< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

98/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /بازی با آلات قمار بدون رهان

 

خلاصه جلسه گذشته

بحث در قمار بود. گفتیم در تحقق قمار دو رکن وجود دارد. یکی این که لعب به وسیله آلات قمار باشد و دیگری اینکه مراهنه باشد. آیا اگر یکی از این دو رکن نبود، آیا قمار می‌شود یا نه؟

در لغت قمار را معنا کرده‌اند به «اللعب بآلات المتعارفة مع المراهنة». یعنی در تمام کتاب‌های لغت، این دو قید را برای قمار ذکر کرده‌اند. ما اگر بخواهیم معنای قمار را از معنای لغوی‌اش تغییر بدهیم و بگوییم قمار لعب با آلات بدون رهن را نیز شامل می‌شود، این توقف است بر این که این را از آیات یا روایات بدست آوریم. در قرآن که می‌گوید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ﴾ و میسر به معنای قمار است و قمار در لغت عبارت است از «اللعب بالآلات المتعارفة مع المراهنة». حالا اگر ما بخواهیم یک قدم بالاتر برویم و بگوییم لعب با آلات متعارفه بدون رهان نیز قمار است، باید در روایات دنبال این بگردیم؛ یعنی باید ببینیم که آیا قماری که در روایات نهی شده، لعب با آلات متعارفه بدون رهان را نیز شامل می‌شود یا نه. یکی از روایاتی که در این باب ذکر شده و بزرگان بدان استدلال کرده‌اند، این است:

و منها:[1] عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ [2] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ [3] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ [4] عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ [5] عَنْ جَابِر [6] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ[7] (ع) قَالَ: لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ (ص)﴿إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ﴾[8] ، قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْمَيْسِرُ؟ فَقَالَ: «كُلُّ مَا تُقُومِرَ بِهِ حتّى‌ الْكِعَابُ‌ ‌وَ الْجَوْزُ». قِيلَ فَمَا الْأَنْصَابُ؟ قَالَ: [9] «مَا ذَبَحُوا [10] لآِلِهَتِهِمْ». قِيلَ فَمَا الْأَزْلَامُ؟ قَالَ: «قِدَاحُهُمُ [11] الَّتِي[12] يَسْتَقْسِمُونَ بِهَا [13] ».[14]

امام خمینی (ره) به این روایت استشهاد کرده‌اند.[15]

به نظر ما این روایت سند محکمی ندارد و به خاطر وجود عمرو بن شمر در سلسله سند، این روایت ضعیف السند است.

توضیح معنای روایت: میسر، هرچیزی است که با آن قمار می‌شود؛ حتی تاس‌های تخته نرد و گردو. گردو در چه صورتی حرام است؟ در صورتی که با آن مراهنه شود. وگرنه گردو که جزو آلات قمار نیست. همه می‌گویند گردو بیع و شراء و خوردنش حلال است. اگر با این گردو مراهنه شود، می‌شود وسیله قمار و حرام می‌شود. از همین قسمت از روایت می‌توانید این را بفهمید که آلات قمار بدون مراهنه حرام نیست. خود گردو بدون مراهنه که حرام نیست. پس از قرائن خارجیه می‌فهمیم که جوز بدون مراهنه، حرام نیست. حرام بودن لعب به این آلات بدون مراهنه از این روایت فهمیده نمی‌شود.

و منها [16] عَنْ حَمْدَوَيْهِ[17] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى[18] قَالَ: كَتَبَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَنْبَسَةَ يَعْنِي إِلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ [19] (ع)- إِنْ رَأَى سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ أَنْ يُخْبِرَنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ‌: ﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ ...﴾[20] فَمَا الْمَيْسِرُ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ فَكَتَبَ «كُلُّ‌ مَا قُومِرَ بِهِ‌ فَهُوَ الْمَيْسِرُ وَ كُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ».[21]

امام خمینی (ره) به این روایت استشهاد کرده‌اند.[22]

به نظر ما سند این روایت مشکلی ندارد. در این روایت، آن مثالِ جوز وجود ندارد که ما به آن صورت از آن استفاده نماییم. این روایت می‌گوید هرچیزی که با آن قمار شود میسر است. برای فهمیدن معنای «قُومِرَ بِهِ‌» به کتب لغت مراجعه می‌کنیم. تمام کتب لغت می‌گویند که قمار عبارتست از «اللعب بالآلات المتعارفة مع المراهنة». یعنی تمام کتب لغت این دو قید را آورده‌اند. پس به این روایت نیز نمی‌توان استشهاد کرد.

و منها: الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شُعْبَةَ [23] فِي تُحَفِ الْعُقُولِ [24] عَنِ الصَّادِقِ (ع): «... وَ كَذَلِكَ كُلُ‌ بَيْعٍ‌ مَلْهُوٍّ بِهِ‌ وَ كُلُّ مَنْهِيٍّ عَنْهُ مِمَّا يُتَقَرَّبُ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ أَوْ يُقَوَّى [یَقوَی] بِهِ الْكُفْرُ وَ الشِّرْكُ مِنْ جَمِيعِ وُجُوهِ الْمَعَاصِي أَوْ بَابٌ يُوهَنُ بِهِ الْحَقُّ فَهُوَ حَرَامٌ مُحَرَّمٌ بَيْعُهُ وَ شِرَاؤُهُ وَ إِمْسَاكُهُ وَ مِلْكُهُ وَ هِبَتُهُ وَ عَارِيَّتُهُ وَ جَمِيعُ التَّقَلُّبِ فِيهِ إِلَّا فِي حَالٍ تَدْعُو الضَّرُورَةُ فِيهِ إِلَى ذَلِك ...».[25]

امام خمینی (ره) به این روایت استشهاد کرده‌اند. [26]

به نظر ما وثاقت حسن بن علی بن شعبه ثابت نیست. فلذا روایت ضعیف است.

معنای روایت: هر بیعی که با آن لهو می‌شود و هرچه که از آن نهی شده که تقرب به غیر الله دارد یا تقویت کفر است یا تقویت شرک، هر گناهی یا جایی که حق را ضعیف می‌کند، بیع، شراء، نگهداری، ملک قرار دادن آن، هبه آن، عاریت آن و تمام تصرفات و تقلبات در آن حرام است؛ مگر در زمانی که ضرورت باشد و مجبور باشید.

امام خمینی (ره) به این روایت استدلال کرده‌اند و در توضیح آن می‌فرمایند: «إنّ آلات القمار أوضح مصاديق الملهوّ به الذي يقوّى به باب من أبواب الباطل و يوهن به الحقّ و اللعب بها و لو بلا رهن من مصاديق التقلّب فيها؛ فلا إشكال في دلالتها لو لا الخدشة في سندها»[27]

امام می‌فرماید که آلات قمار از واضح‌ترین مصادیق «ملهو به» است که بابی از ابواب باطل را تقویت می‌کند و حق را تضعیف می‌کند و بازی با آنها ولو بدون رهان از مصادیق تقلب است. پس اشکالی نیست در دلالت این روایت اگر در سند آن خدشه نکنیم.

به نظر ما اینجا چند اشکال هست:

1. سند این روایت ضعیف است.

2. این را مشهور قبول دارند که عمل اصحاب به یک روایت باعث می‌شود که ضعف سند آن روایت جبران شود (البته مرحوم خوئی این را قبول ندارند). لکن در روایتی که فقرات متعددی دارد، مانند روایت تحف العقول در اول مکاسب، علما می‌گویند که آن فقره از روایت که علما و فقهاء به آن عمل کرده‌اند، ضعف سند آن فقره جبران می‌شود ولی سایر فقره‌ها ضعیف می‌ماند. اما در فقره محل بحث از این روایت، عمل قدمای اصحاب ثابت نشده است؛ لذا سند این فقره ضعیف می‌ماند و جبران نشده است.

3. آیا لعب به آلات بدون مراهنه منهی عنه است یا نه؟ این تازه اول دعواست. یعنی همین جا مورد بحث ماست. لذا شما نمی‌توانید بگویید که لعب بدون مراهنه منهی عنه است. یعنی شما تمسک به عام در شبهه مصداقیه کرده‌اید.

پس با توجه به این سه اشکال، استدلال به این روایت نیز درست نیست.

 


[1] محمّد بن یعقوب الکلیني : إماميّ ثقة.
[2] أحمد بن إدريس القمّي : إماميّ ثقة.
[3] القمّي : إماميّ ثقة.
[4] الخرّاز : إماميّ ثقة.
[5] الجعفي : إماميّ ضعیف.
[6] جابر بن يزيد الجعفي‌ : إماميّ ثقة.
[7] الإمام الباقر (ع).
[9] در تهذيب الأحكام، شيخ الطائفة، ج6، ص371. چنین آمده: فَقِيلَ مَا الْأَنْصَابُ فَقَالَ.
[11] یعنی : تیر های قمار.
[12] در تهذيب الأحكام، شيخ الطائفة، ج6، ص371. چنین آمده: الَّتِي‌ كَانُوا.
[13] الاستقسام‌ بالأزلام‌ إمّا المراد به طلب ما قسّم لهم بالأزلام؛ أي بالقداح و ذلك أنّهم كانوا إذا قصدوا فعلاً مبهماً ضربوا ثلاثة قداح، مكتوب على أحدها: أمرني ربّي و على الآخر: نهاني ربّي و الثالث غفل لا كتابة عليها فإن خرج الأمر فعلوا أو النهي تركوا، أو الثالث أجالوها ثانياً، أو المراد به استقسام الجذور بالقداح و كان قماراً معروفاً عندهم. مرآة العقول، العلامة المجلسي، ج19، ص85.
[16] تفسير العياشي، العياشي، محمد بن مسعود، ج1، ص106. مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ: امامی و ثقه است.
[17] حمدويه بن نصير : امامی و ثقه است.
[18] محمّد بن عيسى بن عبيد : امامی و ثقه است.
[19] الإمام الهادي (ع).
[23] الحرّاني : إماميّ لم تثبت وثاقته.
[24] تحف العقول : 331 و 333.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo