< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق نیا

93/10/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نقش هوا در قوت دید
فعلى هذا يظهر فساد قول من قال المتوسط كلما كان أرق كان أولى فلو كان خلاء صرفا لكان الإبصار أكمل حتى كان يمكن إبصارنا النملة على السماء لا بما ذكروه في جوابه بأن هذا باطل فليس إذا أوجب رقة المتوسط زيادة قوة في الإبصار لزم أن يكون عدمه يزيد أيضا في ذلك فإن الرقة ليست طريقا إلى عدم الجسم لأن اشتراط الرقة في الجسم المتوسط لو كان لأجل أن لا يمنع نفوذ الشعاع فصح أنه إذا كان رقة الجسم منشأ سهولة النفوذ كان عدم الجسم فيما بين أولى في ذلك و كانت الرقة على هذا التقدير طريقا إلى العدم بل فساده لأنه لو لم يكن بين الرائي و المرئي أمر وجودي متوسط موصل رابط لم يكن هناك فعل و انفعال.
فإن قلت: إن الشيخ اعترف بأن هذا النوع من الفعل و الانفعال لا يحتاج إلى ملاقات الفاعل و المنفعل فلو قدرنا الخلاء بين الحاس و المحسوس فأي محال يلزم من انطباع صورة المحسوس في الحاس بل الخلاء محال في نفسه و المل‌ء واجب.
قلنا: قد مر سابقا أن ملاقاتهما و إن لم يكن واجبا لكن يجب مع ذلك إما الملاقاة و إما وجود متوسط جسماني بينهما يكون به مجموع المتوسط و المنفعل في حكم جسم واحد بعضه يقبل التأثير لوجود الاستعداد فيه و بعضه لا يقبل لعدم الاستعداد فلو فرض أن ليس بين النار و الجسم المتسخن جسم متوسط لم يتحقق هناك تسخين و تسخن لعدم الرابطة و كذا لو لم يكن بين الشمس و الأرض جسم متوسط لم يقبل الأرض ضوءا و لا سخونة

در ادامه این فصل دو مطلب بیان و جواب داده می شود؛
مطلب نخست: برخی سخنی گفته اند که درست نیست نه به خاطر جوابی که داده شده بلکه بخاطر جواب خود ملا صدرا
ایشان بر این باور اند که؛ هرچه هوا صاف تر باشد قوه ابصار قوی تر و دید بیشتر می شود (تا اینجا درست است) بنابرین اگر خلاء باشد و هوایی در کار نباشد دید چشم آنقدر زیاد می شود که ذره ای را می توان در آسمان دید.
جواب دیگران: چه ملازمه ای بین این دو است؟ اینکه هوای رقیق و صاف دید را بیشتر می کند چه استلزامی دارد که اگر خلاء باشد و هوایی در کار نباشد می توان مورچه را در آسمان دید رقت جسم طریق عدم جسم یا خلاء نیست
جواب: ملا صدرا این جواب را قبول ندارد و می فرماید: اتفاقا رقت جسم طریق عدم جسم است و استلزام وجود دارد و هر چه هوا صاف تر باشد دید بیشتر باشد زیرا علت اینکه هر چه هوا صاف تر باشد دید بهتر و بیشتر می شود این است که مانعیت هوا نسبت به نفوذ شعاع و نور کمتر می شود. و در صورت خلاء مانعی نیست تا قوه دید را متأثر کند پس رقت جسم طریق عدم جسم می شود
جواب ملا صدرا: ایشان می فرماید: در خلاء قوه دید بیبشتر نمی شود زیرا جسم موصل و رابط (هوا) بین چشم و مرئی و مبصر خارجی وجود ندارد طبق برهان قبل باید بین مرئی و چشم، هوایی فاصله شود تا مانع نفوذ شعاع و شبح از طرف مبصر به چشم و یا از طرف چشم به مبصر نشود و چون در خلاء موصل و رابط نیست لذا لازم نمی آید دید و چشم و قوه ابصار بیشتر شود
مطلب دوم: اگر کسی بگوید: شیخ الرییس اقرار کرده در تأثیر و تأثر وضعی بین اجسام ملاقات فاعل و منفعل لازم نیست (در بحث قبل دو مثال بر این مطلب بیان داشتیم ) مانند جسمی که از آتش گرم می شود وگرما را به جسم مجاور خود سرایت می دهد در اینجا فاعل آتش و منفعل جسم مجاور است و ملاقات منفعل با آتش لزومی ندارد و بدون ملاقات آنها جسم مجاور گرم می شود.
تأثیر و تأثر در مورد حواس است و حواس از محسوسات متأثر می شود مثلا باصر از مبصر خارجی تأثر می یابد و از نوع تأثیر و تأثر وضعی بین اجسام است ملاقات منفعل (قوه حاسه) با مبصر و مرئی خارجی به اذعان ابن سینا لزومی ندارد لذا در صورت خلاء و نبود هیچ جسمی بین حاس و محسوس و قوه باصره و مبصر چه اشکالی دارد؟ تا شبح وصورت مرئی و مبصر در باصره انطباع می یابد؟
تنها مشکل این است که بر اساس برهان، خلاء محال است و الا ایرادی بر این فرض نیست که شبح مرئی در قوه باصره انطباع بیابد به اذعان ابن سینا
جواب ملاصدرا: ملاقات بین فاعل و منفعل در ارتباط تأثیر و تأثر الزامی نیست اما در عین حال یا باید فاعل و منفعل با هم برخورد داشته باشند و یا باید جسمی واسطه و رابط و موصل باشد و نباید خلاء باشد جسم رابط با منفعل بواسطه اتصالی که باهم دارند به منزله یک جسم به شمار می رود در مثال های درس قبل هم خاطر نشان شد بنابرین در تأثیر و تأثر وضعی یا باید فاعل و منفعل با هم ملاقات داشته باشند و یا اگر ملاقات ندارند باید جسمی بین آن ها واسطه باشد تا آن جسم واسطه با آن منفعل به مثابه یک جسم باشند و بدون واسطه اثر به جسم مجاور منتقل نمی شود و در دو مثالی که قبلا بیان شد این خود به دو صورت است؛
1-جسم واسطه مانند جسم ذی الواسطه استعداد قبول تأثیر را دارد مانند 2 مثال آتش و نور خورشید که جسم اول و دوم استعداد قبول گرما و سخونت را دارا می باشد
2-جسم واسطه استعداد قبول تأثیر را ندارد رابط بین فاعل و منفعل است اما خود قابلیت پذیرش اثر را ندارد مانند حواس 5 گانه؛
- در 3 تای آنها که لامسه و ذایقه و شامه فاعل و منفعل باهم تلاقی دارند قوه ذائقه در زبان است با مذوق که طعم غذا است تلاقی دارد و در حس لمس با ملموس ملاقات دارد شامه نیز در انتهای بینی با رایحه و مشموم ملاقات می یابد حس ها و قوه ها منفعل اند مدرک ها هم فاعل اند و در قوا و حواس اثر می گذارند
- و در دو حس دیگر که سمع و بصر است ملاقات و بر خورد بین آنها نیست حسی بین سامعه و مسموع وصدا هوا واسطه است و رابط در سامعه و باصره هوای روشن است اما این جسم واسطه نه خود استعداد پذیرش صوت را دارد و نه استعداد پذیرش شبح و مرئی و ملاصدرا می فرمود ما صدا را در همان جا که تولید می شود می شنویم مانندسیم تلفن ثابت که در سیم صدایی تولید نمی شود بدون آن نیز صدایی شنفته نمی شود در هوا هم همین طور است
ملا صدرا در فصل 5 این باب نظریه خودر ا بیان کردند که کیفیت صوت جابجا نمی شود و در همان جا که صوت تشکیل می شود آن را می شنویم ولی باید سیم رابطه باشد در آخر فصل 7 هم فرمود: این شبح طبق نظریه انطباع در جلیدیه در هوایی که واسطه است پیدا نمی شود و ما شبح را در هوا نمی بینیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo