< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

94/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه نقل آثار در تأیید تجرد نفس

و قال الآخر: الدنيا و الآخرة سواء عند الروح.

و قال بعضهم: الأرواح تجول في البرزخ‌ و تبصر أحوال الدنيا و الملائكة يتحدثون في السماء عن أحوال الآدميين فأرواح تحت العرش و أرواح طيارة إلى الجنان و إلى حيث شاءت على أقدارهم من السعي إلى الله أيام الحياة.

و روى سعيد بن مسيب عن سلمان رض قال: أرواح المؤمنين تذهب في برزخ من الأرض حيث شاءت بين الأرض و السماء حتى يردها إلى جسدها.

و قيل: إذا ورد على الأرواح ميت من الأحياء التقوا و تحدثوا و تساءلوا و وكل الله بها ملائكة تعرض عليها أعمال الأحياء حتى إذا عرض على الأموات ما يعاقب عليه الأحياء في الدنيا من أجل الذنوب كان عذرا ظاهرا عند الأموات فإنه لا أحد أحب إليه العذر من الله تعالى.

و من هذا القبيل ما رواه الشيخ أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسي ره: أنه سأل أبو بصير أبا عبد الله جعفر بن محمد الصادق ع عن أرواح المؤمنين فقال في الجنة على صور أبدانهم لو رأيته لقلت فلان‌.

و روى أيضا محمد بن يعقوب الكليني ره في أواخر كتاب الجنائز من الكافي عن‌ جعفر الصادق ع: أن الأرواح في صفة الأجساد في شجر في الجنة تتعارف و تتساءل فإذا قدمت الروح على تلك الأرواح تقول دعوها فإنه قد أقبلت من هول عظيم ثم يسألونها ما فعل فلان و ما فعل فلان فإن قالت لهم تركته حيا ارتجوه و إن قالت لهم قد هلك قالوا قد هوى بهوي‌

و في الكافي عنه ع: إن أرواح المؤمنين في حجرات في الجنة يأكلون من طعامها و يشربون من شرابها و يقولون: ربنا أقم لنا الساعة و أنجز لنا ما وعدتنا و ألحق آخرنا بأولنا

و روى في أرواح الكفار بضد ذلك.

و روى أيضا محمد بن الحسن الطوسي ره في التهذيب عن الإمام أبي عبد الله ع:

أنه قال ليونس بن ظبيان: ما يقول الناس في أرواح المؤمنين؟

فقال يونس: يقولون: في حواصل طير خضر في قناديل تحت العرش فقال ع سبحان الله: المؤمن أكرم على الله من ذلك أن يجعل روحه في حوصلة طائر أخضر يا يونس المؤمن إذا قبضه الله تعالى- صير روحه في قالب كقالبه في الدنيا فيأكلون و يشربون فإذا قدم عليهم القادم عرفوه بتلك الصورة التي كانت في الدنيا.

و الأخبار المنقولة عن أئمتنا أهل بيت رسول الله ص أكثر من أن تحصى و لا تظنن أن اتصاف الأرواح بتلك الصفات من الشكل و الهيئة- و التحدث و الأكل و الشرب و غيرها مما تنافي تجردها عن هذا العالم الطبيعي بل يؤكده لأن الروح يتشكل و يتصور و يتجسم في غير هذا العالم فإن لله عوالم كثيرة غير هذا العالم بعضها ألطف من بعض كلها مفارق عن هذا العالم و عن المواد الكونية و الاستعدادية و ستعلم في مباحث المعاد كيفية تمثل الأرواح بصور الأجساد مع تجردها و مفارقتها عن الأبعاد و الأجرام ذاتا و وجودا لا فعلا و مثالا.

 

مدلول تمام سخنانی که ملا صدرا نقل می کنند 4 مطلب است؛

مغایرت نفس و روح با بدن: روح غیر از بدن است

تجرد نفس از ماهیت: برخی از کلمات این مطلب را می رساند مانند سخن جنید بغدادی

تجرد عقلی نفس: روح تجرد تام دارد که تجرد از ماده و عوارض و ماده و شکل مقدار است

تجرد مثالی و برزخی نفس: مانند عباراتی که امروز بیان می شود که روایاتی هم در آن هست

خلاصه این که نفس در عالم برزخ و بعد از مفارقت از بدن برای خود سیر و گردشی دارد و این نفوسی که از دنیا به عالم برزخ منتقل می شوند از احوال دنیا مطلع می شوند البته این نفس مومن است نه نفس کافر که گرفتار است و از اهل دنیا با خبر نیست اما نفوس و ارواح دنیا زمان هائی به دنیا و خانواده ی خود سر می زنند و ملایک مثالی را می بینند و درباره ی انسان های دنیا با هم گفتگو می کنند البته مراتبی دارند وقرآن می فرماید: «هم درجات» و نفوس بنابر سعی و تلاشی که در دنیا داشته اند هر کدام میزانی از قدرت دارند و چون تازه واردی به ایشان برسد، او را می شناسند زیرا نفوس برزخی شکل و مقدار دارند و صورتشان هم همان صورت دنیوی است

امام صادق ع به یونس ابن ضبیان فرمودند: وقتی مومن قبض روح گردد روحش به قالبی شبیه همان قالب دنیائی تعلق می گیرد و چون تازه واردی بر مرگان وارد شود او را می شناسند و به ملاقات او می روند و به هم سفارش می کنند که او را راحت بگذارید که حول عظیمی را پشت سر گذاشته است و بعد با او سخن می گویند

دست یکدیگر زیارت می کنند****و زلبان، هم بوسه غارت می کنند

 

و از احوال اشخاص در دنیا خبر می گیرند که اگر بگوید: من که آمدم زنده بود به او امیدوار می شوند و اگر بگوید: مرده است در می یابند که از گرفتاران در جهنم است

ایشان در بهشت و باغ های بهشتی برخورداراند و ملایکی بر ایشان موکل اند که کارشان این است که گناهان بزرگ اهل دنیا رابر بهشتیان عرضه می کنند تا اهل دنیا را در این گناهان بزرگ معذور بدارند و نزد خدا برای ایشان طلب عفو کنند

گر بریزی خون حلال استت، حلال****ور ببخشی هست انعام و نوال

کرده ایم آنها که از ما می سزید****تا چه فرمائی تو ای شاه مجید

گر ببخشی جرم ما ای دل فروز****شب شبی ها کرده است و روز، روز

 

از شب سیاهی می آید همان طور که از ما جرم و عصیان و از روز روشنی کما این که از خدا عفو و بخشش. و اگر ایشان را معذور می دارند به این معنا است تا همین مستمسکی شود تا خدا ایشان را مورد رحمت و بخشایش قرار دهد و این ترفند را خود خدا به کار گرفته و او در پی بهانه است تا ببخشد و آقائی کند مرحوم آیت الله آشیخ محمد کاظم تبریزی پدر آقای قاروبی شارح لمعه وصیت کرده بود که بر کفنش بنویسند:

جنت به بهاء نمی دهی می دانم****جنت به بهانه می دهی می دانم

گر نیست بهاء، بهانه دارم بسیار****بر اشک شبانه می دهی می دانم

 

حاجی سبزواری در حاشیه می فرماید: وقتی گناهان بزرگ را فرشتگان بر مومنان در بهشت عرضه می کنند تا مستمسک بخشش شود تا عذر و بهانه ای بیاورند و خدا بهانه را دوست دارد در این حال زبان حال ایشان این شعر خیام است؛

آباد خرابات ز می خوردن ماست****خون دو هزار توبه در گردن ماست

گر من نکنم گناه رحمت که کند؟****آرایش رحمت از گنه کردن ماست

 

 

 

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo