درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
96/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی حکم غناء/ادله غناء/مبحث غناء/مکاسب محرّمه؛
خلاصه جلسه گذشته:در جلسات قبل بحث به بررسی حکم غناء رسید.آیا غناء را باید بنفسه حرام بدانیم؟یا از آن جهت که زمینهای برای ارتکاب معاصی دیگر است،قائل به حرمت آن میشویم؟به نظر ما غناء فینفسه حرام است.این مطلب از تأمل در مباحث گذشته و روایاتی که تا بحال خوانده شده است،روشن میشود.
ادله حرمت ذاتی غناء:روایات چند دسته هستند.سه طائفه از روایات را ذیل آیات سه گانهای که خواندیم،بررسی شد.در آن روایات،تعابیر قرآنی مثل "قول الزور" و "لهو الحدیث" را به معنی غناء میشمردند.در ادامه به بررسی برخی از این بیانات خواهیم پرداخت:
روایت اول در تفسیر "قول الزور": بالإسناد[1] عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ[2] وَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ[3] جَمِيعاً عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ[4] عَنْ دُرُسْتَ[5] عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ[6] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِهِ- عَزَّ وَ جَلَّ: {... وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ} قَالَ: «قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ».[7]
سند این روایت صحیحه و قابل اعتماد است.و امام در مقام تفسیر آیه،غناء را مصداقی از قول زور میشمارند.و میتوان بر اساس همین بیان غناء را موردی برای پرهیز و اجتناب واجب دانست.و بر اساس آن حکم به حرمت مطلق و ذاتی غناء نمود.و بعضی از فقهاء نیز بدان استدلال کردهاند.[8]
روایت دوم در تفسیر "قول الزّور":[محمّد بن یعقوب][9] عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا[10] عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ[11] عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَک[12] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ[13] عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ[14] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ[15] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ:
{... فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ} قَالَ: «الْغِنَاءُ».[16]
این روایت هم سندی قابل اعتماد داشته و میتوان دلیلی برای مدّعای ما در مقام باشد.و مانند روایت قبل،مورد استناد برخی فقهاء قرار گرفته است.
روایت سوم در تفسیر "قول الزور": عَنْهُ[17] عَنْ أَبِيهِ[18] عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ[19] عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي قَوْلِ اللَّهِ- تَعَالَى: {... وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ} قَالَ: «قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ».[20]
این روایت هم در دلالت و سند تمام است و در نتیجه باید مورد استناد کسانی که مدّعایی مثل ما دارند،قرار گیرد.
روایت چهارم در تفسیر "قول الزور": عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[21] فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ أَبِيهِ[22] عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ[23] عَنْ هِشَامٍ[24] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي قَوْلِهِ- تَعَالَى: {... فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ} قَالَ: «الرِّجْسُ مِنَ الْأَوْثَانِ الشِّطْرَنْجُ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ».[25]
در این روایت هم امام قول زور را به غناء تفسیر کرده و مورد استدلال علمای پیش گفته واقع شده است.
روایت پنجم در تفسیر "قول الزور": مَعَانِي الْأَخْبَارِ[26] عَنِ الْمُظَفَّرِ بْنِ جَعْفَرٍ الْعَلَوِيِّ[27] عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ[28] عَنْ أَبِيهِ[29] عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِشْکيبَ[30] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ السَّرِيِّ[31] عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ[32] عَنْ أَبِي أَحْمَدَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ[33] عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ[34] عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى[35] قَالَ: سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ: {... فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ} قَالَ: «الرِّجْسُ مِنَ الْأَوْثَانِ الشِّطْرَنْجُ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاء ...».[36]
این روایت هم دلالتی بر وزان روایات سابقه داشت.اگرچه سندش به جهت وجود محمّدبن السّری که مهمل است و امکان ارزیابی او نیست،ضعیف میباشد.
روایت پنجم در تفسیر "قول الزور": [معاني الأخبار][37] عَنْ أَبِيهِ[38] عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ[39] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى[40] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْخَزَّازِ[41] عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ[42] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ الزُّورِ قَالَ: مِنْهُ قَوْلُ الرَّجُلِ لِلَّذِي يُغَنِّي أَحْسَنْتَ».[43]
این روایت هم سند خوبی دارد و مورد استدلال برخی نیز قرار گرفته است.ولی معنی آن کمی مبهم است.در روایت قول زور را به تأیید کلامی کسی میداند،که مشغول خواندن غناء است.حال این تأیید به گفتن کلمه "احسنت" میتواند ناظر به محتوای غنای آن خواننده باشد و میتواند ناشی از کیفیت صدای خواننده باشد.
مرحوم امام خمینی در توضیح روایت میفرمایند:خود کلمهی "احسنت"در روایت مصداق قول زور نیست.بلکه از این جهت که تأیید غناء میشود،قول زور است[44] .و در ادامه به قضاوت ایشان از مجموع دلالت آیه و روایات وارده در تفسیر آن خواهیم پرداخت.
مرحوم امام معتقدند اگر ما تنها آیه را در دست داشتیم،در این صورت فقط میتوانستیم حکم حرمت غناء به اعتبار محتوای آن را استفاده کنیم.چرا که در بیان آیه قول را به زور اضافه نموده است.ولی هنگامی که روایات را به عنوان قرینه در کنار آیات ملاحظه میکنیم،دلالت آیه اعم میشود.بدین معنی که غناء هم به جهت قول باطلی که در آن به کار میرود،حرام است و هم به عنوان صدایی که عارض کلام و محتوای باطل میشود،موضوع حرمت قرار میگیرد.چرا که در روایات قول زور را به عنوان غناء تفسیر کردهاند،پس آنچه که در آیه موضوع حرمت است باید مفهومی اعم از محتوا و کلام باطل باشد،تا بتواند غناء به عنوان یک کیفیت در صوت آدمی را هم در بر بگیرد.
بنابراین به نظر ایشان غناء هنگامی که همراه با محتوای باطلی باشد،به استناد این آیه حرام ذاتی خواهد بود.به نظر ما این قول متین و درست است.
اشکال به دلالت آیات تفسیریاز روایاتی که در ذیل این آیات وارد آمده بود،نمیتوان حرمت مطلق غناء را نتیجه گرفت.زیرا از روایات دیگری که مفسّر همین آیه هستند،میتوان فهمید مراد از قول زور اعم از غناء و سایر امور باطله است.یعنی قول زور مفهوم عامی است که غناء هم گاهی مصداق آن میشود.در روایتی که از کتاب معانی الاخبار صدوق ذکر کردیم،از موارد قول زور به کلمهی احسنت اشاره شده بود؛که در تأیید غنای دیگری گفته شود:«سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ الزُّورِ قَالَ: مِنْهُ قَوْلُ الرَّجُلِ لِلَّذِي يُغَنِّي أَحْسَنْتَ».[45] تعبیر امام به "منه" جای تأمل دارد.یعنی یکی از موارد قول زور قول مردی است که در تأیید خوانندهی غناء میگوید:«احسنت».پس قول زور مفهومی اعم از غناء دارد،که گاهی بر تأیید غناء هم اطلاق میشود.از همین روایت میتوان فهمید غناء در آیه و روایات در معنی لغوی خودش استعمال شده است.که همان معنای سخن باطل و ناراست و دروغ باشد.
در روایت دیگری امام(ع)،"قول زور" را به "شهادت دروغ "تفسیر میکنند:«روى أيمن بن خريم (من الصحابة) عن رسول الله:أنه قام خطيباً، فقال أيّها الناس عدلت شهادة الزور بالشرك بالله ثم قرأ {... فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ }».[46]
توجه به این روایت هم نشان میدهد که مراد از قول زور در آیه قرآن همان قول باطل است که گاهی مصداق آن شهادت کذب میشود و گاهی غناء و گاهی کلامی که در تأیید غنای دیگری از انسان صادر میشود.
به علاوه استفاده حرمت مطلق غناء از این آیه معارض با روایاتی است،که غناء را به حلال و حرام تقسیم میکنند.این روایات را در آینده بحث خواهیم کرد.