< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق نیا

92/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادله مغایرت نفس با مزاج
برهان دوم- در این که نفس غیر از مزاج است. این برهان خود متشکل از دو برهان است؛
اول- نبات و حیوان و انسان در کمالات و اوصاف خود حرکت می کنند مانند کم و کیف یک نهال که ابتدا کوچک است بعد رشد کرده، بزرگ می شود یا مثلا بچه ابتدا ضعیف است و بعد قوی می شود و این حرکت همه از ناحیه خودشان است و از بیرون کسی این حرکت را به آن ها نمی دهد حال مزاج این ها با حرکتی که می کنند متبدل می شود و باز حرکت می کنند و مزاج که کیف و عرض است تابع متبوع خود، جسم می باشد وقتی جسم انسان حرکت کرد مزاجش هم حرکت می کند و ثابت نمی ماند. حال محرک در این نبات و حیوان چیست؟ قطعا مزاج نمی تواند باشد چون مزاج خود متحرک و متبدل است و محرِّک باید ثابت باشد والا خود نیاز به یک محرک دیگر خواهد داشت و به همین ترتیب آ« محرک خود محرِّک دیگری می خواهد و تسلسل پیش می آید. لذا محرک نفس است و نفس هم غیر از مزاج می باشد.
دوم- گاهی اوقات مزاج بیمار و مریض می شود جسم مریض بعد از اتمام دوران مرض دوباره به صحت برمی گردد ومزاج سالم می شود دراین بین مزاج سالم ودارای صحت چه کسی است؟ چه کسی صحت را به این جسم بر می گرداند آیا باز گرداننده صحت، مزاج سالمی است که قبلا این شخص وجود داشته است یا باز گرداننده صحت همین مزاج بیمار و ناسالم است.آیا باز گرداننده صحت چیزی بیرون از نبات وحیوان وانسان است؟
تمامی این فروض سه گانه باطل است. قوه ای در خود نبات و انسان و حیوان است که صحت را به فرد بیمار بر می گرداند که همان نفس است و نفس هم غیر از مزاج می باشد.
بیان بطلان سه احتمال- احتمال اول باطل است؛ یعنی این که مزاج سالم اعاده صحت کند امکان ندارد چون مزاج صحیح ازبین رفته است والان دیگر مزاج سالمی نیست که صحت و سلامت را به مزاج اعاده کند.
احتمال دوم نیز باطل است؛ یعنی خود مزاج بیمار هم نمی تواند صحت را باز گرداند چون مزاجی که خود ناسالم است چگونه می تواند سلامت را به خود باز گرداند؟
ذات نایافته از هستی بخش **** کی تواند که شود هستی بخش
احتمال سوم هم باطل است؛ یعنی کسی بیرون از این مجموعه بازگردانده صحت به مزاج باشد مثلا طبیب اعاده کننده صحت باشد، حال سوال این است که آیا این طبیب با نفس خود صحت را برمی گرداند؟ یا با جسم خود که مشترک بین همه اجسام است، این کار را می کند؟ اگر با نفس خود این کار را بکند همان طور که در تعریف نفس گذشت، نفش کارهای خود را باجسم انجام می دهد یعنی طبیب باید به واسطه جسم اعاده صحت کند وما می دانیم که طبیب با جسم خود طبابت نمی کند همانطور که غذا خوردن حیوان، بهره بردن از غذا یا تولید و نمو جسم یا تاثیراز خارج نیست مساله صحت هم همانند اغتذاء است.
پس طبیب با نفس خود صحت را اعاده نمی کند با جسمیت مشترکه خود نیز این کار را نمی کند چون همین مزاج فاسد و جسم بیمار، جسمیت مشترکه را دارا می باشد در حالیکه گفتیم با جسم نمی تواند این کار را بکند. بنابراین بازگرداننده سلامتی قوه ای در جسم انسان وحیوان و نبات است که نامش نفس می باشد و نفس است که پس از بیماری صحت را به جسم برمی گرداند.
برهان سوم- محرک در حیوان وانسان نفس است نه مزاج، چون اگر محرک جسم بود نباید انسان وحیوان با حرکت کردن خسته می شدند ونبایستی برخی دچار بیماری رعشه و لرزش اندام می شدند در حالی که حرکت خستگی می آورد زیرا خستگی وقتی عارض می شود که حرکتی خلاف اقتضای طبیعت جسم واقع شود لذا اگر حرکت موافق با اقتضای طبیعت باشد خستگی ندارد.مثلا وقتی انسان بخواهد از کوه بالا برود جسم او را به طرف پایین می کشد چون ثقیلان (آب وخاک) در جسم انسان غلبه دارند و این دو عنصر ثقیل نقطه میل آن ها در مرکز زمین است و وقتی نفس میخواهد انسان را بالا ببرد این حرکت بر خلاف اقتضای طبیعت جسم انسان است لذا خستگی به دنبال می آورد زیرا حرکت به سمت بالا اقتضای جسم انسان نیست وحتی اگر جسم انسان که ترکیبی از عناصر اربعه است، اقتضای بالا و علو داشته باشد، باز اجتماع نقیضان می شود. بهر حال محرک انسان نفس است به دلیل خستگی ای که برای او حاصل می شود.
کسی اشکال نکند که اگر ثقیلان مفرد وجدا از هم باشند میل به پایین دارند اما وقتی مرکب می شوند دیگر میلی به پایین نخواهند داشت، چون این گونه پاسخ می دهیم که عناصر بعد از ترکیب هم همان اقتضای قبل ترکیب را دارند فقط فرقش در قوت وضعف است، بلکه پس از ترکیب عناصر باهم اقتضای آن ها قوی تر هم می شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo