< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق نیا

93/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تبیین نظریه های مختلف از دوبینی
فصل (9): في سبب الحول و فيما وقع الخلاف بين أصحاب الشعاع و أصحاب الانطباع في سبب الحول‌
فزعم أصحاب الانطباع: أن شبح المبصر أول ما ينطبع في الرطوبة الجليدية- و الإبصار ليس عندها و إلا لكان الواحد يرى الاثنين كما إذا لمس شي‌ء باليدين كان لمسين و لكن كما أن الصورة الخارجية يمتد منها في الوهم مخروط يستدق إلى أن يقع زاويته وراء سطح الجليدية كذلك الشبح الذي في الجليدية يتأدى منه بواسطة الروح المصبوب في العصبتين المجوفتين إلى ملتقاهما على هيئة مخروط فيلتقي المخروطان و يتقاطعان هناك و وراء الملتقى ليس روح مدرك فحينئذ يتحد معهما صورة شبحية واحدة- عند الروح الحامل للقوة الباصرة فإن لم يتأد الشبحان إلى موضع واحد بل ينتهي كل شبح عند جزء آخر من الروح الباصر فحينئذ ينطبع من كل شبح ينفذ عن الجليدية صورة أخرى على حدة فيرى الشي‌ء الواحد شيئين.
و قال أصحاب الشعاع: هذا العذر فاسد لأنا إذا تكلفنا الحول و نظرنا إلى الشي‌ء نظر الأحول نراه أيضا اثنين كما يراه الأحول و نحن نعلم أن عند تكلفنا الحول لا يبطل تركيب العصبتين في داخل الدماغ فإن التقاءهما ليس على وجه يبطل- و يعود متى شئنا و أيضا لو كان في مقابلنا شيئان أحدهما قريب و الآخر بعيد على سمت واحد لكن لا على وجه يحجب القريب البعيد ثم نظرنا إلى الأقرب إلينا و جمعنا البصر عليه كأنا لا ننظر إلى غيره و إنا نراه واحدا و نرى الأبعد في هذه الحالة شيئين- و لو نظرنا إلى الأبعد كذلك كان الأمر بالعكس من ذلك فلو كان السبب في الحول‌ ما ذكروه من انحراف العصبتين لما تصور أن يرى في حالة واحدة أحد الشيئين واحدا و الآخر اثنين فليس السبب ما ذكره أصحاب الانطباع بل السبب فيه أن النور الممتد من كل عين على هيئة مخروط رأسه عند العين و قاعدته عند المرئي ثم إن قوة هذا النور و سلطنته في سهم المخروط و سميناه خط الشعاع و خطا الشعاع الممتدان من العينين يلتقيان عند الشي‌ء المبصر يتحدان على نقطة هناك و جمع البصر على الشي‌ء- يوجب إيقاع سهمي المخروط عليه فإذا جمعنا البصر على الشي‌ء الأقرب فقد وقع السهمان عليه و في تلك الحالة يقع على الشي‌ء الأبعد من كل مخروط طرفه الوحشي دون السهم و دون طرفه الأنسي و المراد بالطرف الأنسي ما يلي المخروط الآخر و بالوحشي ما يقابله فيرى الأقرب بسبب التقاء السهمين عليه شيئا واحدا و الأبعد اثنين إذ يقع السهمان الخارجان من البصر بعد تقاطعهما في الأقرب إلى جنبيه ما يخرج من العين اليمنى إلى جنبه الأيسر و ما يخرج من العين اليسرى إلى جنبه الأيمن و أما إذا جمعنا البصر على الأبعد فقد وقع السهمان عليه في موضع واحد و على الأقرب في موضعين و على جنبيه لكن السهم الخارج من العين اليمنى يقع على جنبه الأيمن و الخارج من اليسرى على جنبه الأيسر فيرى الأبعد شيئا واحدا و الأقرب اثنين و هكذا حال الأحول فإن سهمي مخروط عينيه لا يلتقيان على شي‌ء واحد بل يقع كل واحد على ما يليه من القاعدة أو يلتقيان من العينين في الهواء قبل الوصول إلى المرئي و إنهم أبدا يرون الأشياء بطرف المخروط لا بوقوع السهم عليها إلا أن يتكلفوا التقاءهما على شي‌ء واحد لو أمكن و حينئذ يرونه واحدا كما هو.

فصل 9: سببب لوچی
در این فصل ملا صدرا علت حوَل و دو بینی را بیان می کند و اختلاف اصحاب انطباع (حکمای طبیعی) و اصحاب شعاع (حکمای ریاضی) در سبب حوَل را بیان می دارند زیرا هر یک نظر و رویکردی در این باب دارند و ملا صدرا هم نظر قایلین به شعاع را می پذیرند
سبب انطباعیون در لوچی: انسان سالم در دید مشکلی ندارد با این که دو چشم دارد و در هر یک از دو چشم یک صورت از جسم طبع می شود اما آدم سالم جسم را یکی می بیند نه دو تا چرا چنین است؟
ایشان بر این باور اند که، همان طور که یک مخروط نوری از هر کدام از دو چشم از جسم خارجی فرض می شود که رأس مخروط در چشم و قاعده آن بر روس سطح جسم است
فرق دو نظر: این مخروط نوری فرضی در نظریه انطباع و در نظریه خروج شعاع وجود دارد جز این که در نظریه انطباع بر این باور اند که دخول شعاع از ناحیه مبصر و مرئی در چشم است نه خروج شعاع بر خلاف شعاعیون که شعاعی را از چشم خارج می دانند که به طرف مبصر می رود اما در هر دو یک مخروط نوری وجود دارد
به هر حال خروج شعاع از طرف مبصر به طرف چشم و از چشم و جلیدیه تا ملتقی العصبتین در آن دو عصب مجوَّف و تو خالی که از چشم به طرف پیشانی می آید ودر آنجا باهم تلاقی می یابند 2 مخروط نوری است ابتدا صورت در جلیدیه انطباع می یابد اما بعد در ملتقی العصبتین انطباع می یابد و اگر ابصار در جلیدیه محقق می شد باید هر کسی یک چیز را دو تا می دید اما چون ابصار در ملتقی العصبتین محقق می شود و دو تا مخروطی که از جلیدیه به ملتقی العصبتین تشکیل و فرض می شود در یک نقطه که ملتقی العصبتین است و در روح بخاری که آنجا است و ابصار در آن جا صورت می گیرد پس در ملتقی العصبتین یک صورت منطبع می گردد و فرد سالم یک جسم را یکی می بیند
اما در فرد لوچ دو عصب مجوَّف انحراف دارند و لذا هر کدام از آن دو تا عصب مجوَّف صورت و شبح را در به یک جزئی و قسمتی از روح بخاری می رساند چون انحراف دارند در یک نقط به ملتقی العصبتین نمی روند و در یک نقطه تلاقی نمی کنند تا شبح و صورت را در یک نقطه آنجا ببرد لذا به جهت انحرافی که دارند هر کدام صورت را به نقطه ای از روح بخاری می رسانند و لذا یک چیز را دو چیز می بینند.
اشکال شعاعیون: ایشان دو اشکال بر نظریه انطباعیون در باب سبب دو بینی بیان کرده اند که به طور خلاصه نظر ایشان انحراف عصبتین از جلیدیه به سوی پیشانی بود
اشکال نخست: فرد سالم هم می تواند چشم خود را چپ کند و یک جسم را 2 تا ببیند آدم سالمی که چشمهایش را به حالتی در می آورد که احول و لوچ می شود پس طبق سببی که انطباعیون بیان کردند باید با این کار انحرافی در آن 2 عصب ایجاد کنند و در این صورت باید پیش جراح چشم و اعصاب برود تا آن انحراف را درمان کنند
اشکال دوم: بر فرض که ما بتوانیم یک انحراف فیزیکی ایجاد بکنیم و آن را بر گردانیم بر فرض قبول اگر دو جسم در یک سطح و در یک راستا قرار گیرد که یکی به ما نزدیک تر باشد و یکی دور تر، به گونه ای که جسم نزدیک مانع دید جسم دور تر نباشد، اگر در این حالت نگاه خود را روی یکی از دو جسم متمرکز کنیم در این صورت آن جسمی که نگاه روی آن متمرکز شده است یکی دیده می شود و آن جسمی که نیم نگاه بر آن داری 2 تا دیده می شود اگر سبب لوچی انحراف عصبتین است پس چرا یکی از این دو تا جسم یکی و دیگری دو تا دیده می شود؟
با توجه به این اشکالات قائلین به خروج شعاع سببی بیان کرده اند که ملا صدرا هم این نظریه را پذیرفته است اما پیش از بیان، ایشان در سبب حول ابتدا شعاعیون سبب مورد اخیر را بیان می کنند و بعد سبب حول را
بیان شعاعیون در اشکال دوم: وقتی ما به جسمی نگاه می کنیم با خروج شعاع از چشم به طرف آن جسم یک مخروط نوری فرض می شود که رأس آن در چشم و قاعده اش بر جسم است این مخروط نوری یکی از این چشم خارج می شود و یکی هم از چشم دیگر یعنی وقتی به چیزی نظر می کنیم دوتا مخروط نوری در دو چشم تشکیل می شود که رأس آنها در چشم و قاعده بر مرئی و مبصر است
اجزاء مخروط؛
- یکی سهمی دارد که خط شعاعی است که محل قدرت و مرکز سلطنت مخروط است یعنی داخل مخروط می باشد
و دو تا هم طرف دارد؛
- یکی انسی و اهلی: دو طرف داخلی دو مخروط انسی است
-و یک طرف اجنبی و وحشی: دو طرف خارجی هر یک از دو مخروط در دو چشم وحشی است و هر کدام با دیگری بیگانه است
در همین موردی که دو جسم در یک راستا است و یکی دور و یکی نزدیک است این دو مخروط از هم خارج می شوند در آن جسم تلاقی می کنند و لذا ما آن جسم را یکی می ببینیم اما جسم دیگر که نیم نگاهی به آن داریم و دو تا می بینیم به این خاطر است که طرف های اجنبی دو مخروط در 2طرف جسم دیگر قرار می گیرند
حال اگر تمرکز نگاه ما روی جسم نزدیک باشد؛
- طرف اجنبی مخروط چشم راست بر روی طرف چپ جسم دور تر می افتد
-و طرف اجنبی مخروط چشم چپ روی طرف راست جسم دور تر می افتد
وچون آن جسم دور تر با این دو طرف اجنبی دیده می شوند دو تا دیده می شود
و اگر تمرکز نگاه ما روی جسم دور تر باشد؛
-آن طرف اجنببی که بر دو طرف جسم نزدیک تر می افتد آن طرف اجنبی که از مخروط چشم راست است طرف راست می افتد
-و آن که مربوط به مخروط طرف چشم چپ است روی طرف چپ می افتد و بر عکس نمی شود
لذا یکی از آن دو جسم را یکی و دیگری را دو تا می بینیم بنا بر نظریه خروج شعاع شخص لوچ هم به همین صورت است.
تبیین دید شخص احول: دو بینی احول؛
- یا به خاطر این است که دو مخروطی که از دو چشم او خارج می شود هر کدام روی قاعده خود قرار می گیرد و این طور نیست که این ها در جسم یکی شوند در احول هر شعاعی روی قاعده خود آن مخروطی است که از یکی از دو چشم خارج می شود قرار می گیرد لذا شخص اول جسم را در دو جا می بیند
-یا به خاطر آن که قبلا گفتیم شخص لوچ دو بین است و از این قرار بود؛ قبل از آن که این دو مخروط در جسم به هم برسند در یک نقطه دیگری به هم می رسند لذا در دوتا نقطه به هم می رسند؛
-- یکبار در خود جسم
-- و یکبار در یک نقطه قبل از آن که در فصل قبلی گذشت
و شخص احول همیشه اجسام را با طرف مخروط می بیند نه در سهم مخروط مانند همان موردی که فرد سالم دو جسمی که در یک راستا است و نگاهش را بر یکی متمرکز می کند دیگری را دو تا می بیند زیرا آن جسم دیگر را باطرف مخروط می بیند نه با سهم مخروط ها که سهم مخروط ها با آن جسم که نگاه روی آن متمرکز است دیده می شود
اگر امکان داشته باشد شخص احول بتواند با تکلف کاری کند که این مخروط ها هر دو در جسم به هم برسند و قاعده هر دو روی جسم قرار بگیرد و بر همه منطبع گردند او هم مانند انسان های سالم اشیاء را یکی می بیند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo