« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

96/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مستثنیات از حرمت غناء/مبحث غناء/مکاسب محرّمه؛

خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با مواردی بود که از حرمت غناء استثناء شده بودند. یکی از این موارد مراثی و اشعاری است که به سبک غناء در مجالس اهل‌بیت خوانده می‌شود.

در رابطه با مراثی اهل‌بیت و نسبت آن با غناء دو شکل می‌توان بحث کرد: می‌توان گفت که با توجّه به قید غناء که سبُکیِ حاصل از شدّت سرور بود، مراثی اهل بیت از آنجا که ناظر به حزن و اندوه اهل‌بیت و اشک بر مصیبت ایشان است، تخصّصاً از موضوع غناء خارج است؛ یعنی اساساً این مجالس و مراثی خوانده شده در آن مصداق غناء نیستند تا بخواهد مورد تخصیص قرار گیرد.

قول دیگر، قائل به وجود غناء در مراثی بوده و قائل به تخصیص آن است؛ و بر این تخصیص ادلّه‌ای اقامه می‌کنند.

دلیل اوّل: روایات

روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ[1] فِي ثَوَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ أَبِيهِ[2] عَنْ سَعْدٍ[3] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ[4] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ[5] عَنْ صَالِحِ بْنِ‌ عُقْبَةَ[6] عَنْ أَبِي هَارُونَ الْمَکفُوفِ[7] قَالَ: «قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): يَا أَبَا هَارُونَ أَنْشِدْنِي فِي الْحُسَيْنِ (ع) فَأَنْشَدْتُهُ فَقَالَ: أَنْشِدْنِي کمَا تُنْشِدُونَ يَعْنِي بِالرّقَّة».[8]

در این روایت امام به "ابو هارون مکفوف" می‌فرماید تا برای او با رقّت و حزن، مرثیه حسین را بخواند. این بحث هیچ ربطی به غناء ندارد؛ چرا که در غناء سرور مطرح بوده و این مورد تخصّصاً از مصادیق آن خارج است. بعلاوه که این روایت به خاطر ابو هارون مکفوف که مهمل است ضعیف هم می‌باشد.

نکته‌ای که در اینجا بسیار حائز اهمّیت است که آیا اعراب در زمان اهل‌بیت مراثی امام حسین را به شکل غنائی می‌خواندند؟

مرحوم مامقانی مبتنی بر همین پرسش به اشکالی پرداخته‌اند؛ به نظر ایشان اگر ما بتوانیم اثبات کنیم که در عراق و در میان اعراب در زمان اهل‌بیت نوحه و مراثی اهل بیت را به صورت غنائی می‌خواندند، می‌توان امر امام به خواندن مرثیه در این روایت را حمل بر غناء نمود؛ در حالی که این ادعا را نمی‌توان اثبات کرد. اصلاً نمی‌توان ادّعا کرد که در میان نواهای مرسوم برای مرثیه‌خوانی اهل‌بیت شکل غنائی وجود داشته باشد.[9]

به نظر ما، این اشکال ایشان صحیح و کلام ایشان متین است.

دلیل دوّم: اجماع بر حرمت غناء دلیل لبّی است؛ یعنی فاقد لسان است و در این نوع ادلّه باید به قدر متیقّن أخذ نمود؛ و قدر متیقّن از اجماع، غناء در غیر مراثی اهل‌بیت است.

به نظر ما، شاید جهت اینکه اجماع، غناء در مراثی را در برنمی‌گیرد، به این دلیل است که اساساً مراثی اهل‌بیت نسبتی با غناء نداشته و تخصّصاً از موضوع غناء خارج است؛ زیرا غناء به سبُکیِ و خفّتی اطلاق می‌شد که از فرط سرور حاصل شود؛ و این با مراثی نسبتی ندارد.

آیت‌الله سبحانی در مقام اشکال به این دلیل، به اطلاقات موجود در تحریم غناء استناد می‌جویند؛ به نظر ایشان ما در جایی به قدر متیقّن از اجماع اخذ می‌کنیم که چاره‌ای از اجماع نداشته باشیم؛ امّا ما در این بحث تنها دلیلی که داشتیم اجماع نبود تا به آن محصور شویم؛ به مطلقات أخذ می‌کنیم که غنای در مراثی را هم در بر می‌گیرد. مگر آنکه قائل باشیم اصلاً بر مراثی اهل‌بیت غناء صدق نمی‌کند.[10]

به نظر ما، این اشکال صحیح و کلام ایشان در نهایت متانت است.


[1] . محمّد بن عليّ بن الحسین بن بابویه : إماميّ ثقة.
[2] . عليّ بن الحسین بن بابویه : إماميّ ثقة.
[3] . سعد بن عبدالله القمّي : إماميّ ثقة.
[4] . محمّد بن الحسین بن أبي الخطّاب : إماميّ ثقة.
[5] . محمّد بن اسماعیل بن بزیع : إماميّ ثقة.
[6] . صالح بن عقبة بن قیس : مختلف فیه و هو إماميّ ثقة ظاهراً.
[7] . موسی بن عمیر أبو هارون المکفوف : مهمل.
logo