< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

95/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تناسخ ملکوتی

و أما ما وقع في الحديث:‌

فكقوله ص: يحشر الناس على وجوه مختلفة؛

أي على صور مناسبة لأعمالها المؤدية إلى ضمائرها و نياتها و ملكاتها المختلفة

و كقوله ص: كما تعيشون تموتون و كما تنامون تبعثون‌

و روي عنه أنه قال ص: يحشر بعض الناس على صورة يحسن عندها القردة و الخنازير

و في الحديث أيضا ما معناه‌: من خالف الإمام في أفعال الصلاة- يحشر و رأسه رأس حمار

فإنه إذا عاش في المخالفة التي هي عين البلاهة تمكنت فيه- و لتمكن صفة الحماقة فيه يحشر على صورة الحمار و في حديث آخر في صفة المنافقين-: يلبسون الناس جلود الضأن و قلوبهم كالذئاب‌

هذا كله بحسب تحول الباطن من حقيقة الإنسانية قوة أو فعلا إلى حقيقة أخرى بهيمية أو سبعية و بالجملة ثبوت النقل على هذا الوجه تحول بحسب الباطن ثم حشر الأرواح إلى صورة تناسبها في الآخرة أمر ورد في جميع الأديان و لذا قيل ما من مذهب إلا و للتناسخ فيه قدم راسخ و ظني أن ما هو منقول عن أساطين الحكمة كأفلاطون و من قبله من أعاظم الفلاسفة مثل سقراط و فيثاغورث و أغاثاذيمون و أنباذقلس من إصرارهم على مذهب التناسخ لم يكن معناه إلا الذي ورد في الشريعة بحسب النشأة الآخرة.

و كذا ما نقل عن المعلم الأول من رجوعه من إنكار التناسخ إلى رأي أستاذه أفلاطون- كان في هذا المعنى من انبعاث النفوس الإنسانية الردية الناقصة في العلم و العمل أو في العلم فقط إلى صور تناسب نفوسها أما المجرمة الشقية فإلى صور الحيوانات المختلفة مناسبة لأخلاقها و عاداتها الردية التي غلبت عليهم في الدنيا و أما السليمة المتوسطة فيهما أو الناقصة في العلم الكاملة في العمل فإلى صورة حسنة بهية مناسبة لأخلاقهم أيضا و ذلك لأن التناسخ على المعنى المشهور الذي ذهب إليه التناسخية مبرهن البطلان محقق الفساد و أما النفوس المبالغة إلى حد العقل بالفعل أي الكاملون في العلم سواء كملوا في العمل أو توسطوا فيه- فالجميع متفقون على خلاصهم عن الأبدان طبيعية كانت أو أخروية و سواء كان النقل الذي قالوا به حقا أو باطلا لكونهم منخرطين في سلك العقول المقدسة عن الأجرام و الأبعاد كما عن الحركات و المواد.

تناسخ ملکوتی آن است که برای شخص متناسب با اخلاق و ملکاتی که دارد و با تکرر افعال اختیاری حاصل می شود و یا در باطن به صورت شیطان و بهیمه و سبُع و ملکی متصور می شود که الان هم این صورت هست اما بعد از مرگ این صورت باطنی ظاهر می شود و شخص با همان محشور می گردد و در عالم برزخ این صورت باطنی در «یوم تبلی السرایر» پرده از باطن کنار زده شده و باطن ظهور می یابد و این صورت باطن بدن برزخی و اخروی می شود

این مطلب علاوه بر این که برهانی است در آیات و روایات هم بدان پرداخته شده است در برهان اتحاد عاقل و معقول اثبات تناسخ ملکوتی هم می کند علاوه بر این اهل کشف هم بدان رسیده اند؛

ذره بینان اند در عالم بسی    واقف اند از کار و بار هر کسی

 

در قرآن هم آمده است که؛ « وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ {105}»

3 کس اعمال و حقیقت رفتار انسان ها را می بینند خدا و پیامبر و اهل ایمان که اهل کشف و شهود اند و عارفان حقیقی می توانند باطن اعمال را ببینند

عارفان چون در رخ تو بنگرند    تا به قعر تار و پودت بگذرند

البته عرفای حقیقی که؛

هر که را اسرار حق آموختند    مهر کردند و دهانش دوختند

تا نگوید سرِّ سلطان را به کس    تا نریزد قند را پیش مگس

 

این افراد صوَر باطنی افراد را می بینند و علاوه بر این که تناسخ ملکوتی برهانی و کشفی است در آیات قرآن و در روایات و سنت نبوی ص بدان تصریح شده یا مورد تلویح و اشاره قرار گرفته است قبلا آیات بیان شد اکنون نوبت به احادیث است که نخستین مطلب از 3 مطلبی است که تا آخر فصل بیان می گردد؛

مطلب نخست: بیان احادیثی در تأیید تناسخ ملکوتی است در این باره پیامبر در ذیل آیه سوره نبأء «یوم ینفخ فی الصور فتأتون افواجا» فرمودند: « يحشر الناس على وجوه مختلفة » که 10 صورت و گروه را بیان داشته اند یک گروه انسانی اند و بقیه به صورت حیوانات در محشر ظاهر می شوند یک عده به صورت زیبای فرشته گونه است و بقیه سبعی و بهیمی اند و هر کس بنا بر ملکات و نیت ها و شاکله اش بر انگیخته شود

و این روایت پیامبر که؛ « کما تنامون تموتون و کما تستیقظون تبعثون » و در روایت دیگر «كما تعيشون تموتون و كما تنامون تبعثون‌» آمده است و این حدیث دومی اشاره به تناسخ ملکوتی دارد یعنی آن صورتی که با آن وارد برزخ می شوند با هر صورت و عملی که در بیداری دارید متناسب با همان می میرد و با همان وارد عالم برزخ و آخرت می شود و کما تموتون دلالت بر تجسم اعمال دارد که آن را هم خدا می داند

ملا صدرا این آیه شریفه را که «و ما تدری نفسٌ بایّ ارض تموت» می فرماید: هیچ کس نمی داند که در چه زمینه ای نه سرزمینی خواهد مُرد و پایان کار هر کسی در زندگی چگونه خواهد بود؟ «ماذا تدری نفسٌ ماذا تکسب غدا» این را هم کسی نمی داند

و کما تنامون تُبعَثون... به معنایی که دلالت بر تجسم اعمال می کند یعنی همان گونه که می خوابید مبعوث می شوید کسی که سر بر بالش می نهد و می خوابد چه بسا که بمیرد و باز نگردد در سوره زُمر می فرماید: « اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ {42}» دو گروه روحشان گرفته می شود؛

    1. کسانی که زمان مرگشان فرا رسیده است

    2. کسانی که می خوابند روحشان گرفته می شود که این خود دو دسته اند؛

     عده ای روحشان به دنیا بر نمی گردد: این عده با همان صورت باطنی که خوابید است مرده است و با همان و صورت محشور می شود که کما تنامون تحشرون

     عده ای هم بیدار شده و باز می گردند

احتمال دیگری در حدیث می رود که همان رؤیا می باشد در مجموعه احایث در کتاب اوایل شیخ حر عاملی آورده و احادیثی که با اول آغاز می شوند این حدیث نقل شد که مردم در ابتدا می خوابیدند و خواب نمی دیدند و خدا بعدها رؤیا را به ایشان ارزانی داشت تا خود همین دلیلی بر زندگی بعد از مرگ باشد صورت های منامیه انموذج و نمونه ای بر صورت های برزخی است.

حدیث دیگر؛ « و روي عنه أنه قال ص: يحشر بعض الناس على صورة يحسن عندها القردة و الخنازير» برخی با صورت هایی محشور می شوند که بوزینه و خوک از ایشان زیبا تر است.

در حدیث دیگری از پیامبر در وصف منافق است که فرمودند: «یلبسون للناس جلود الضأن و قلوبهم کالذئاب» ایشان گرگ هایی در پوستین میش اند و در ظاهر دوست و در باطن دشمن اند ادیب الممالک فراهانی قصیده مسمطی در مدح ولادت پیامبر سروده است که در یکی از رشته های آن می گوید:

مرغان بساتین را منقار بریدند    اوراق ریاحین را طومار دریدند

گاوان شکم خواره به گلزار چریدند    گرگان ز پی یوسف بسیار دویدند

تا عاقبت او را سوی بازار کشیدند    یاران بفروختند و اغیار خریدند

آوَخ ز فروشنده دریغا ز خریدار    گرگان ز پی یوسف یک چند دویدند

 

برادران یوسف که در نمای و ظاهر دوست و برادرند و در باطن گرگ می باشند

ای دریده آستین یوسفان    گرگ برخیزی از این خواب گران

گشته گرگان هر یکی خوهای تو    می درانند از غضب اعضای تو

باش تا ز خواب بیدارت کند    در نهاد خود گرفتارت کند

در نهاد هر کسی بس خوک هست    خوک باید کشت یا زنّار بست

 

گرفتاری های ما از درون خودمان است.

در حدیث دیگری آمده است: « من خالف الإمام في أفعال الصلاة- يحشر و رأسه رأس حمار » کسی که در نماز از امام متابعت ننماید با سری همچون الاغ حشر می یابد یا کسانی که در نماز به اطراف نگاه کنند یا در افعال با امام جماعت هماهنگ نباشند.

مطلب دوم: ملا صدرا می فرماید: این تناسخ ملکوتی پیشینه ای به قدمت پیشینه ادیان دارد[1] و مخصوص دین اسلام نیست لذا گفته شده است که «ما من مذهب الا و للتناسخ فیه قدمٌ راسخ» تناسخ در همه ادیان جای پایی محکم دارد و پای ثابت آنها می باشد

بزرگان حکمای یونان مانند افلاطون و سقراط و فیثاغورث و انباذقلس و آغاذاسیمون اصرار بر تناسخ داشتند و منظورشان هم همین تناسخ ملکوتی بود که ریشه در همه ادیان دارد از ارسطو نقل شده است که وی در ابتدا منکر تناسخ بوده و بعد به سخن استادش افلاطون و به تناسخ قایل شده است این منظور همان تناسخ ملکوتی بود است نه مُلکی که دلیل بر استحاله عقلی آن وجود دارد

مطلب سوم: انسان ها 3 گروه اند؛

    1. عده ای اهل کمال اند که خود دو گروه می شوند؛

     نفوس کامله:

کسانی که اهل کمال در علم و عمل است؛ به اتفاق همه علما ایشان بعد از مرگ به عالم عقل منتقل می شوند و از قید بدن، چه دنیوی و خواه اخروی خلاصی می یابند حکیم سبزواری در ابتدای معاد منظومه می فرماید:

ان الذی بالعقل بالفعل اُنتقی    فهو بعالم العقل مرتقی

 

این فرد به عالم فرشتگان انتقال و ارتقاء می یابد و از قید و بند بدن رهایی می یابند

     نفوس سلیمه:

کسانی که کامل در علم تنها هستند و متوسط در عمل می باشند در سوره شعرا آمده؛ « إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ {89} » که خود دو گروه می شوند؛

    2. نفوس متوسطه در علم و عمل

    3. نفوس ناقص در علم و کامل در عمل: حشر ایشان در برزخ با بدنی زیبا است ایشان همان هایی اند که به صورت انسانی محشور شده و در باطن صورت فرشته ای دارند و فرشته خو می باشند

    4. نفوس مجرمه: این ها به صوَر حیوانات مختلف که متناسب با خُلق و خوی های ایشان است محشور می شوند.


[1] - ملل و نحل شهرستانی ج2 ص255.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo