< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

97/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقوّمات غیبت/مبحث غیبت/مکاسب محرّمه

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در شرایط تحقق غیبت بود. تاکنون پیرامون پنج شرطی که برای غیبت بیان‌شده، مطالبی را ذکر کرده‌ایم.

شرط ششم: یکی از شرایطی که برای تحقّق غیبت مطرح‌شده، مستور بودن عیب است. در اینجا حداقل دو قول وجود دارد: قول اوّل اعتبار مستوریّت است. اگر عیب مستور و مخفی بیان شود، غیبت است و اگر عیب ظاهر را به قصد انتقاص بیان کنند، بازهم غیبت است.

پس در اینجا برای تحقق غیبت، علی سبیل البدلیه، دو معیار وجود دارد: اوّل: کشف عیب مستور و دوّم: اینکه طوری صحبت کند که باعث کراهت شخص بشود. دلیل معیار اوّل روایاتی است که ذکر شد و در آن‌ها آمده بود که کشف ما ستره الله غیبت است. همچنین آیه شریفه: «إن الذین یحبّون أن تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا» کشف ما ستره الله هم مصداق تشیع الفاحشة است چون کار زشتی را اظهار کرده‌اید.

دلیل معیار دوّم این است که ما سه دسته روایت داریم، یک دسته روایات معتبره‌ای است که غیبت را به‌صورت مطلق حرام می‌دانند. «الغیبة محرّمة» وقتی به کتب لغت مراجعه می‌کنیم، غیبت را «بما یغمّه لو سمعه» معنا کرده‌اند، یعنی وقتی که می‌شنود ناراحت شود. این روایات معتبره برای ما کفایت می‌کند که معنای غیبت این است که پشت سر شخصی حرفی بزنیم که موجب ناراحتی او شود، لازم نیست کشف السِّر هم باشد.

پس دو صورت علی البدلیه برای غیبت متصوّر است یا اینکه باعث ناراحتی شود و یا اینکه کشف السر باشد.

این مدعای ماست و نظر مرحوم شیخ انصاری[1] هم همین است.

از جمله روایات: «العياشي في (تفسيره) عن عبدالله بن حماد الأنصاري، عن عبدالله بن سنان قال: قال أبو عبدالله عليه‌السلام: الغيبة أن تقول في أخيك ما قد ستره الله عليه ...»[2]

رجال حدیث: محمد بن مسعود عیاشی، امامی و ثقه است. عبدالله بن حمّاد انصاری، اختلافی است ولی به نظر ما امامی و ثقه است. عبدالله بن سنان مولی بنی هاشم، امامی و ثقه است.

امام (ع) می‌فرماید: غیبت این است که شما عیب مستوری را افشا کنید. بعضی از فقها این روایت را به‌عنوان مؤید ذکر کرده‌اند[3] و بعضی نیز به آن استدلال کرده‌اند.[4]

البته همان‌طور که در جلسات قبل گفته شد، این روایت مرفوعه است. لذا زیاد اعتبار ندارد ولی می‌تواند مؤیّد باشد. به نظر ما این بیان غالب افراد غیبت را در بر می‌گیرد و با ملاحظه سایر روایات مطلق یا مقیّد به کراهت، دلالت بر انحصار غیبت در این مورد ندارد.

روایت دیگر: «محمد بن يعقوب، عن الحسين بن محمد، عن معلى بن محمد، عن الحسن بن علي الوشاء، عن داود بن سرحان قال: سألت أبا عبدالله عليه‌السلام عن الغيبة قال: هو أن تقول لأخيك في دينه مالم يفعل، وتبث عليه أمرا قد ستره الله عليه لم يقم عليه فيه حد»[5]

رجال حدیث: محمد بن یعقوب کلینی، امامی و ثقه است. حسین بن محمد بن عامر، امامی و ثقه است. معلی بن محمد بصری، مورد اختلاف است ولی به نظر ما امامی و ثقه است. حسن بن علی وشّاء، امامی و ثقه است. داود بن سرحان عطار، امامی و ثقه است.

بعضی از فقها این روایت را به‌عنوان مؤید ذکر کرده‌اند[6] و بعضی نیز به آن استدلال کرده‌اند.[7] به نظر ما نکته این روایت این است که «قد ستره الله عليه» عرفاً ملازم با کراهت است. لذا مقابل روایات کراهت نیست بلکه مؤید آن روایات می‌باشد.

روایت دیگر: «محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن العباس بن عامر، عن أبان، عن رجل لا نعلمه إلا يحيى الأزرق قال: قال لي أبوالحسن عليه‌السلام: من ذكر رجلا من خلفه بما هو فيه مما عرفه الناس لم يغتبه، ومن ذكره من خلفه بما هو فيه مما لا يعرفه الناس اغتابه، ومن ذكره بما ليس فيه فقد بهته»[8]

رجال حدیث: محمد بن یحیی عطار، امامی و ثقه است. احمد بن محمد بن عیسی اشعری، امامی و ثقه است. عباس بن عامر قصبانی، امامی و ثقه است. ابان بن عثمان احمر، امامی و ثقه و از اصحاب اجماع است. یحیی بن عبد الرحمن ارزق، امامی و ثقه است.

«من ذكر رجلا من خلفه بما هو فيه مما عرفه الناس لم يغتبه» اگر مطلبی بیان شود که مردم می‌دانند، غیبت نیست البته این در صورتی است که همراه با قصد انتقاص نباشد؛ اما اگر به قصد انتقاص باشد باعث ناراحتی شخص می‌شود لذا عنوان غیبت صدق می‌کند.

بعضی از فقها این روایت را به‌عنوان مؤید ذکر کرده‌اند[9] و بعضی نیز به آن استدلال کرده‌اند.[10]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo