« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

96/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:بررسی حرمت غناء/ادلّه حرمت غناء/مبحث غناء/مکاسب محرّمه

خلاصه جلسه گذشته:در بحث قبل به بررسی دلائل قول به حرمت فی‌الجمله غناء پرداختیم.دلیل اول آیاتی از قران بود.به آیه دوم رسیدیم: ﴿ وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ ...﴾.[1] برخی از فقهاء برای اثبات حرمت غناء به این آیه استدلال نموده بودند.در این جلسه به بررسی این آیه و دلالت آن بر مدّعی بحث می‌کنیم

اشکال به آیه دوم:آیت‌الله سبحانی در استدلال به این آیه برای اثبات حرمت غناء اشکالی دارند.به نظر ایشان آیه در مقام نهی از "کلام لهوی" است.زیرا موضوع آیه "لهو الحدیث" می‌باشد.و این از باب اضافه صفت به موصوف خود است.یعنی آنچه در آیه مبغوض خداوند قلمداد شده است،کلامی است که مصداق لهو باشد.و اگر بخواهیم از آیه در مقام استفاده کنیم،آیه ناظر به محتوای صدا خواهد بود،نه کیفیت صدا؛در حالی که غناء کیفیتی در صوت است.پس نمی‌توان برای این کیفیت از آیه حکمی استفاده نمود.البته خداوند متعال در آیه حکم را معلّق بر تحقّق صفت لهویت در کلام نموده است.و از آنجا که «تعلیق حکم بر وصف مشعر به علیّت وصف در حکم است»،می‌توان نتیجه گرفت اگر غناء هم حائز ملاک لهویت باشد،حرام خواهد بود.و واژه‌ی "لهو" به هر معنی و تفسیری که تصوّر شود،شامل غناء می‌شود.[2]

به نظر ما،بعد از آنکه روایات در ذیل آیه غناء را مصداق "لهوالحدیث" کرد،نمی‌توان در برابر روایات استدلال کرد.علاوه بر این‌که در آیه تحریم "لهو الحدیث" به علت اضلالی است که به واسطه آن محقّق می‌شود.اگر به این نکته توجه داشته باشیم،غناء به معنی کیفیت صوت هم در مواردی باعث اضلال از راه خدا می‌شود.یعنی مصادیقی از غناء سبب گمراهی انسان‌ها از راه حق می‌شوند.بنابراین توجه به غایتی که در آیه برای موضوع ذکر شده است،ما را به حرمت فی‌الجمله غناء می‌رساند.یعنی می‌فهمیم برخی مصادیق غناء که در غایت با "لهو الحدیث" مشترک است،همان حکم کلام لهو را می‌یابد.اگرچه نمی‌توان با این استدلال حرمت مطلق غناء را ثابت دانست.

آیه سوم: قوله- تعالى: ﴿وَ الَّذِينَ لٰا يَشْهَدُونَ الزُّورَ ...﴾.[3]

در ارتباط با حرمت غناء برخی به این آیه استدلال نمودهاند.زیرا طائفهای از روایات در ذیل آیه "زور" در آیه را تفسیر به غناء نمودهاند.این آیه در مقام نهی از "شهادت زور" است.این ترکیب را برخی به ظاهر آن به شهادت باطل معنی کردهاند.و میتوان به معنی شهادت و حضور در مجالس باطل هم معنی کرد.که در حقیقت هماهنگ با تفاسیر روایی شود.اگرچه اشکالات بسیاری پیرامون استدلال به این آیه صورت گرفته است.

اشکال بر استدلال به آیات:برخی از فقهاء در آیه-مثل آیات قبل –قائل به نظارت آیه به محتوای کلام شدهاند.به همین جهت به نظر ایشان استدلال به آیه برای اثبات حکم غناء- که کیفیتی در صوت است-باطل است.چرا که "زور" به معنای انحراف است.و اگر بخواهیم این آیه را ناظر به مجالس زور بدانیم،در مقام نهی از مجالسی خواهد بود،که در آن عصیان خداوند رخ میدهد.و هیچ صراحتی در غناء ندارد.[4]

مرحوم شیخ انصاری در مکاسب محرّمه استدلال به این آیات را مخدوش میشمارد.چرا که روایات ذیل این آیات جملگی ناظر به محتوای غناء بوده و در رابطه با خود غناء که کیفیت صوت باشد،بیانی ندارد؛در تمام این روایات موضوع حکم،محتوای کلام است.و در تأیید این استظهار مرحوم شیخ به روایاتی که در تفسیر "قول زور"وارد شدند استشهاد میکنند.در ان روایت قول زور را به کلامی تفسیر میکنند که شخص در تأیید غنای مغنّی به او میگوید.مثلا میگوید:«احسنت».و در روایتی دیگر از امام سجّاد میخوانیم که حضرت به سائل میگویند:اگر جاریهی تو با صدای خوب و خوشی که دارد تو را به یاد بهشت و خدا بیندازد،عیبی ندارد.و همچنین "لهو الحدیث"در آیه دوّم-به جهت اضافه صفت به موصوف-ناظر به کلامی است که باطل باشد.فلذا اگر بخواهیم از این آیه حرمت غناء را ثابت کنیم،غنائی حرام خواهد بود که محتوای باطلی داشته باشد.و در آیه سوّم نیز مجالس و مشاهد زور،مجالسی هستند که در آن اشعار باطل و فاسد ترویج داده میشود.[5]

پس در نظر مرحوم شیخ هم این آیات و روایاتی که در ذیل آن وارد شده است،نظارتی به بحث ما ندارد.

ولی به نظر ما،همانطور که گذشت،بعد از انکه روایات این موارد بر غناء تطبیق دادند،میتوان حرمت غناء فی الجمله را از آنان کرد.یعنی چون در روایات ما این موارد غناء شمرده شده است،باید به آن گردن گذاشت و ملتزم شد.اما اینکه این آیات چگونه غناء را تحریم میکنند،نیاز به بررسی در مفهوم غناء دارد.اما اصل تحریم فیالجمله غناء از این آیات استفاده میشود.

آیه چهارم: قوله- تعالى: ﴿ وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴾.[6]

این آیه هم از جمله آیاتی است که برخی در مقام بدان استدلال کرده‌اند.[7] مومنین کسانی هستند که از لغو اعراض می‌نمایند.و غناء هم لغو است.

در این آیه هم برخی اشکال نمودهاند که این آیه شامل غناء نمیشود.در حقیقت غناء کیفیت صوت است و در جایی که شخصی ندای حقی را به آواز میخواند،نمیتوان اطلاق لغو نمود.پس نمیتوان حرمت غناء را از این آیه استفاده نمود.[8] و به نظر ما اینجا هم وقتی روایات آیه را تطبیق بر غناء کردهاند،جایی برای تردید نیست.استفادهی فیالجمله حرمت غناء بلااشکال است.


[5] مکاسب محرّمه، شیخ انصاری، ج1، ص286..(البته در این نقل کمی تصرف کردیم)
[8] المواهب فی تحریر احکام المکاسب، جعفر سبحانی، ص529.
logo