< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

97/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کفاره غیبت؛ وجوب رد غیبت/ غیبت

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث غیبت و پیرامون این مسئله بود که آیا رد غیبت واجب است یا نه؟ ممکن است انسان در مجلسی حضور داشته باشد و شخصی و غیبت کند، در مرحله اول باید جلوی این شخص را گرفته، نهی‌ازمنکر کرد و نگذاشت غیبت تحقق پیدا کند؛ اما گاهی به هر دلیلی غیبت تحقق پیدا می‌کند (نتوانستید مانع شوید یا او به نهی‌ازمنکر گوش نکرد یا ...) در مرحله دوم، وظیفه این است که از مجلس خارج شوید، اگر نتوانستید این کار را انجام دهید، در مجلس مانده و سامع غیبت شدید وظیفه شما رد غیبت است؛ یعنی در مقام دفاع برآمده و در غیبت انجام‌شده خدشه وارد کنید؛ مثلاً گفته شود: اشتباه می‌کنید، این‌گونه نیست. چرا این حرف را می‌زنید؟ این حرفی که می‌زنید یا غیبت است یا تهمت؛ اگر واقعیت ندارد تهمت است و اگر واقعیت دارد غیبت است که هر دو از محرمات کبیره هستند.

به نظر ما رد غیبت واجب است. بعضی از فقها احتیاط واجب داده‌ و فتوا نداده‌اند اما به نظر ما باید فتوا داد بر اساس نهی‌ازمنکر و روایات زیادی که در این باب داریم، همچنین عقل و بنای عقلا نیز می‌گوید: زمانی که شما نشسته و کسی آبروی دیگری را می‌برد شما باید از برادرتان دفاع کنید خصوصاً اگر برادر مؤمن باشد.جزیان اصالة‌الصحه

ممکن است غیبت کننده در توجیه کار خود بگوید: او متجاهر به فسق است؛ بنابراین غیبتش جایز است. آیا کلام غیبت کننده پذیرفته است؟ اصالة‌الصحه اقتضا می‌کند قول چه کسی صحیح باشد؟ یکی از اصول عقلایی که اسلام نیز آن را تأیید می‌کند اصالة‌الصحه است؛ اصالة‌الصحه یعنی هر قول و هر فعلی که از مسلمانی صادر می‌شود تا جایی که امکان دارد، حمل بر صحت شود.

در مقام بحث، هم قول داریم و هم فعل؛ قول، غیبتی است که غیبت‌کننده می‌گوید؛ فعل، عملی است که غیبت‌شونده مرتکب شده است. مقتضای جریان اصالة‌الصحه در این دو آن است که گفته غیبت کننده را حمل بر صحت کنیم؛ یعنی بگوییم این غیبت نیست و شخص غیبت‌شونده متجاهر است که غیبت او را می‌کنند؛ زیرا غیبت‌کننده، انسان متدینی است. از طرف دیگر، غیبت فعل مسلمانی می‌شود بنابراین می‌توان فعل او را نیز حمل بر صحت نمود؛ یعنی گفته شود: عملی را که او انجام داده، وجه شرعی داشته است. آقای غیبت‌کننده! شما عمل را حمل بر فساد کردید و غیبت کردید اما ممکن است این وجه شرعی را نیز داشته باشد.

اصالة‌الصحه در مورد غیبت‌کننده اقتضا می‌کند سکوت کنیم؛ یعنی بگوییم مجوز شرعی برای غیبت دارد؛ اصالة‌الصحه در مورد شخص غیبت‌شونده بیان می‌کند شاید غیبت‌کننده عمل او را حمل بر فساد کرده درحالی‌که حمل بر صحت اقتضا می‌کند که عمل او خلاف شرع نبوده و مصالحی در میان بوده که این عمل را مرتکب یا سخنی را گفته است. این دو اصالة‌الصحه با هم تعارض می‌کنند، کدام یک مقدم بر دیگری است. دو دیدگاه مطرح شده است:

1- برخی گفته‌اند: اصالة‌الصحه را در مورد قائل (غیبت‌کننده) جاری می‌کنیم، کسی که غیبت می‌کند حتماً مجوزی دارد که مرتکب غیبت شده است؛ بنابراین می‌توان به سخنان او گوش داده و نهی‌ازمنکر هم لازم نیست.[1]

2- به نظر ما دیدگاه اول صحیح نیست بلکه اصالة‌الصحه را باید در مورد غیبت‌شونده جاری کنیم؛ زیرا رابطه سببی و مسببی است؛ غیبت‌کننده عملی را از مسلمانی دیده است و آن را حمل بر فساد کرده درحالی‌که می‌توانست آن را حمل بر صحت کند. حمل بر فساد غیبت‌کننده مسبب فعل فاعل است و اصل سببی بر اصل مسببی مقدم است. می‌توان گفت که این دو اصل تعارض کرده و تساقط می‌کنند بنابراین باید به عمومات حرمت رجوع کرد.

دلیل: روایات هم دلیل بر قول دوم هستند:

«محمد بن الحسن في (المجالس والأخبار) بإسناده عن أبي ذر، عن النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم في وصيته له قال: يا أبا ذر، من ذب عن أخيه المؤمن الغيبة كان حقا على الله أن يعتقه من النار. يا أبا ذر، من اُغتيب عنده أخوه المؤمن وهو يستطيع نصره فنصره نصره الله عز وجل في الدنيا والآخرة، وإن خذله وهو يستطيع نصره خذله الله في الدنيا والآخرة».[2]

بررسی سند: روایت به دلیل وجود روات مهمل و ضعیف بسیاری که در سند آن موجود است، ضعیف است.

کسی که در نزد او از برادر مؤمنش غیبت کردند و می‌توانست او را کمک کند و او را یاری نمود، خداوند او را در دنیا و آخرت او را یاری می‌کند اما اگر او را مخذول کرد (مثلاً سکوت کرد یا تأیید کرد) درحالی‌که می‌توانست او را یاری کند خداوند او را در دنیا و آخرت مخذول و منکوب می‌کند.ضعف سند روایت به دلیل عمل اصحاب و اخبار مستفیض موجود در این باب، جبران می‌شود.

روایت دیگر: «وفي (عقاب الأعمال) بإسناد تقدم في باب عيادة المريض عن رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله أنه قال في خطبة له: ومن اغتاب أخاه المسلم بطل صومه، ونقض وضوءه، فإن مات وهو كذلك مات وهو مستحل لما حرم الله ـ إلى أن قال: ـ ومن مشى في عون أخيه ومنفعته فله ثواب المجاهدين في سبيل الله، ومن مشى في عيب أخيه وكشف عورته كانت أول خطوة خطاها وضعها في جهنم، وكشف الله عورته على رؤوس الخلائق، ومن مشى إلى ذي قرابة وذي رحم يسأل به أعطاه الله أجر مائة شهيد، فإن سأل به ووصله بماله ونفسه جميعا كان له بكل خطوة أربعون ألف ألف حسنة، ورفع له أربعون ألف ألف درجة، وكأنما عبدالله عزّ وجّل مائة سنة، ومن مشى في فساد ما بينهما وقطيعة بينهما غضب الله عزّ وجّل عليه، ولعنه في الدنيا والآخرة، وكان عليه من الوزر كعدل قاطع الرحم».[3]

بررسی سند: محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (امامی و ثقه) در عقاب الاعمال از محمد بن موسی بن متوکل (امامی و ثقه) از محمد بن جعفر اسدی کوفی (ظاهرا امامی و ثقه) از موسی بن عمران نخعی (مهمل) از عمویش حسین بن زید نوفلی (در مورد او اختلاف است اما اقوی امامی و ثقه بودن او است) از حمّاد بن عمرو نصیبی (مهمل) از ابی‌الحسن خراسانی (مهمل) از میسرة بن عبد ربّه فارسی (مهمل) از ابی‌عایشه سعدی (مهمل) از یزید بن عمر بن عبدالعزیز مقرائی (مهمل) از عبدالعزیز (مهمل) ابی‌سلیمة بن عبدالرحمن بن عوف (مهمل) از ابی‌هریره دوسی (سنی و شدیداً ضعیف است) و عبدالله بن عباس (امامی و ثقه)؛ بنابراین به دلیل وجود راویان مهمل و ضعیف، روایت ضعیف‌السند است.

«بطل صومه»: یعنی ثواب روزه‌اش از بین می‌رود. کسی که روزه می‌گیرد و سپس غیبت می‌کند، ثواب روزه‌اش را از بین می‌برد.

«ونقض وضوءه»: یعنی کمال وضویش از بین می‌رود.

کسی که برادر مسلمانش را غیبت کند وضویش باطل شده و وضویش نقض می‌شود و اگر در این حال بمیرد در حالی مرده است که حرام الهی را حلال دانسته است. کسی که به دنبال به دست آوردن اسرار مردم باشد، اولین قدمی که برمی‌دارد در جهنم پا می‌گذارد. (همیشه به دنبال این است که ببیند فلانی چه گناهی انجام می‌دهد؛ به تو چه که فلانی چه گناهی را مرتکب می‌شود؟ اصولاً انسان‌هایی که این‌گونه هستند جایگاهشان در جهنم است) و خداوند جلو همه مردم آبروی او را می‌برد. اگر کسی به سراغ فامیل‌هایش برود و از آن‌ها احوال‌پرسی کند، خدا اجر صد شهید را به او می‌دهد. اگر صله‌رحم کرد و ازلحاظ مالی به آن‌ها کمک کرد و به آن‌ها رسیدگی نمود، با هر قدمی که برمی‌دارد برای او چهل‌هزارهزار ثواب داده می‌شود و چهل‌هزارهزار درجه او بالا می‌رود؛ مانند این است که صد سال در راه خدا عبادت کرده است؛ اما اگر قدم بردارد در راه ایجاد فساد و قطع ارتباط میان فامیل‌ها، خداوند بر او غضب کرده، در دنیا و آخرت او را لعنت می‌کند و گناه کسی را دارد که قاطع رحم شده است.از این روایت استفاده می‌شود که غیبت کردن چقدر گناه بزرگی است؛ باید سعی کنیم که جلو غیبت را بگیریم تا کشف عورت کسی نشود. این‌گونه نباشد که آبروی کسی را ببریم یا در حضور ما آبروی کسی را ببرند.

روایت دیگر: «محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن شعيب بن واقد، عن الحسين بن زيد، عن الصادق، عن آبائه عليهم‌السلام ـ في حديث المناهي ـ أن رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله نهى عن الغيبة والاستماع إليها، ... قال: ... ألا ومن تطوّل على أخيه في غيبة سمعها فيه في مجلس فردها عنه رد الله عنه ألف باب من الشر في الدنيا والآخرة، فإن هو لم يردها وهو قادر على ردها كان عليه كوزر من اغتابه سبعين مرة».[4]

بررسی سند: روایت به دلیل وجود شعیب بن واقد در سند ضعیف است زیرا مهمل است.

کسی که بر برادر مؤمنش در غیبتی که از می‌شنود منّت گذارد (غیبت که می‌شنوید رد نشوید و دفاع کنید؛ نگذارید غیبت کنند) و غیبت را رد کند، خداوند از او در دنیا و آخرت هزار در شر را از او رد می‌کند اما اگر رد نکرد (نشست و گوش داد یا تأیید کرد) درحالی‌که می‌توانست رد کند، گناه او مانند کسی است که هفتاد مرتبه غیبت کرده است.این روایات دلالت بر این می‌کند که مکلف باید رد غیبت کند و از مسلمان دفاع نماید تا آبرویش حفظ شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo