که باعث مورد تحسین کلام می شود وآن را محسنات بدیعیه گویند که بر دو بخش است؛

    1. لفظیه: که اولا و بالذات موجب تحسین و زیبائی لفظ می شود و ثانیا و بالعرض موجب تحسین معنا می شود مثل جناس

    2. معنویه: که در ابتدا معنا را زیبا می کند و ثانیا و بالعرض در لفظ اثر زیبائی به جای می گذارد مانند استعاره وکنایه و تشبیه

در اینجا یک صنعت لفظی و دو صنعت معنوی از محسنات بدیعیه به کار رفته است؛

    1. براعت استهلال: حسن ابتدای در کلام یا به تعبیر دیگر ذکر الفاظ مناسب با مقصود در دیباچه ی کلام را براعت استهلال گویند یعنی الفاظی بیان می شود که معنای اصطلاحی آنها قصد می شود

    2. طباق: جمع بین دو معنای متقابل در کلام است مانند «یحیی و یمیت » در قرآن

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد    ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست

 

سعیدیا گر بکَند سیل فنا خانه ی عمر    دل قوی دار که بنیاد بقاء محکم از اوست

    3. مراعات نظیر: جمع بین امور متناسبه در کلام است در قرآن کریم «الشمس و القمر بحسبان و النجم و الشجر یسجدان» در نجم هم ایهام تناسب است زیرا نجم مراد گیاه بی ساقه است و به معنای ستاره هم هست که با شمس و قمر مراعات نظیر است.

مطلب سوم: در ضمن صلواتی که ملاصدرا برای پیامبر ص می فرستند یکی از صفاتی که برای ایشان ذکر می کند اشاره به این روایت دارد که «اوتیتُ جوامع الکلم» به من کلمات جامعه داده شده است بر حسب تطابق بین تکوین و تشریع، که تشریع ترجمان تکوین است و تکوین هم پشتوانه ی تشریع است، بر حسب این تطابق مراد از این کلمات جامعه ای که به پیامبر ص داده شده است؛

     هم کلمات جامعه تدوینی و تشریعی است که همان قرآن است

     و هم کلمات جامعه ی وجودی است

زیرا پیامبر بر حسب روحانیت عقل کلی و عقل اول است که؛ «اول ما خلق الله نور نبیک یا جابر یا نوری» عقل اول جامع جمیع موجودات ممکنات است که پیامبر دارای آن نیز می باشد

حکیم سبزواری در حاشیه می گوید: عرفا بر این باوراند که سوره یاسین که قلب قرآن است خطاب به انسان کامل یا پیامبر خاتم ص است "یاء" طبق حروف ابجد 10 است و به این اشاره دارد که وجود مبارک پیامبر ص جامع مراتب ده گانه قوس نزولی و قوس صعودی وجود است که عبارت اند از؛

    1. حضرت احدیت و واحدیت که اینها یک مرتبه به شمار می آیند

    2. عقول

    3. نفوس

    4. مثال

    5. طبع که عالم ماده است

و همین 5 مرتبه در قوس نزول 5 مرتبه در قوس صعود هم هست و وجود شریف پیامبر ص جامع کمالات قوس صعود و نزول می باشد

در "سین" نیز زُبر و بیناتش با هم برابر است "س" زُبر است که در ابجد 60 است و در "ین"، "یاء" ابجدش 10 و "نون" نیز 50 می شود که 60=10+50 و به این معنا است که؛ زبر و بینات حرف سین باهم مساوبی است و این اشاره به تعادل دو قوه ی عمّاله و امّاره یعنی عقل نظری و عقل عملی که در انسان دارد.


[1] . به اصطلاح مشاء که از خدا تعبیر به واجب الوجود می کنند.
[2] . به اصطلاح اشراقیون که از واجب تعبیر به نور الانوار می کنند.
[3] . مراد ماهیات عقول است زیرا وجودات عقول اشعه وجود ذات اند.
[4] . تعبیر به تجلیات صفات در مورد نفوس از این روی است که؛ نفوس تعلق به عالم صور و اجسام دارند اما عقول به خاطر تجردشان قرب ذات دارند لذا تعبیر می شود که عقول از صقع ربوبی اند.
[5] . جسم فلک.
[6] . جسم عنصری.
[7] . مراد استکمالات طولی است و مراد از اسباب هم اسباب زمینی است یعنی اسباب زمینی را برای استکمالات طولی ایجاد کرد تا تکامل ذاتی رخ دهد واین دو دلیل دارد به بیان حکیم سبزورای رد تعلیقه:پیش تر افلاک را گفت: التأسیس خیر من التأکید ایجاد معنایی نو جدید بهتر از تاکید معننای گذشته استتکوین در اصطلاح در ایجاد موجودات مادی به کار می رود و ایجاد افلاک را اختراع می گویند چنان ابداع برای ایجاد موجودات عقلی و انشاء برای ایجاد موجودات مثالی به کار می رود.
[8] . مادیات واجسام مادی.
[9] . به خاطر دوام فیض حق تعالی که خیرات وجودی در دوره های مختلف ادامه می یابد.
[10] . آسمان بار امانت نتوانست کشید    قرعه فال به نام من دیوانه زدند.
[11] . در دو جای قران به پیامبر ص عبد اطلاق شده است در سوره نجم « فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى (10) » و در آغاز سوره اسراء « سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ (1).»
[12] . پیامبر فرمود: انا النذیر العریان عرفا گویند: عریان یعنی این که من تعین اول هستمعراب وقتی می خواهند دیگران را متوجه خطری بکنند لباس ها را در آورده و سر چوبی کرده وآتش می زنند.
[13] . اقتباس از سوره احزاب آیات 45 و 46؛ « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا (45) وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا (46).»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo