< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق نیا

94/01/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادله تجرد نفس ناطقه
الوجه الثاني: في امتناع القسمة على الصورة العقلية
أن نقول لكل شي‌ء حقيقة هو بها هو و تلك الحقيقة لا محالة واحدة و هي غير قابلة للقسمة أصلا فإن القابلة للقسمة يجب أن تبقى مع القسمة و العشرة من حيث إنها عشرة لا تبقى مع الانقسام فإن الخمسة ليست جزءا للعشرة بما هي نوع من الأنواع العددية بل هي جزء من كثرة الوحدات- و ليست للعشرة بما هي حقيقة واحدة جزءا فإذا انقسمت العشرة و حصلت الخمستان فهما جزءان للعشرة بما هي كثيرة لا بما هي واحدة و الكثرة فيها بالنسبة إلى المعدود لا بالنسبة إلى نفسها فإن العشرة من الناس كثرة للواحد من الناس و وحدة لنفسها فلها صورة واحدة غير قابلة للقسمة إذا ثبت ذلك فنقول العلم المتعلق بهذه الماهيات المجردة إن كان حالا في محل منقسم يلزم من انقسام محله انقسامه و من انقسامه انقسام ما هو صورته لكن المعلوم غير منقسم أو مأخوذ بما هو غير منقسم هذا خلف.
أقول هذا تقرير هذا البرهان على الوجهين المذكورين في كتب القوم و عندهم أنه من أقوى البراهين الدالة على تجرد النفوس المدركة للمعاني الكلية و هي جميع النفوس البشرية و قد سبق منا أن التجرد العقلي غير حاصل لجميع النفوس البشرية و عندي‌ أن هذا البرهان غير جار في كل نفس بل إنما يدل على تجرد العاقلة للصورة التي هي معقولة بالفعل في نفس الأمر سواء كانت بحسب ذاتها المقتضية للتجرد أو بحسب تجريد مجرد و نزع منزع ينزع معقولها من محسوسها و تلك النفس هي التي خرجت من حد العقل بالقوة و العقل الاستعدادي إلى حد العقل بالفعل و المعقول بالفعل و هذا العقل يوجد في بعض أفراد الناس دون الجميع

وجه دوم برای امتناع قسمت صورت عقلیه به تبع انقسام محل: هر چیزی یک حقیقت و ماهیت و ذاتی دارد البته ماهیت بدون وجود هیچ کاره است و تحقق ماهیت به برکت وجود است و در سایه وجود حقیقت می یابد وجود هم مساوق با وحدت است و بالاتر از تساوی با وحدت تساوق دارد در نتیجه هر چیزی بر حسب حقیقت و ذات و وجودی که دارد وحدت دارد اعم از موجودات مجرده و چه مادیات در محدوده موجودات مجرده کثرت وجود ندارد البته کثرت افرادی و آحادی که زیر سر ماده و عوارض ماده است در عالم مجردات نیست اما موجودات مادی کثرت آحادی و افرادی در محدوده آنها مطرح می شود این کثرت برای حقیقت و ذات و وجودشان نیست بلکه وحدت دارد و نمی تواند کثرت داشته باشد این کثرت برای آنها نسبت به چیز دیگری غیر از حقیقت و ذات و وجودشان پیدا می شود مثلا در محیط موجودات ماده و طبیعت کثرت برای انسان پیدا می شود کثرت افرادی و آحادی در انسان وجود دارد مثل میلیاردها فردی که برای انسان الان وجود دارند مانند عدد 10 که کم منفصل است و کثرت دارد و از زمره اعراض مادی می باشد پس ما کثرتی را در عالم ماده سراغ گرفتیم مانند عدد 10 این یکی از موجودات عالم طبیعت است که کثرت دارد عدد 10 یک حقیقت و ذات وجودی دارد که بر حسب آن وحدت دارد اگر وجود دارد بدون وحدت که نمی شود و از جهت وحدتی که دارد قبول قسمت هم نمی کند یعنی قابل قسمت نیست یعنی از این جهت حقیقت و ذات و وجود عدد 10 را نمی توان به دو تا 5 تا تقسیم کرد این کثرتی که عدد 10 دارد برای خودش نیست بلکه نسبت به معدود عدد 10 است مثلا 10 انسان و از این جهت می توان عدد 10 را قسمت کرد و به دو تا 5 تا تقسیم می شود.
معقولیت ومعلومیت اشیاء به حسب ذات و حقیقت و وجودشان است که قابل قسمت نیست لذا صورت معقوله محال است که تقسم شود و بنابرین در جسم هم محال است حلول کند و الا قسمت پذیر می بود.
نظر ملا صدرا درباره این برهان: این برهان را مشهور برای تجرد نفس ناطقه اقامه کردند اما در ملا صدرا می فرماید: مشهور نفس ناطقه را برای تمام انسان ها قایل اند و با دو وجوه امتناع تقسیم صورت عقلیه تجرد نفس ناطقه را اثبات کردند اما ما این را قبول نداریم و همه ی انسان را دارای نفس ناطقه مجرده نمی دانیم بلکه نفس ناطقه مجرده برای برخی از انسان ها امکان دارد انسان هایی که بتوانند معقول بالفعل یا مجرد بالفعل را ادراک کنند دارای نفس ناطقه مجرده می باشند حال معقول بالفعل ذاتا معقول بالفعل باشد یا به واسطه تجرید و انتزاع از محسوسات معقول بالفعل شده باشد آن که ذاتا مجرد بالفعل است مانند عقول عالیه و موجودات مجرده و آن هم که با انتزاع از محسوسات و جزئیات و با تجرید معقول بالفعل می شود مفاهیم کلیه است
کسی که بتواند ملایکه را و مفاهیم کلیه را ادراک کند دارای نفس ناطقه است و ادراک مفهوم کلی کار هر کسی نیست ملا صدرا این مطلب را مقدمه برای اشکال کردن بر همین برهانی که گذشت بر وجه اول قرار می دهند که وجه امتناع تقسیم صورت عقلیه به اقسام متشابه و مختلفه.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo