< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

96/12/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقوّمات غیبت/مبحث غیبت/مکاسب محرّمه

خلاصه جلسه گذشته: بحث در غیبت بود و اینکه آیا معنای غیبت عام است و شامل تهمت هم می‌شود؟ نظر بعضی از علما این است که غیبت یعنی پشت سر کسی صحبت کردن چه عیب در او باشد یا نباشد؛ که طبق این تعریف تهمت هم در معنای غیبت داخل می‌شود. برای این مدّعا استدلال کرده و مؤیّداتی ذکر کرده‌اند. دلیل اوّل در جلسه قبل مورد بحث قرار گرفت.

دلیل دوّم: مرحوم امام می‌فرماید که شأن نزول آیه غیبت در مورد تهمت است؛ یعنی دو نفر به شخصی تهمت زدند وقتی خبر به پیامبر رسید، ناراحت شدند و سپس این آیه نازل شد که: «ولايغتب بّعضكم بعضا أيحبّ أحدكم أن يأكل لحم أخيه ميتا فكرهتموه»[1] در مجمع البیان آمده که: «قوله «وَ لاَ يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً» نزل في رجلين من أصحاب رسول الله ص اغتابا رفيقهما و هو سلمان بعثاه إلى رسول الله ص ليأتي لهما بطعام فبعثه إلى أسامة بن زيد و كان خازن رسول الله ص على رحله فقال ما عندي شي‌ء فعاد إليهمافقالا بخل أسامة و قالا لسلمان لو بعثناه إلى بئر سميحة لغار ماؤها ثم انطلقا يتجسسان عند أسامة ما أمر لهما به رسول الله فقال لهما رسول الله ص ما لي أرى خضرة اللحم في أفواهكما قالا يا رسول الله ما تناولنا يومنا هذا لحما قال ظللتم تأكلون لحم سلمان و أسامة فنزلت الآية».[2] معلوم است که توصیفی که نسبت به سلمان و اسامه کردند صحیح نبوده و عیب در آن‌ها وجود نداشته است؛ لذا آیه طبق این نقل، در مورد تهمت نازل شده است.

اشکال: به نظر ما اوّلاً سند این روایت ضعیف است و ثانیاً شأن نزول هیچوقت دلیل بر انحصار آیه در مورد نیست و این استدلال به فرض اینکه سند روایت هم صحیح باشد کاشف از این است که گاهی غیبت به تهمت هم اطلاق می‌شود و استعمال هم گاهی حقیقت است و گاهی مجاز. لذا ممکن است استعمال غیبت در تهمت مجاز باشد. ثالثاً این سند این روایت یا صحیح است و یا صحیح نیست، اگر صحیح باشد، دلالت می‌کند که استعمال غیبت در مورد تهمت در زمان رسول الله (ص) هم استعمال شده، اگر این روایت ضعیف باشد باز هم دلالت دارد بر اینکه استعمال غیبت در مورد تهمت درست بوده؛ یعنی عرب‌ها در آن زمان استعمال می‌کرده‌اند.

دلیل سوّم: مرحوم امام به ظاهر و اطلاق روایات دیگری استدلال می‌کنند. در دو روایت به اطلاق استدلال کرده و در دو روایت به ظاهر آن‌ها.

اما دو روایتی که به اطلاق آن‌ها استدلال کرده:

روایت اوّل: «تفسير علي بن إبراهيم: أبي، عن ابن أبي عمير، عن هشام، عن أبي عبد الله عليه السلام قال:من قال في مؤمن ما رأت عيناه، وسمعت أذناه كان من الذين قال الله: " إن الذين يحبون أن تشيع الفاحشة في الذين آمنوا لهم عذاب أليم في الدنيا والآخرة».[3] مرحوم امام می‌فرماید این روایت اطلاق دارد و شامل تهمت هم می‌شود. «وسمعت أذناه»، شامل غیبت و تهمت می‌شود.

سند روایت: علی بن ابراهیم بن هاشم قمی، امامی و ثقه است. ابراهیم بن هاشم قمی، اختلافی است ولی به نظر ما امامی و ثقه است. محمد بن ابی عمیر زیاد، امامی و ثقه است و از اصحاب اجماع می‌باشد. هشام مشترک بین هشام بن حکم است که امامی و ثقه می باشد و هشام بن سالم که امامی و ثقه است و هاشم بن المثنّی الحنّاط که امامی و ثقه است.

اشکال: ظاهر جمله «وسمعت أذناه» به قرینه «ما رأت عيناه» این است که مطالبی را بیان شود که یقینی است؛ پس منظور این روایت غیبت است نه تهمت.

روایت دوّم: «وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابه، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: من قال في مؤمن ما رأته عيناه وسمعته اذناه فهو من الذين قال الله عزّ وجّل: إن الذين يحبون أن تشيع الفاحشة في الذين آمنوا لهم عذاب أليم».[4]

سند روایت: علی بن ابراهیم قمی، امامی و ثقه است. ابراهیم بن هاشم قمی، اختلافی است ولی به نظر ما امامی و ثقه است. محمد بن ابی عمیر زیاد، امامی و ثقه است و از اصحاب اجماع می‌باشد.

این روایت هم مانند روایت قبل است و همان اشکال بر آن وارد است.

مرحوم امام بعد از ذکر این دو روایت می‌فرماید: اطلاق «ما سمعت أذناه» این است که شامل غیر موافق با واقع (که همان تهمت است) نیز می‌شود.[5]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo