< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق نیا

92/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : جواب شبهات تجرد برزخی نفس حیوان
ماده بدون نفس وجود پیدا نمی کند و این دلیل بر جوهریت نفس است چون مقوم ماده بایستی جوهر باشد و عرض نمی تواند جوهر سر پا نگه دارد این دلیل را ملا صدرا برای جوهریت نفس مطرح کرد همین دلیل را پیش از این با بیان های دیگری هم تقریر فرمودند.
اشکالی بر این دلیل وارد شد که حل و پاسخ از آن ضروری چون ذهن بسیاری را به خود مشغول داشته است و از میان کسانی که به مباحث نفس می پردازند، ذهن خیلی از ایشان را درگیر خود نموده است.
اشکال: این دلیل را نسبت به نفس نباتی می پذیریم اما نسبت به نفس حیوانی خیر قبول نمی کنیم ماده و نبات با مزاج و ترکیب خاصی که دارد آماده قبول نفس نباتی می شود و بدون نفس نباتی ماده و جسم نباتی هم تحصل و تحقق پیدا نمی کند اما وقتی جسم نباتی بوجود آمد و تحقق یافت نفس حیوانی به آن عارض می شود پس نفس حیوانی عرض است نه جوهر.
جواب: مراد از نفس نباتی در این اشکال چیست؟ این که ما دلیل را در نفس نباتی قبول داشته باشیم و ماده آن را جوهر بدانیم و تقوم جوهر هم باید به جوهر باشد نه عرض و بعد نفس حیوانی بر آن عارض شود، ملاصدرا در این مورد می گوید: مراد از نفس نباتی که ماده و جسم به وسیله آن حصول پیدا می کند چیست؟ دراین مورد سه احتمال مطرح می شود:
احتمال اول: مراد از نفس نباتی، نفس نباتی نوعی باشد که این نفس اختصاص به نوع نبات دارد.
احتمال دوم: مراد نفس نباتی جنسی باشد به معنای مبدأ تغذیه نمو و تولید که در این احتمال نفس نباتی عام و کلی و مشترک بین نبات و انسان و حیوان است.
احتمال سوم: مراد قوای نفس نباتی باشد یعنی قوه غاذیه، نامیه و مولده که هرکدام مبدأ و علت یکی از آثار نباتی یعنی نمو، تغذیه و تولید می باشد.
بررسی احتمالات:
احتمال اول که نفس نباتی را نوع می دانست باطل است زیرا نوع نبات در حیوان وجود ندارد و نوع نبات به عنوان یک نوع در حیوان به صورت بالفعل وجود ندارد درست است که حیوان بالاتر و کامل تر از نبات است ولی این که بالفعل در آن موجود باشد، خیر چنین نیست همان طور که سواد ضعیف در سواد شدید یک وجود بالفعلی ندارد بلکه سواد شدید مرتبه کاملتری از سواد ضعیف است و مرتبه ضعیف در آن یک وجود بالفعل ندارد که بگویی ماده و نبات وجودش با آن تمام می شود بعد هم حیوان بر آن عارض می شود.
اما احتمال دوم هم که مراد معنای جنسی نفس نباتی باشد و عام است و شامل سه نوع انسان و حیوان و نبات می شود وبه معنی مبدأ تغذیه نمو و تولید است، دراین مورد ملا صدرا می فرماید: اثر کلی هم کلی است و دو مثال در این باره می آورد:
مثال اول: مصنوع عام و کلی به صانع عام و کلی اسناد داده می شود کتابت مطلق و کلی به کاتب کلی و مطلق نسبت داده می شود. وقتی این معنا، یعنی نفس نباتی جنسی، کلی وعام شده و جنس با این کلی وجود پیدا نمی کند ماده نبا ت و جسم آن با این نفس کلی نباتی و جنسی وجود پیدا نمی کند چون اثر کلی، کلی است این جنس و نفس نباتی جنسی در نبات یا نفس حیوان وجود پیدا می کند و در حیوان یا نفس حیوان در انسان هم با نفس انسان وجود پیدا می کند حیوان در مانند رخش رستم و انسان در مانند زید وجود پیدا می کند. خود این نفس نباتی جنسی با نفس انسان و حیوان و نبات وجود پیدا می کند. خود این نفس نباتی با نفس حیوان وجود می یابد بعد چطور ممکن است که نفس حیوان عارض باشد؟!
چنانچه در همه کلی ها حکم چنین است که به وجود افراد خارجی وجود پیدا می کنند نوع و فصل و عرض عام و...هم در ضمن افراد وجود می یابند مثل نوع فرس و فصل آن که صاهل است و عرض عام آن که ماشی است با وجود فرد خارجی و در ضمن آن وجود پیدا می کنند نفس نباتی جنسی هم با نفس حیوان وجود پیدا می کند پس نفس حیوان با این احتمالات عرض نمی شود.
نفس نباتی جنسی مگر جوهر نیست؟ پس چطور ممکن است از نفس حیوانی که ادعا می شود عرض است، پدید آید؟
احتمال سوم: هم این بود که با قوا نفس نباتی وجود پیدا کند مثلا قوه نامیه.
ملا صدرا می فرماید: آیا این قوه نامیه را نفس حیوانی استخدام می کند یا خیر؟ در این مورد دو احتمال وجود دارد؛
احتمال اول: این است که قوه نامیه، اول بدن حیوان را می سازد و بعد از ان که جسم و بدن حیوان وجود پیدا کرد یا بعد نفس حیوانی به عنوان عرض عارض می شود . سپس که به بدن عارض شد قوه نامیه را به عنوان خادم و وسیله و ابزار استخدام می کند و به کار می گیرد.
احتمال دوم: این که قوه نامیه خادم نفس حیوان باشد . می فرماید درافعال صناعی، فاعل می تواند تفویض فعل به فاعل دیگری کند اما تفویض فعل در افعال طبیعی امکان ندارد یعنی تا امروز قوه نامیه کار خود را انجام می داد وحال که نفس حیوانی عارض شد تحت فرمان و سیطره آن قرار گیرد و کارش را به فاعل و نفس حیوانی تفویض کند این در فاعل های طبیعی امکان ندارد.
و اگر این قوه نامیه خادم نفس حیوانی است: که همین هم درست است: قوه نامیه بدون نفس حیوانی وجود پیدا نمی کند و بدون آن به کار نمی افتد تا بتواند جسم یا ماده را بسازد چون استعمال آلت قبل از وجود مستعمِل محال است. و مستخدم چطور می تواند بدون این که موجود باشد آلتی را به کار بگیرد و آلت و ابزار پیش از ذی الآلة وجود پیدا کند؟ وجود آلت قبل از ذی الآله محال است مثل این که ابتدا قوه نامیه بیاید و ماده و جسم را وجود بدهد و بعد نفس حیوانی پدید آید! چنانچه قوای نفس حیوانی که مدرکه و محرکه است بدون نفس ناطقه وجود پیدا نمی کند.
بعد مشخص می شود که هر کدام از ما نفسی داریم که تمام قوای نباتی وحیوانی و انسانی معلول و منشعب از آن نفس می باشند.
این احتمال دوم از معنای سوم که ما گفتیم طبق نظر مشهور حکما است و در این مورد ملاصدرا نظری خاص خود دارد که بعد مطرح می فرماید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo