< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق نیا

93/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بنطاسیا یا لوح نفس
الباب الخامس: من علم النفس في الإدراكات الباطنة و فيه فصول‌
فصل (1): في الحس المشترك و يسمى نبطاسيا أي لوح النفس‌
و هي قوة مودعة في مقدم الدماغ عند الجمهور و عندنا قوة نفسانية استعداد حصولها في مقدم الدماغ بل في الروح المصبوب فيه يتأدى إليها صور المحسوسات الظاهرة كلها و الحواس بالنسبة إليها كالجواسيس الذين يأتون بأخبار النواحي إلى وزير الملك.
و احتجوا على إثباتها بحجج ثلاث‌
إحداها: أنا نحكم بأن هذا الأبيض حلو أو ليس هذا ذاك‌
و القاضي على الشيئين يجب أن يحضره المقضي عليهما و هذا القاضي الحاكم ليس هو العقل فقط بلا توسط حاسة أما أولا فلأن إدراكه للمحسوسات لا يكون‌ إلا بآلة جزئية و أما ثانيا فلأن هذا الحكم قد يقع من الحيوانات التي لا عقل لها- إذ لو لا ذلك لتعذرت عليها الحياة و لو لم يكن الشم و الشكل دالا لها على الصورة المطلوبة لم تطلبها أو على الصورة المهروب عنها لم تهرب عنها فظهر أن للمحسوسات الظاهرة اجتماعا في قوة جزئية إدراكية و ليس شي‌ء من الحواس الظاهرة كذلك فلا بد من مدرك باطني جزئي و هو المسمى بالحس المشترك.
و هذه الحجة لا يخلو عن ضعف إذ العقل في الإنسان و الوهم في الحيوان- جامع لجميع القوى المدركة و غيرها و هو الحاكم على مدركاتها و المستعمل للجميع- فيكفي للحكم بأن هذا الأبيض هذا الحلو إذا أبصر بياض السكر ببصره و إدراك حلاوته بذوقه و أيضا إذا عقلنا الإنسان «2» الكلي ثم شاهدنا شخصا معينا منه حكمنا بأن هذا الشخص إنسان مع أن الإنسان كلي معقول و الشخص جزئي محسوس فلو كان الحاكم على الشيئين لا بد و أن يدركهما بالذات فلزم أن يكون هاهنا قوة مدركة غير العقل- و غير الحس تدرك للمعقول و المحسوس جميعا لأن إدراك العقل مقصور على الكليات- و إدراك الحس مقصور على الجزئيات فلو وجب للحاكم على الجزئي بالكلي أن يدرك الطرفين جميعا بلا واسطة قوة أخرى يكون آلة له فيلزم إما استحالة هذا الحكم و إما وجود قوى أخرى لا يكون عقلا و لا حسا و اللازم بقسميه باطل فكذا الملزوم.

باب 5 از سفر 4 درباره ادراکات باطنی است و دارای 6 فصل می باشد
فصل 1: حس مشترک یا بنطاسیا
در زبان یونانی به حس مشترک بنطاسیا می گویند که به معنای لوح نفس است
نظریه مشاء: ایشان حواس باطنه را مادی می دانند و بر این باورند که محل حس مشترک مقدم بطن مقدم دماغ است البته روح بخاری که در مقدم بطن مقدم دماغ است در واقع محل حس مشترک به نظر مشائیان است
نظریه ملا صدرا: اما ایشان که به تجرد برزخی حواس باطنه و به اصطلاح تجرد برزخی خیال به معنای اعم قایل است برای حس مشترک محل مادی قایل نمی باشند بلکه برای هیچ کدام از حواس ظاهره محل مادی قایل نیست و محل هایی که مشاء برای حواس ظاهری تعیین کرده اند جای خود را به "مظاهر" می دهند مثلا مقدم بطن مقدم دماغ و مغز به نظر ملا صدرا مظهر حس مشترک است مانند آینه که مظهر صورت است نه محل آن
البته ملا صدرا می فرماید: استعداد حصول حس مشترک در این محل مادی است، استعداد حصولش نه خود حس مشترک که مشاء گوید یا دقیق تر، روح بخاری که در مقدم بطن مقدم دماغ است همان طور که استعداد حصول نفس در بدن می باشد اما حصول نفس در بدن نیست زیرا نفس مجرد است نه مادی تا در بدن حاصل شود بلکه استعداد حصول نفس مجرد در بدن مادی است
نسبتی که حواس 5 گانه ظاهره به حس مشترک دارند نسبت جاسوس هایی است که اخبار را از نواحی مملکت و اطراف کشور برای وزیر ملک و پادشاه می آورند یعنی؛
- حواس خمسه ظاهره جاسوس و خبر چین اند
- و پادشاه نفس و عقل است زیرا ذات نفس مرتبه بالای آن می باشد که عقل است
- وزیر این مَلِک هم که اخبار را به او داده می شود حس مشترک است
اثبات حس مشترک: بر این منظور 3 دلیل اقامه شده است؛
دلیل نخست: مثلا ما حکم می کنیم؛
-شکر شیرین است
- و شکر تلخ نیست
در این جا حاکم برای چنین حکمی باید دو طرف حکم نزد او حضور داشته باشد و دو طرف حکم را باید ادراک کند تا بعد تصدیق کند شکر شیرین است یا تلخ نیست
حاکم به این حکم و مصدق به این تصدیق کیست؟
آیا این حاکم عقل است؟
یا حاکم حس است؟
اگر حاکم حس است حس ظاهر است یا باطن؟
به هر حال 3 صورت در این مسأله متصور است؛
1-عقل: این فرض باطل است زیرا عقل نمی تواند مصدِّق به این تصدیق باشد زیرا؛
دلیل نخست: عقل خود بدون واسطه حس نمی تواند جزئیات را ادراک کند عقل بالذات و بدون ابزار و آلت نمی تواند شکر را تصور کند و ادراک شیرینی و تلخی بکند این یک جهت و یک دلیل است که عقل خود و بدون واسطه حس نمی تواند جزئیات را تصور کند
دلیل دوم: عقل نمی تواند حاکم باشد از این روی که شبیه و نظیر این حکم را حیوانات هم دارند اما آنها از قوه و نعمت عقل برخوردار نمی باشند مثلا حیوان حکم می کند بوی گوشت که طعمه اوست از صورت گوشت است و بنابرین حکم به طرف طعمه اش می رود یا مثلا حکم می کند که بوی دشمن از آنِ صورت دشمن است گربه حکم می کند که بوی سگ از صورت سگ است و لذا از آن فرار می کند لذا در حیوان این احکام هست اما عقل در حیوان نیست.
2-حس ظاهر: نمی تواند به شیرینی شکر و عدم تلخی آن حکم نمی کند زیرا ما در حواس ظاهره خمسه حسی را سراغ نداریم که مبصر و مذوق را با هم ادراک کند ما شکر رامی بینیم و حکم به شیرینی آن می کنیم و ذائقه هم شیرینی آن را با چشیدن ادراک می کند بنا شد حاکم به حکم باید دو طرف شیئ را ادراک و تصور کند و حکم کند و حسی نداریم که هر دو را ادراک و تصور کند
3-حس باطن: که مراد از آن در این جا مقصود خصوص حس مشترک است و با بطلان عقل و حس ظاهره در ادراک، آن حس باطنی به نام حس مشترک ثابت می شود که هم صورت مُبصر که سفیدی شکر است در آن وجود بیابد و هم صورت مذوق که شیرینی شکر است در آن وجود می یابد تا حکم کند که شکر شیرین است و تلخ نیست.
نظریه ملا صدرا در باره دلیل نخست: ایشان این دلیل را ضعیف و نا تمام می دانند زیرا ما می گوییم: حاکم به شیرینی شکر و عدم تلخی آن عقل است اما نه ذات عقل و نه عقل بالذات بلکه عقل به واسطه حواس ظاهره و احتیاجی هم به حس باطنی نیست عقل جامع جمیع قوا و مستعمل همه ی قوا است و قوا را به کار می گیرد؛
- عقل به واسطه حس باصره سفیدی شکر را تصور می کند
-عقل با واسطه حس ذائقه شیرینی شکر را ادراک می کند
-سپس در تصدیق و حکم -پس از ادراک طرقین قضیه- خود عقل بالذات حکم به شیرینی شکر و عدم تلخی آن می کند لذا عقل دو طرف حکم را به واسطه حواس ظاهره ادراک می کند و عقل هم بر حواس ظاهره اشراف و تسلط دارد و نوبت به حکم که رسید خود عقل این حکم را می کند
اشکال: اگر بگویی: این فایده ندارد و حاکم باید خودش هم حکم کند و هم تصور و ادراک کند و نمی شود تصور و ادراک حکم به واسطه ابزاری باشد که حواس ظاهره است
جواب: طبق این مطلب وقتی حکم می کنیم: زید انسان است در این صورت، خود حاکم باید بدون واسطه در این حکمِ به انسانیت زید، تصور کند لذا باید قوه ای ورای حس و عقل وجود داشته باشد تا این حکم را صادر کند زیرا زید جزئی است و حس آن را ادراک می کند و انسان کلی است و عقل آن را ادراک می کند و لذا باید قوه ای دیگر باشد تا هم جزئی و هم کلی را بدون واسطه ادراک کند و با نبود چنین قوه ای این حکم محال است و حکمی نباید صادر شود در حالی که این حکم صادر می شود حاکم به انسانیت زید عقل است و دو طرف حکم را ادراک می کند اما یک طرف را به واسطه حس که زید است و یک طرف را بالذات ادراک می کند که انسانیت باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo