< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق نیا

93/02/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قلب نخستین عضو بدن
فصل (12) في أن أول عضو يتكون هو ما ذا
اختلفت الأطباء و الطبيعيون في هذا فزعم المشرحون أن التشريح دلهم على أن القلب أول ما يتكون من الأعضاء.
و قال بقراط: إن أول ما يتكون هو الدماغ و قال محمد بن زكريا إن ذلك هو الكبد و دليل المشرحين المشاهدة إذ لا يمكن إقامة البرهان في مثل هذه المطالب الجزئية و ما ذهب إليه بقراط و محمد بن زكريا لا يقدح في ذلك لأن مبنى ما قالاه قياس ضعيف أو فاسد لا بممارسة التشريح فإن ابن زكريا زعم أن حاجة الجنين إلى القوة الغاذية و المنمية أقوى من حاجته إلى القوة الحيوانية «1» و النفسانية و العضو المتولي لهذا الأمر هو الكبد و هو مقدم في التكون و رده الإمام الرازي بأن تكون الأعضاء متقدم على اغتذائها و ذلك التكون إنما يتم بالقوة الحيوانية و الحار الغريزي فمنبعهما و هو القلب أولى بالتقديم.
أقول: ليس مراد المستدل أن الكبد كان يعطي الغذاء للأعضاء التي لم تتكون بعد بل مراده «2» أن المادة الحيوانية أول ما يوجد فيها من القوى هي النباتية سيما الغاذية ثم يوجد فيها بعد طي المراتب النباتية من جهة المبادي القوى الحيوانية على التدريج ثم النفسانية فالقياس يقتضي أن يكون المضغة التي فيها قوة التغذية و التنمية- يتكون منها الكبد أولا لأنه عندهم مبدأ القوى النباتية و الذي يتكون بعده هو القلب لأنه معدن القوى الحيوانية و الذي يتكون بعدهما من الأعضاء هو الدماغ لأنه منبع قوى الإدراكات التي غاية القوتين الأوليين.
هذا إذا نظرنا إلى الترتب الزماني الطبيعي بحسب الإعداد من طريق استكمالات المواد و هي من الأدنى إلى الأعلى و من الأخس إلى الأشرف.
و أما إذا نظرنا إلى الترتب العلي و المعلولي و التقدم بالشرف و الوجود فالمقدم هو الدماغ كما قاله البقراط ثم القلب ثم الكبد ثم سائر الأعضاء بل المقدم هي الأرواح التي في الثلاثة النفسانية أولا ثم الحيوانية ثم الطبيعية ثم الأعصاب ثم الأوردة و الشراءين ثم العضلات و الرباطات ثم سائر الأعضاء البسيطة ثم المركبة و من علم تقدم القوى الآلية- على النفوس المستعملة إياها في الزمان و تقدم النفوس على قواها بالذات سيما الناطقة المتقدمة على الكل بالذات و تأخرها عن الكل بالزمان لا على وجه الدور المستحيل- لأن القوة المتقدمة على النفس بالزمان المعدة إياها غير القوة الفائضة منها بالعدد و عينها بالحقيقة لا يتعجب عن تقدم بعض الأعضاء كالكبد بالزمان على بعض متأخر عنه بالطبع كالدماغ.

در فصل 12 از باب 3 سفر نفس یک بحث طبی و طبیعی مطرح می شود؛ اولین عضوی که در بدن و جنین ساخته می شود کدام است؟ در این مورد سه نظریه وجود دارد؛
1-نظریه اهل تشریح: قلب نخستین عضو است
2-بقراط: دماغ یا مغز سر نخستین عضو است
3-زکریای رازی: کبد نخستین عضو ساخته شده است
ملا صدرا بین این اقوال به گونه ای جمع می کند.
نظر اهل تشریح: کسانی مانند ابن سینا در مبدأ و معاد هم این نظریه را مطرح کرده و نخستین عضو تکوّن یافته را به دلیل تشریح و کالبد شکافی قلب می دانند اگر بدن جنینی را در ابتدای تکوین تشریح کنند در می یابند که اولین عضو ساخته شده قلب است ایشان بر این باورند که در این مورد برهان و استدلال جایی ندارد چون مورد خاص است و بر امر جزئی هم استدلال اقامه نمی شود باید رحم جنینی را که در حال تکون اعضاء است را ببینند که اول کدام عضو ساخته شده کدام است.
استدلال زکریای رازی: وی کبد را نخستین عضو ساخته شده می داند زیرا؛ جنین به قوه غاذیه و قوه نامیه بیشتر از قوه حیوانیه (روح بخاری) و نفسانیه (قوه ادراکی) نیاز دارد و چون محل قوه نامیه و غاذیه کبد است پس نخستین عضو ساخته شده هم کبد خواهد بود.
ملا صدرا در فصل 15 همین باب درباره قوه حیوانیه از نظر اطباء بحث می کند.
اشکال فخر رازی بر زکریای رازی: این که شما می گویید نیاز جنین به قوه غاذیه بیشتر است درست نیست زیرا هنوز اعضائی در جنین ساخته نشده تا نیاز به تغذیه داشته باشند و بگوئی نیاز به تغذیه و تنمیه بیشتر است اکنون سخن در تکوّن نخستین عضو است و تا کنون اعضائی پیدا نشده است و اگر بخواهد اعضائی در جنین پیدا شود نیاز به حرارت غریزی 37 درجه و قوه حیوانیه یعنی روح بخاری است تا بعد اعضاء نیاز به تغذیه داشته باشند و منبع قوه حیوانیه و حرارت غریزی قلب است و خون صافی از کبد که وارد سمت راست قلب می شود آنجا حرارت می بیند و بعد که وارد سمت چپ قلب شد بیشتر حرارت می بیند و بخار لطیفی از آن ساطع می شود که به آن روح بخاری می گویند و همین روح در تمام اعضاء و منافذ بدن نفوذ پیدا می کند منبع حرارت غریزی و قوه حیوانیه قلب است پس بنابرین اول باید قلب ساخته شود و بعد اعضاء دیگر ساخته شود و بعد نیاز به قوه تغذیه و تنمیه خواهند داشت.
دفاعیه ملا صدرا از زکریای رازی: ایشان با "اقول" از اشکال فخر جواب می دهد و از استدلال زکریا رازی دفاع می کنند و می فرماید: گویا فخر منظور زکریا را در نیافته و پنداشته ایشان می خواهد بگوید: در جنین اعضائی است که محتاج به قوه تغذیه اند و محل این قوه در کبد است و لذا اول باید عضو کبد ساخته شود لذا اشکال کرده که هنوز در این جا اعضائی ساخته نشده است در حالی که این مقصود زکریای رازی نیست بلکه مقصود ایشان" قاعده برهان اخسّ " است.
در این باب دو قاعده داریم؛
1-قاعده برهان اشرف: مجرای این قاعده قوس نزول و سلسله نزولی وجود است که وجود از مبدأ حق تعالی نازل می شود تا به پایین برسد که هیولای اولی است.
2-قاعده برهان اخسّ: مجرای این قاعده قوس و سلسله صعودی وجود است و دوباره وجود از پایین ترین مرتبه ارتقاء و صعود می یابد تا رجوع به مبدأ حق تعالی پیدا کند
در هر دو قوس طفره محال است و تا وجود از مرتبه قبل عبور نکند و متحقق به مرتبه قبل نشود قدم در مرتبه بعدی نمی گذارد مثلا در قوس نزول وجود باید از عالم عقل بگذرد تا وارد عالم مثال شود و از آن جا بگذرد تا وارد عالم طبیعت شود و هکذا در قوس صعود تمام مراتب طبیعت را باید استیفاء و تحصیل کند تا بتواند به مرحله بعدی راه بیابد در هر دو سیر وجود، تا وجود از مراتب قبلی نگذرد به مرتبه بعدی نمی رسد منتها در قوس نزول مراتب الاشرف فالاشرف است و مرتبه قبلی شرافت وجودی بیشتری نسبت به مرتبه بعدی دارد اما در قوس صعود بر عکس است و نظام ترتیب الاخسّ فالاخس است یعنی مرتبه قبل خسّت بیشتری دارد به هر حال باید موجود از مرحله قبل بگذرد تا به مرتبه بعدی برسد و طفره در این قوس ها امکان ندارد لذا مفاد قاعده امکان اشرف که در سلسله نزولی جاری می شود عبارت از این است که تا ممکن اشرف وجود پیدا نکند نوبت وجود به ممکن اخس نمی رسد و مفاد قاعده امکان اخس که در قوس صعود جاری می شود این است که تا موجود مراتب پایین تر را استیفاء و تحصیل نکند و کمال آن مرتبه را بدست نیاورد به مرتبه بعدی نمی رسد.
حال مقصود زکریای رازی در این استدلال که می گوید نیاز جنین به قوه تغذیه بیشتر از قوه حیوانی و نفسانی است؛ می خواهد به قاعده امکان اخس اشاره کند که تا جنین مرتبه نباتی را پیدا نکند که پایین ترین مرتبه آن نیز قوه غاذیه است و بعد قوه نامیه و بعد قوه مولده است و تا این ترتیب ها را جنین واجد نشود نوبت به قوه ی حیوانیه و نفسانیه نمی رسد و چون محل قوه تغذیه و تنمیه کبد است بنابرین عضوی که ابتدا در جنین ساخته می شود کبد است و بعد قلب ساخته می شود که منبع و مبدأ قوه حیوانی و روح بخاری است و بعد هم دماغ و مغز ساخته می شود که محل قوه نفسانی و ادراک و یا مظهر قوه نفسانی اداراک است.
پس ترتیب این طور است که اول کبد و بعد قلب و بعد هم دماغ ساخته می شود.
بعد ملا صدرا می فرماید: البته این ترتیب از نظر طبیعی و زمانی است یعنی ترتیبی که در این عالم است و زمانی است یعنی ابتدا کدام عضو و بعد هم کدام عضو ساخته شود و الا از نظر ترتیب وجودی و از نظر ترتّب علی و معلولی اول عضو دماغ است که علیت دارد و بعد قلب است و بعد هم کبد می باشد و در نهایت سایر اعضاء ساخته می شود.
ترتیب ساخته شدن اعضاء: بلکه،
- اول روح بخاری نفسانی است که در دماغ است
-بعد روح بخاری حیوانی است که در قلب است
-بعد روح بخاری طبیعی و نباتی است که در کبد قرار دارد
-بعد نوبت به اعصاب می رسد که مجرای روح بخاری نفسانی دماغی اند
-بعد از اعصاب نوبت به ورید ها و سیاهرگ ها و شرایین یا سرخ رگ هاست یعنی رگ های کوچک و بزرگ
-بعد هم عَضَلات و رباطات ساخته می شود که یکی از 5 چیزی اند که ماهیچه را تشکیل می دهند
-بعد هم نوبت به بقیه اعضای بسیط و ساده می رسد
-و آخر سر هم نوبت به اعضای مرکب می رسد .
این از نظر ترتیب وجودی و ترتّب علیّ و معلولی ساخته شدن اعضاء است.
سپس ملا صدرا می فرماید: نفس تقدم رتبی بر همه قوا دارد ولی قوا تقدم زمانی بر نفس دارند در ترتیب زمانی اول قوا ساخته می شود و آخر سر نفس ناطقه عاقله پیدا می شود بنابرین وجود نفس به لحاظ زمانی متوقف بر وجود قوا است اما وجود قوا ذاتا و طبعا و رتبة ً بر وجود نفس متوقف اند.
دفع دخل مقدر: این که وجود نفس متوقف بر وجود قوا است و وجود قوا بر وجود نفس توقف دارد هم دور محال نیست چون آن قوایی که موقوفٌ علیه وجود نفس اند با آن قوایی که موقف بر وجود نفس اند باهم فرق می کنند قوایی که از نظر زمانی باید وجود بیابند و بعد نفس وجود بیابد آن ها قوای مستقله اند و قوایی اند که از نفس دستور نمی گیرند اما آن قوایی که موقوف بر وجود نفس اند قوای خادمه اند و قوایی اند که از زمره آلات نفس به شمار می آید و نفس آن ها را به کار می گیرد و به آن ها فرمان می دهد.
بنابرین نسبت به 2 قول از سه قول را ملا صدرا جمع کردند یکی قول زکریای رازی که کبد را اولین عضو می داند با بقراط که قائل اند اولین عضو دماغ است که ساخته می شود وجه جمع به این است که کبد اول زمانی است و دماغ اول رتبی و ذاتی است پس هر دو قول درست است.
بعد استدلالی را بیان می کند که می گوید: اولین عضو ساخته شده قلب است و در مورد آن بحث می کنند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo