< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

98/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/قیادت /حکم قیادت

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با بحث قیادت بود که قیادت با شهادت دو شاهد عادل و دو مرتبه اقرار ثابت می‌شود. اگر دو شاهد عادل شهادت بدهند که این شخص عمل قیادت را انجام داده یا اینکه خود او دو مرتبه به این کار اقرار کند، حد قیادت بر او جاری می‌شود. برخی از علما گفته‌اند که با اقرار واحد نیز قیادت ثابت می‌شود. دلیل این که دو مرتبه اقرار لازم است: از طرفی اقرار شخص بر علیه خودش حجت است «اقرار العقلاء علی أنفسهم جائز» و از طرفی هم با توجه به اینکه قیادت از فروعات زناست، ما تردید پیدا می‌کنیم در این که یک مرتبه اقرار کافی است یا نه. «الحدود حدود تدرأ بالشبهات» می‌گوید که در این مورد ما نمی‌توانیم حد را جاری کنیم. محقق اردبیلی (ره) با این استدلال می‌فرمایند که ما برای اثبات قیادت به دو مرتبه اقرار نیاز داریم؛ علی‌رغم اینکه دلیلی قوی بر این مطلب نداریم، همین تردید و احتمال برای جاری نشدن حد قیادت کفایت می‌کند: «يثبت القيادة بالإقرار مرّتين ممّن يصحّ إقراره و هو البالغ العاقل الحرّ المختار و بشهادة عدلين. دليل الأوّل، دليل إقرار العقلاء على أنفسهم جائز[1] ، مع الاحتياط في الحدود و التخفيف و الدرء في حدود اللّه بالشبهة[2] و عدم حصول الزنا و اللواط إلّا بالأربعة؛ فالاعتبار و الأصل يشعر بعدم الاكتفاء بالمرّة. و سوق الخبر الدالّ على اعتبار العدد يشعر باعتباره في أمثال ذلك، فتأمّل. و دليل الثاني، ثبوت حجّيّة العدلين، فهما حجّة شرعيّة إلّا أن يدلّ دليل على العدم و اعتبار الزيادة، فتأمّل. و بالجملة دليل هذه الأحكام، غير واضح إلّا أن يكون إجماعاً»[3] .

نظر ما در این بحث این بود که شاید تعزیر با اقرار واحد ثابت شود؛ ولی اجرای حد نیاز به دو اقرار دارد؛ زیرا از «يُضْرَبُ ثَلَاثَةَ أَرْبَاعِ حَدِّ الزَّانِي» [4] ‌ دانسته می‌شود که قیادت، فرع زناست و حدش کمتر از آن است و دو اقرار نیاز دارد. در حدود موردی را پیدا نمی‌کنید که یک مرتبه اقرار برای اجرای حد کفایت کند (البته در دیون چنین نیست).

مقام دوم: حکم قیادت

مبحث اول: حکم تکلیفی

دلائلی از قرآن و روایات مبنی بر حرمت قیادت و گناه کبیره بودن قیادت داریم.

دلیل اول: آیات

﴿... يَنْهىٰ عَنِ الْفَحْشٰاءِ وَ الْمُنْکرِ ...﴾[5] انسان مؤمن کسی است که از فحشا و منکر نهی می‌کند و این وظیفه هر انسانی است؛ ولی شخص قوّاد، نه تنها نهی نمی‌کند، بلکه زمینه فحشا و زنا را فراهم می‌کند.

﴿... وَ لٰا تَعٰاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوٰانِ ...﴾ [6] چه اثم و گناهی بالاتر از زنا؟ شخص قوّاد زمینه را برای زنا فراهم می‌کند؛ بنابراین اعانه و تعاون بر اسم و عدوان بر او صدق می‌کند؛ در حالی که اعانه بر اثم و عدوان حرام است.

﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفٰاحِشَةُ ...﴾[7] کسانی که می‌خواهند گناه و فاحشه را در جامعه شیوع دهند... . قوّاد با جمع بین زن و مرد برای محرّم، فاحشه را در جامعه شایع می‌کند.

پس می‌توانیم از آیات صریحاً حرمت قیادت را استفاده کنیم. با توجه به این که در آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[8] گفته شده که برای ﴿ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفٰاحِشَةُ ...﴾، ﴿عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ است، می‌فهمیم که قیادت گناه کبیره است و پس از اینکه اثبات شود که قیادت، گناه کبیره است، می‌توانیم حد و... را برایش اثبات کنیم.

دلیل دوم: روایات

فمنها:[9] فِي عِقَابِ الْأَعْمَالِ[10] بِإِسْنَادٍ تَقَدَّمَ فِي عِيَادَةِ الْمَرِيضِ[11] عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِي حَدِيثٍ قَالَ: «مَنْ قَاوَدَ بَيْنَ رَجُلٍ وَ امْرَأَةٍ حَرَاماً ﴿حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ﴾ [12] وَ مَأْوَاهُ ﴿جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيراً﴾ [13] وَ لَمْ يَزَلْ فِي سَخَطِ اللَّهِ حَتَّى يَمُوتَ‌»[14] .

طبق این روایت رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «کسی که بین زن و مرد واسطه حرام شود، جنت بر او حرام می‌شود و مأوایش جهنم است و همیشه در سخط الله است تا اینکه بمیرد». نکاتی که از این روایت استفاده می‌شود: قیادت را بین زن و مرد ذکر کرده است. قبلاً این بحث را داشتیم که آیا جمع بین رجل و رجل یا مرأة و مرأة نیز قیادت است؟ فقط بحث زنا داخل در این بحث است. قوّاد وارد جهنم می‌شود و این علامت گناه بودن قیادت است.

بررسی سند روایت: این روایت ضعیف است و راویانش مهمل‌اند. اگر قائل بر این باشید که عمل اصحاب، ضعف سند را جبران می‌کند، می‌توانید این روایت را مؤیدی بر حرمت قیادت بگیرید.

و منها: وَرَّامُ بْنُ أَبِي فِرَاسٍ[15] فِي کتَابِهِ[16] عَنِ النَّبِيِّ (ص) عَنْ جَبْرَئِيلَ (ع) قَالَ: «اطَّلَعْتُ فِي النَّارِ[17] فَرَأَيْتُ وَادِياً فِي جَهَنَّمَ يَغْلِي فَقُلْتُ: يَا مَالِكُ[18] لِمَنْ هَذَا؟ فَقَالَ: لِثَلَاثَةٍ الْمُحْتَكِرِينَ وَ الْمُدْمِنِينَ الْخَمْرَ وَ الْقَوَّادِينَ‌»[19] .

طبق این روایت پیامبر (ص) از جبرئیل نقل می‌کند: «نگاه کردم در جهنم. جای بزرگی در جهنم دیدم که در حال غلیان است و آتش زبانه می‌کشد. از مالک جهنم سؤال کردم: این کجاست که اینطور آتش زبانه می‌کشد؟ گفت: سه گروهند که در این آتش جهنم قرار می‌گیرند: کسانی که احتکار می‌کنند و دائم الخمرها و قوّادین» پس قوادی گناه است و عذاب سختی نیز دارد. می‌توانیم بگوییم گناه کبیره است. سند این روایت نیز قوی نیست ولی مورد استدلال محقق خویی (ره) [20] و... قرار گرفته است.

و منها: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى[21] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ[22] عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي هَاشِمٍ[23] عَنْ سَالِمِ بْنِ مُكْرَمٍ[24] عَنْ سَعْدٍ

الْإِسْكَافِ[25] قَالَ: سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ[26] (ع) عَنِ الْقَرَامِلِ[27] الَّتِي تَضَعُهَا النِّسَاءُ فِي رُءُوسِهِنَّ يَصِلْنَهُ بِشُعُورِهِنَّ[28] فَقَالَ: «لَا بَأْسَ عَلَى الْمَرْأَةِ بِمَا تَزَيَّنَتْ بِهِ لِزَوْجِهَا». قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: بَلَغَنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) لَعَنَ الْوَاصِلَةَ وَ الْمَوْصُولَةَ. فَقَالَ: «لَيْسَ هُنَاكَ إِنَّمَا لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْوَاصِلَةَ الَّتِي تَزْنِي فِي شَبَابِهَا، فَلَمَّا كَبِرَتْ قَادَتِ النِّسَاءَ إِلَى الرِّجَالِ؛ فَتِلْكَ الْوَاصِلَةُ وَ الْمَوْصُولَةُ»[29] .

بررسی سند روایت: تمام روات این حدیث، امامی و ثقه‌اند. سند روایت مشکلی ندارد و معتبر است و مورد استدلال فقها نیز قرار گرفته است [30] [31] .

از امام باقر (ع) از قرامل (گیسوبندهایی که زنان موهایشان را در پشت سر می‌بندند و برجسته می‌شود) که زنان این‌ها را بر سرشان قرار می‌دهند و به موهایشان وصل می‌کنند، سؤال شد. امام فرمودند: «اگر برای شوهرش باشد، اشکالی ندارد». سائل سؤال می‌کند که رسول خدا (ص) واصله و موصوله را لعنت کرده‌اند. سائل فکر کرده که منظور از واصله، کسی است که اینها را به سر و موی زنان وصل می‌کند و آنان را زیباتر می‌کند و منظور از موصوله، کسی است که اینها را بر سر او وصل می‌کنند. امام باقر (ع) می‌فرمایند که مقصود این نیست و اینکار اشکالی ندارد. واصله‌ای که رسول الله (ص) لعن کرده، یعنی کسی که در جوانی‌اش اهل زناست و وقتی پیر می‌شود، قوّادی می‌کند و زنان را برای مردان آماده می‌کند. این واصله و موصوله است که اشکال دارد. حرمت تکلیفی از این روایت استفاده می‌شود.

نکته: قبلاً این را بحث کردیم که قیادت مربوط زناست؛ نه لواط و مساحقه. در این روایت نیز بحث نساء و رجال است.

و منها: عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ[32] قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ: إِنَّ النَّاسَ يَرْوُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) لَعَنَ الْوَاصِلَةَ وَ الْمَوْصُولَةَ. قَالَ: فَقَالَ: «نَعَمْ». قُلْتُ: الَّتِي تَمْتَشِطُ وَ تَجْعَلُ فِي الشَّعْرِ الْقَرَامِلَ؟ قَالَ فَقَالَ لِي: «لَيْسَ بِهَذَا بَأْسٌ». قُلْتُ: فَمَا الْوَاصِلَةُ وَ الْمَوْصُولَةُ؟ قَالَ: «الْفَاجِرَةُ وَ الْقَوَّادَةُ»[33] .

بررسی سند روایت: عمار ساباطی ثقه و فطحی است و زیاد قابل اعتماد نیست.

آیا واصله و موصوله، آن کسی است که مو به موهای سرش اضافه می‌کند؟ حضرت (ع) می‌فرمایند که اینکار اشکالی ندارد. منظور از واصله و موصوله، فاجرة و قوّاد است. هرچند این روایت اعتبار زیادی ندارد ولی طبق همان روایت قبلی است که اعتبار داشت؛ لذا روایت قبلی مضمون این روایت را تقویت می‌کند و مضمون این روایت معتبر می‌شود. پس قیادت گناه است. اما کبیره بودن گناه قیادت نیز از روایاتی به دست می‌آید که در جلسه بعد خواهیم گفت.


[1] عوالي اللئالي، ابن أبي جمهور، ج1، ص223.. عن النبيّ(ص). (این روایت مرفوعه و ضعیفه است).
[2] [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بن بابویه القمّي: امامی و ثقه] قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «ادْرَءُوا الْحُدُودَ بِالشُّبُهَاتِ‌». من لا يحضره الفقيه، الشيخ الصدوق، ج4، ص74. (این روایت مرفوعه و ضعیفه است).
[4] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج7، ص261. (این روایت مسنده و علیالاقوی صحیحه است).
[9] محمّد بن عليّ بن الحسين بن بابویه القمّي: امامی و ثقه است.
[11] عن محمّد بن موسى بن المتوكّل [إماميّ ثقة] عن محمّد بن جعفر [الأسديّ الکوفي: إماميّ ثقة] عن موسى بن عمران [النخعي: مهمل و قیل إماميّ ثقة] عن عمّه الحسين بن زيد [الحسین بن یزید النوفلي: مختلف فیه و هو إماميّ ثقة علی الأقوی] عن حمّاد بن عمرو النصيبيّ [ضعیف] عن أبي الحسن الخراسانيّ [مهمل] عن ميسرة [ميسرة بن عبد ربّه ‌الفارسي: مهمل] عن أبي عائشة [السعدي: مهمل] عن يزيد بن عمر عن عبد العزيز [یزید بن عمر بن عبد العزيز المقرائي: مهمل] عن أبي سلمة بن عبد الرحمن [بن عوف: مهمل] عن أبي هريرة [الدوسي: من رواة العامّة، ضعيف جدّاً] و عبد الله بن عبّاس [بن عبد المطّلب: إماميّ ثقة] عن رسول الله (ص) ...
[14] ثواب الأعمال: 280 و ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، الشيخ الصدوق، ج1، ص286. (این روایت مسنده و ضعیفه است؛ به دلیل وجود روات مهمل و ضعیف در سندش).
[15] مسعود بن عیسی: به نظر ما امامی و ثقه است.
[16] لم نعثر علیها في تنبیه الخواطر.
[17] یعنی: نظرت في النار.
[18] مالك جهنّم.
[21] العطّار: امامی و ثقه است.
[22] محمّد بن الحسين بن أبي الخطّاب‌: امامی و ثقه است.
[23] عبد الرحمن بن محمّد بن أبي هاشم‌: امامی و ثقه است.
[24] امامی و ثقه است.
[25] سعد بن طريف‌: مورد اختلاف است و امامی و ظاهراً ثقه است.
[26] الإمام الباقر (ع).
[27] یعنی: گیسوبندها.
[28] القرمل: ما تشدّ المرأة في شعرها من شعر أو صوف أو إبريسم.
[29] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج5، ص119. (این روایت مسنده و ظاهراً صحیحه است).
[32] عمّار بن موسی الساباطي: فطحيّ ثقة و في أحادیثه إضطراب کثیراً.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo