درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
96/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مستثنیات از حرمت غناء/مبحث غناء/مکاسب محرّمه؛
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با غنای در قرآن است. برخی ادلّه در این رابطه بررسی شد. علّت اینکه برخی گمان کردند غنای در قرآن جائز است. نوع تعابیری که در روایات وارد شده بود، حاکی از رجحان خواندن قرآن به صوت حسن و صدای زیبا است؛ و این صدای زیبا که گاهی سبب تغییر حالتی در انسان میشود، خصوصیات صوت غنائی را دارد. ما در روایات در رابطه با قرآن خواندن امام سجّاد و یا خواندن زبور توسّط حضرت داوود، تعابیری داریم که شنوندگان از شنیدن آیات الهی از نوای ایشان مدهوش شده و از حالت عادّی خارج میشدند. این خصوصیاتی است که ما پیش از این در بررسی طرب و در خصوصیات غناء ذکر کردیم.
با این وصف میتوان فهمید که چگونه برخی تصوّر کردند که این روایات جواز ناظر به غنای در قرآن بوده و میتوان با آن اثبات جواز و اباحه برای غنائی خواندن قرآن را استظهار نمود؛ از همین برداشت هم شاید به این نتیجه رسیدند که اساساً غناء نباید امر مذمومی باشد؛ چون در قرآن تجویز شده است و حتّی توصیه شده است. پس علّت اینکه در روایات ما تعابیری در تحریم آن وارد شده است، همگی در رابطه با مقارنات آن است. وقتی غناء زمینهای برای فسوق و معاصی باشد، حرام خواهد بود؛ ولی فینفسه و با چشمپوشی از آنچه مقارن با آن است، حلال است.
شاید به همین جهت است که اخیراً علمای ما قید "مجلس لهو و لعب" را اضافه نمودهاند؛ یعنی نظر به میزان زمینهسازی غناء بر ارتکاب معاصی است؛ و خود غناء به تنهائی مورد حکم قرار نمیگیرد؛ و اگر در یک مجلس مصیبت و یا شادی و سرور مؤمنین غنائی صورت بگیرد نمیتوان حکم به حرمت آن کرد.
روایت پنجم: عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلٍ بْنِ زِيَادٍ[1] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ[2] عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيِّ[3] عَنْ أَبِي الْحَسَنِ[4] (ع) قَالَ: «ذَکرْتُ الصَّوْتَ عِنْدَهُ فَقَالَ: إِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ (ع) کانَ يَقْرَأُ فَرُبَّمَا مَرَّ بِهِ الْمَارُّ فَصَعِقَ مِنْ حُسْنِ صَوْتِهِ ...». [5]
این روایت در عین حال که به محمد بن حسن شمّون که غالی و فاسد المذهب بوده و ضعیف است و ابن سلیمان نوفلی که مهمل است سند ضعیفی دارد، مورد استناد برخی فقهاء قرار گرفته است؛ چرا که پنداشتهاند مراد از حسن صوت، غنای در صوت است؛ و مرحوم کاشفالغطاء از همین نکته بسیار تعجّب کرده است. به نظر ایشان حسن صدای امام سجّاد تا جایی که شنوندگان از فرط مشغولیت به زیبایی آن تعادل خود را از دست داده و به زمین میخوردند، ارتباطی با غناء ندارد. چرا که اساساً این صدای زیبا موهبتی الهی بوده و جمال و زیبایی شخص محسوب میشود؛ اما آن ترجیع غنائی از دعوت شیطان و به انگیزهی او حاصل میشود؛ یعنی این زیبایی در ساخت و بافت انسان و مخلوق خداوندی است؛ اما آن غناء و زیبایی و تحسین آن به جهت تحریک شیطان و نفس انسان است.[6]
روایت ششم: عَنْهُ[7] عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ[8] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ[9] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ[10] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: «لَمْ يُعْطَ أُمَّتِي أَقَلَّ مِنْ ثَلَاثٍ: الْجَمَالِ وَ الصَّوْتِ الْحَسَنِ وَ الْحِفْظِ».
روایت هفتم: عَنْهُ[11] عَنْ أَبِيهِ[12] عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ[13] عَنْ يُونُسَ[14] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکانَ[15] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ[16] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ×قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ: «إِنَّ مِنْ أَجْمَلِ الْجَمَالِ الشَّعْرَ الْحَسَنَ وَ نَغْمَةَ الصَّوْتِ الْحَسَنِ».
روایت هشتم: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ[17] عَنْ أَبِيهِ[18] عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ[19] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ[20] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ[21] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ: «لِکلِّ شَيْءٍ حِلْيَةٌ وَ حِلْيَةُ الْقُرْآنِ الصَّوْتُ الْحَسَنُ».[22]
روایت نهم: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلٍ بْنِ زِيَادٍ[23] عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ الصَّيْقَلِ[24] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى[25] عَنِ السَّکونِيِّ[26] عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْمِيثَمِيِّ[27] عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «مَا بَعَثَ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- نَبِيّاً إِلَّا حَسَنَ الصَّوْتِ».
روایت دهم: عَنْهُمْ عَنْ سَهْلٍ[28] عَنِ الْحَجَّالِ[29] عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ[30] عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «کانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ×أَحْسَنَ النَّاسِ صَوْتاً بِالْقُرْآنِ وَ کانَ السَّقَّاءُونَ يَمُرُّونَ فَيَقِفُونَ بِبَابِهِ يَسْتَمِعُونَ قِرَاءَتَهُ».[31]
روایت یازدهم: عن عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[32] عَنْ أَبِيهِ[33] عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ[34] عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ[35] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ[36] قَالَ: «قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع) إِذَا قَرَأْتُ الْقُرْآنَ فَرَفَعْتُ صَوْتِي جَاءَنِي الشَّيْطَانُ فَقَالَ إِنَّمَا تُرَائِي بِهَذَا أَهْلَک وَ النَّاسَ قَال(ع): يَا أَبَا مُحَمَّدٍ اقْرَأْ قِرَاءَةً مَا بَيْنَ الْقِرَاءَتَيْنِ تُسْمِعُ أَهْلَک وَ رَجِّعْ بِالْقُرْآنِ صَوْتَک فَإِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- يُحِبُّ الصَّوْتَ الْحَسَنَ يُرَجَّعُ فِيهِ تَرْجِيعاً».[37]
از تمامی این روایات استفاده میشود که صدای زیبا یک نعمت الهی است و خواندن قرآن با صدای زیبا توصیه شده است؛ امّا دلالتی بر جواز قرائت غنائی ندارند.