< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

96/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دیدگاه های مختلف به مسأله معاد

و أكثر أبناء زماننا و إن قالوا بتجرد النفس لكنهم في غفلة عريضة عن إنيتها و كيفية درجاتها و دركاتها و منازلها و مصاعدها و أنها من الله مطلعها و إليه مغيبها و مرجعها إما مشرقة زاهرة في عليين أو مظلمة ناكسة رأسها إلى أسفل سافلين فمن عرف؛

     حقيقة النفس و ماهيتها و إنيتها و كيفية تعلقها بالبدن أولا

     ثم ارتفاعها و اشتداد وجودها شيئا فشيئا

     ثم انبعاثها عنه ثانيا ثم رجوعها إلى العقل بالفعل ثالثا

     ثم مصيرها في الأخير إلى الله تعالى فكانت طبعا

     ثم نفسا

     ثم عقلا

     ثم مطموسا نورها في نور الأحدية

فهو العارف الرباني و من جهل نفسه و لم يعلم حقيقة ذاتها فهو جاهل بحقيقة المعادين جميعا و هو بمعرفة خالقه أجهل.

و العجب من أكثر المنتسبين إلى العلم كيف قنعوا بمرتبة العوام و الناقصين كالنساء و الصبيان حيث لم يشتغلوا تمام عمرهم بالبحث عن حقيقة النفوس و أنها كيف مآلها؟ و إلى ما ذا يصير حالها؟

مع اشتغالهم طول دهرهم بفروع خلافية نادرة الوقوع‌ فتركوا الواجب العيني و اشتغلوا بفروض الكفايات.

و اعلم: أن الاعتقاد بالمعاد على هذا الوجه العامي جيد للجهال و العوام و أرباب الحرف و الصنائع و أهل المعاملات و التجارات الذين لا يمكنهم النظر في حقائق الأمور و لا التأمل في المبادي الذاتية و الغايات الطبيعية فهم مكلفون باعتقادات رسمية في باب الآخرة و ذلك لأنهم متى اعتقدوا هذا الرأي في المعاد و تحققوا هذا الاعتقاد يكون ذلك حثا لهم على عمل الخير و ترك الشرور و اجتناب المعاصي و فعل الطاعات و أداء الأمانات و ترك الخيانات و الوفاء بالعهود و صحة المعاملة و النصيحة فيها و حسن العشيرة و خصال كثيرة محمودة في هذا الباب.

و أما ما تزين به محققو المليين و أفاضل المسلمين فهو أن مع هذه الأجساد جواهر أخرى هي أشرف و أنور و ليست هي بأجسام كثيفة بل هي أرواح لطيفة تخرج عن هذه الأبدان عند الموت فلا يتصور عندهم أمر البعث و القيامة إلا برد تلك الأرواح إلى تلك الأجساد أو أجساد أخر مثلها يقوم مقامها يحشرون و يثابون أو يعاقبون بما عملوا من خير أو شر فهذا الرأي أجود و أقرب إلى الحق.

 

ملا صدرا بعد از بیان شرافت علم به معاد و معاد جسمانی واحوال آن وغموض و دقت وصعوبتی که در فهم مسأله معاد بخصوص معاد جسمانی است به بیان مواضع درباره معاد پرداختند؛

    1. حکمای مشهور مشاء: ایشان معاد را در معاد روحانی محصور می دانند وفکرشان به مسأله معاد جسمانی راه نبرده است اگرچه انکار هم نکرده اند واز شارع پذیرفته اند

    2. متکلمین و توده اسلامیون: همین جسم با اعضاء وجوارح واعراض و کیفیات وصورت وشکل مخصوص بعد از مرگ دوباره در قیامت وآخرت بر می گردد واعاده می شود

ملا صدرا قبل از آن که قول سوم را مطرح کند 3 مطلب در زمینه همین قول دوم بیان می دارند؛

نکته نخست: اکثر ابنای روزگار وبیشتر مردمان گرچه به زبان سخن از تجرد نفس می گویند ودر حد حرف و زبان می گویند: نفس انسان مجرد است اما به تعبیر ملاصدرا آنها در یک غفلت عریض و دامنه داری ودر یک خواب عمیقی نسبت به خودشناسی و معرفت نفس هستند وحقیقت انسان را نمی شناسند و بحران هویتی به معنای واقعی دارند واهل هر روزگاری گرفتار آن اند و از خویشتن خود غافل می باشند و از حقیقت نفس خود بی خبر اند ایشان درباره خود هیچ اطلاعی ندارند ودر بی خبر کامل به سر می برند نه حقیقت وماهیت نفس و تعریف نفس را می دانند ونه به وجود نفس که وجودی تجردی است علم دارند و نه به درجات نفوس سعیده و درکات نفوس شقیه علم دارند ونمی دانند که نفس همان طور که مبدأ آن حق تعالی است بازگشت و غایت ورجوعش هم به خداوند است «انا لله وانا الیه راجعون» اگر نفس سعیده باشد در بازگشت تبدیل به وجود نورانی درخشنده ای می شود که جایگاه آن علیین است وجایگاه برتری نسبت به عالم ماده وطبیعت دارد ودرجاتی را طی می کند واگر هم از نفوس شقیه باشد در رجوع الی الله درکاتی را طی می کند و به یک وجود تاریک ومنکوس الرأس تبدیل می شود که؛ «ولو ترای اذ المجرمون ناکسوا رئوسهم» و جایگاهش اسفل سافلین است « لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ (4) ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ (5)» و « إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا (145)»

در روایتی آمده که پیامبر ص با اصحاب در مسجد نشسته بودند ناگهان صدای مهیب فرو ریختن آواری به گوش رسید پیامبر فرمودند: این صدای سنگی بود که 70 سال قبل از بالای جهنم به زیر افکنده شد واکنون به ته جهنم رسید هنوز سخن پیامبر تمام نشده بود که صدای گریه از خانه منافقی بلند شد مردی که در 70 سالگی از دنیا رفته بود.

بیشتر اهل هر روزگاری در بی خبر کامل در شناخت نفس و حقیقت خود به سر می برند و ایشان هیچ اطلاعی ندارند از این که نفس چگونه موجودی است ابتدا در مرحله اول یک وجود کاملا طبیعی و مادی است و بعد هم با حرکت جوهری و تبدل ذاتی به مرحله تجرد برزخی ومثالی می رسد که به آن مرحله نفس می گویند و برخی ها به مرتبه عقل بالفعل می رسند یعنی به مرتبه تجرد عقلی و مرتبه وجود فرشتگان و برخی هم به مرحله بالاتر یعنی به مراحل طمس و محق می رسند که فنای در مرتبه واحدیت و احدیت می باشد

ایشان از چند و چون وجود نفس آگاهی ندارند واگر کسی چنین آگاهی داشته باشد وبه حقیقت خود و نفس خود معرفت داشته باشد وماهیت ووجود و کیفیت نفس را بشناسد او عارف ربانی خواهد شد ومعرفت به خدا می یابد که؛ «من عرف نفسه فقد عرف ربه» وکسی که معرفتی ندارد نه به واقعیت معادین پی نمی برد یعنی معاد جسمانی و معاد روحانی ونسبت به معرفت پروردگار هم جهل افزون تری از جهل به نفس خود دارد زیرا نفس مخلوق حق تعالی است ووقتی معرفت به مخلوق برای شخص حاصل نباشد که در مرتبه پایینی از تجرد قرار دارد چگونه می خواهد به مرتبه وجود خالق پی ببرد که در مرتبه اعلای از تجرد است یعنی تجرد از ماده وعوارض ماده و تجرد از ماهیت دارد چگونه می تواند به این مرتبه تجرد علم داشته باشد لذا جهل ایشان به حق تعالی بیشتر هم هست ونظرشان در باب معاد همین دیدگاهی است که عوام مسلمین ومشهور متکلمین دارند

نکته دوم: ملا صدرا اظهار تعجب می کند از کسانی که منتسب به علم هستند ودر عداد علمای در بین مسلمین می باشند حال متکلمین باشند یا از فنون و رشته های دیگر باشند اما به این حد سطحی از شناخت درباره خود و معاد و مآل خود قانع شده اند در چنین مسأله مهمی و حاضر نمی باشند که در دوره عمر خود کاوش وتحقیقی درمورد معرفت خود و معاد خود داشته باشند در حالی که ایشان در طول عمرشان به یک فروع وجزئیات اختلافی پرداخته و حل وفصل کرده اند مواردی که به عقل جن هم نمی رسد وبلکه به ندرت مبتلای به آن ها می شوند در کلام و اصول فقه ودر طبیعیات حکمت می توان نمونه های فراوانی از این دست ارایه کرد که هیچ ثمره ونفعی بر آن ها مترتب نیست و هیچ جایی را آباد و خراب نمی کند این طیف از مسائل ولو ضرورت داشته باشد واجب کفایی است وبحث معاد ومعرفت نفس واجب عینی است ایشان چطور به اندک معرفت قناعت کرده اند درحالی که اعتقاد ایشان در حد کودکان وزنان است بچه ها هم در همین حد اهل علم به معاد علم دارند ودر حد زنان پرده نشین که به امور روزمره مشغول بوده اند ودرپی کسب دانش ومعرفت نبوده اند.

نکته سوم: گاهی کسی اهل کسب وکار وبازار است ونوعا به حِرف و صنایع اشتغال دارد از ایشان انتظاری نیست و در باب معاد همین اعتقاد عموم مسلمین را داشته باشند کافی می باشد وبرای او حالت بازدارندگی از معصیت و تشویق و ترغیب به طاعات را در پی دارد وغرض عمومی شارع هم بیش از این نمی باشد ولکن کسی که استعداد تفکر وتأمل وبحث و غوص وژرف انگاری در عقلیات را دارد ومی تواند در علت فاعلی و غایی تأمل کند و از راه استدلال به علت فاعلی به معاد جسمانی حقیقی وواقعی که معاد به جسم برزخی ومثالی است واز راه علت فاعلی که حق تعالی است استدلال کند که فاعل مبدعات ومُنشاءآت و مجردات است و از راه علت غایی که غایت وجود طبیعی نفس برخورداری از کمال تجرد می باشد پیشتر هم در جواب فخر رازی[1] همین مطالب را در تفسیر آیات از راه استدلال به علت فاعلی و علت فاعلی معاد از نظر ملاصدرا را اثبات می نمود

بدن مثالی و برزخی مُنشأ نفس می باشد برای چنین فردی که استعداد این معنا را دارد شایسته نیست که اعتقادش در باب معاد جسمانی همانند عموم مسلمانان باشد

    3. محققین متکلمان: قول دیگر در قبال مسأله معاد جسمانی از متکلمان محقق است که خود را به این نظریه آراسته اند که؛ روح و نفس مجرد است وهنگام مرگ روح از بدن خارج می شود

انسان ترکیبی از جسم و بدن و نفس روح می باشد بدن مادی و متشکل از اعضاء و جوارح است ونفس وروح مجرد است و در هنگام مرگ بین این دو جدایی حاصل می شود و در معاد نفس به عین همین بدن یا مثل و شبیه این بدن تعلق خواهد گرفت و در آنجا مُثاب و معاقب خواهد بود به اعتبار اعمالی که داشته است

ملاصدرا گوید: این قول از وجه دوم بهتر و به ثواب و حق نزدیکتر است زیرا به روح ونفس مجردی قایل است اما عین حق و خود حقیقت نمی باشد حق در معاد جسمانی این نظریه نمی باشد زیرا معاد جسمانی با این بدن مادی و جسم طبیعی نیست.

علامه طباطبایی به نقل از استاد می گوید: قول دوم بلکه به حق نزدیک تر است که عوام وعموم مسلمانان بدان قایل اند اما باز هم خود حقیقت نیست بلکه نیاز به تکمله و تبصره ای دارد تا خود حق شود زیرا ایشان عینیت بدن فعلی با بدن مُعاد را قایل اند واین با ضمیمه قول 4 که ثواب و حق است و در باب ابدان دنیوی وابدان مُعاد تحقق ووجود می یابد تکمیل می شود اگر این دو قول 2 و4 با هم تلفیق شود قول حق خواهد شد.


[1] . همین جلد طبع قدیم ص159.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo