< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

87/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفاوت وحدت و کلیت در وجود ماهیت

فعلم و تحقق: أن شيئا من الماهيات غير قابل للأكمل و الأنقص و الأشد و الأضعف إلا بأمور زائدة (وجودات) عليها و مثل هذا الإشكال غير وارد على حقيقة الوجود إذا كانت متفاوته الدرجات إذ ليس للوجود طبيعةٌ كلية ذهنية يكون لها أنحاء من الحصولات كماهية الإنسان أو الفرس أو غيرهما حيث إن لها حدا واحدا و معنى معينا مشتركا بين الكثيرين متشخصا بتشخصات موجودا بوجودات زائدةً تلك التشخصات و الهويات- على ذلك المعنى بحيث إذا جرّده العقل عن واحد واحد منها حصل فيه من كل منها أمر واحد و إذا فرض تلبسه بأي تشخص كان صار عين ذلك التشخص لأن حقيقة الوجود ليست إلا نفس التشخصات و الهويات كما علمت[1] فإذا كان مشككا متفاوتة المراتب- شدة و ضعفا أو تقدما و تأخرا لا يمكن تحليله إلى طبيعة مشتركة و تخصيص زائد فالمرتبة الكاملة منه ليست بقابلة للتحليل إلى أصل مشترك و أمر زائد لأنها بسيطة الهوية و كذا المرتبة الناقصة منه ليست إلا مجرد الوجود و أما القصور فعدمي- فإذن حقيقة الوجود في كل موجود بحسبه و أما الوحدة التي تجمع الكل فهي ليست نوعية و لا جنسية بل ضربا آخر من الوحدة[2] لا يعرفه إلا الكاملون.

 

نتیجه گیری ملا صدرا از اشکال به شیخ اشراق: تشکیک خاصی در ماهیت ممکن نیست و ماهیت نمی تواند به تشکیک خاصی مشکک باشد که شیخ اشراق فرمود: ماهیت نور در خارج مراتب دارد و ما به الاشتراک و ما به الامتیاز در همه ی ای مراتب خود ماهیت نور است و این مراتب جدای از هم اند و ما به الاشتراک ماهیت نور نیست و ما به الامتیاز چیز دیگری باشد خیر بلکه ماهیت نور بسیط است و مابه الامتیاز و ما به الاشتراک در همه ی این مراتب خود نور است

تشکیک در ماهیت تشکیک عامی است که در آن ما به التوافق و ما فیه التفاوت دو تاست در همین ماهیت نور حسی که مراتبی دارد تشکیک در همین ماهیت نور حسی عامی است یعنی ما فیه التفاوت ماهیت نور است و مابه التفاوت در این مراتب نور نیست بلکه ما به التفاوت وجودات انوار است که مراتب نور این داشتن این وجودات نور متفاوت از هم می شوند و تشکیک عامی باز گشتش به تواطئ است در حقیقت تشکیک عامی به تواطئ باز می گردد و در این مراتب نور حسی ماهیت نور فرقی نمی کند و یکی است و این وجودات انوار ومراتب است که باهم فرق می کند پس تشکیک خاصی که سهروردی در ماهیت قایل است جایز نمی باشد تشکیک حق خاص حقیقت وجود است و وجود خارجی و حقیقی مشکک به تشکیک خاصی است

ملا صدرا در اینجا دوباره توضیح می دهد که چطور تشکیک خاصی در ماهیات نیست اما در حقیقت وجود هست

توضیح: حساب ماهیات این طوری است که به قول حکیم سبزواری؛

للشیئ غیر الکون فی الاعیان    کون بنفسه لدی الاذهان

 

ماهیت گاهی وجود خارجی می یابد و گاهی هم وجود ذهنی می یابد گاهی در ذهن و گاهی هم در خارج تحقق می یابد ماهیت غیر از وجودی که در خارج دارد خود در ذهن تحقق می یابد و از سوی دیگر؛

ان الوجود عاض الماهیة    تصورا و اتحدا هویة

 

وجود مغایر با ماهیت در ذهن است و عارض بر ماهیت ذهنی می شود اما ماهیت در خارج با وجود متحد است و عین آن می باشد روی این حساب هر فردی از افراد ماهیت در ذهن تحلیل می شود به یک ماهیت مشترکه ی بین آن فرد و افراد دیگر این تحلیل و تجزیه در ذهن صورت می گیرد و هر فردی از افراد ماهیت در ذهن تحلیل می شود به یک ماهیت مشترکه بین آن فرد وسایر افراد و بین وجود وگرنه در خارج ماهیت با وجود فرد یکی است ماهیت عین وجود فرد است و در این صورت که هر فردی در ذهن به ماهیت مشترکه بین آن فرد و دیگر افراد تجلیل می شود و بین وجودی که آن فرد دارد این ماهیت مشترکه در همه ی این افراد یکی است و اگر اقتضای خصوصیت یک فردی را داشته باشد آن افراد دیگر هم باید همان خصوصیت را دارا باشند و الا فرد آن ماهیت نخواهند بود

اما حقیقت وجود حساب دیگری دارد که عین وجودات خارجی است و ماهیت هرگز درباره ی حقیقت وجود پیاده نمی شود که بگوئی حقیقت وجود گاهی تحقق می یابد و گاهی هم در خارج و ... که در ماهیت گفته می شود که مشکک به تشکیک خاصی باشد و در هر فردی اقتضای خصوصیتی را داشته باشد

حقیقت وجود فقط در خارج است و عین وجودات خارجی است و هرگز در ذهن تحقق نمی یابد و معلوم به علم حصولی واقع نمی شود و هرگز افراد حقیقت وجود در ذهن به یک طبیعت مشترکه وجود و یک چیز دیگر تحلیل نمی شود و هر یک از مراتب وجود بسیط است و مرتبه ی کامله صرف و اصل وجود است که وجود مرکب نیست و حد وماهیت ندارد مرتبه ی ناقصه هم نفس وجود است و به وجود و چیز دیگری تحلیل نمی شود منتها وجودی که قاصر است و قصور امر عدمی است قصور چیزی نیست تا مرتبه ناقصه ی وجود از آن وچیز دیگری ترکیب شود که قصور است لذا وجود می تواند تشکیک خاصی داشته باشد ووحدتی هم که وجود دارد از نوع وحدت ماهیت مانند جنسی و نوعی نیست بلکه وحدت حقه حقیقیه و سعی و اطلاقی خارجی است که عرف می گویند وحدتی که هر چه ذیل افراد وجود و کثرت افراد وجود بیشتر شود این وجود بیشتر تأکید می شود زیرا همان وجود است که گسترده می شود و وسعت می یابد.

بعد ملا صدرا یک خلاصه سخنی با شیخ الاشراق دارند.


[1] . که وجود بسیط است.
[2] . وحدت حقیقی وذاتی که فقط عرفا آن را می دانند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo