< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

99/01/11

بسم الله الرحمن الرحیم

الموضوع: مکاسب محرمه/قیافه / تقدم آزمایش قطعی بر اماره

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث قیافه‌شناسی بود. یکی از مباحثی روزی که محلق به قیافه‌شناسی شده آزمایش DNA است که در مباحث گذشته مطرح کردیم که آیا این آزمایش که از لحاظ علمی تأیید شده،‌ از نظر شرعی نیز اعتبار دارد و می‌توان به‌وسیله آن الحاق نسب نمود یا خیر؟ بحث در جایی است که زنی شوهر دارد و قاعده فراش درباره آن‌ها جاری است اما شوهر با قرائن و شواهدی، زن را متهم دانسته و نسبت ولد به خود را مشکوک می‌داند، بر همین اساس آزمایش DNA انجام می‌دهند که نتیجه آن عدم الحاق فرزند به زوج است. آیا در چنین موردی از لحاظ شرعی و قانونی فرزند ملحق به زوج می‌شود یا نه؟ آزمایش منکر نسبت ولد به زوج است اما قاعده فراش، ولد را منسوب به زوج می‌داند.

دیدگاه اول: اگر این آزمایش پزشکی، باعث قطع و یقین شود باید براساس یقین حکم نمود و نسب تابع آن یقین است؛ یعنی اگر از این آزمایش یقین کردیم که بچه متعلق به مرد دیگری غیر از زوج است باید حکم به نفی ولد از زوج کنیم؛ زیرا یقین، حجت است و اماره، اصول، لعان، بیّنه و ... درصورتی حجت هستند که یقین وجود نداشته باشد. این‌ها در طول هم هستند؛ در استناد برای حکم، اول نوبت یقین است اگر نبود به سراغ اماراتی مثل بیّنه و ... می‌رویم و اگر اماره نبود به سراغ اصول عملیه مانند استصحاب، برائت و ... می‌رویم.

دیدگاه دوم: الحاق نسب، امر شرعی است که متوقف بر امر شارع است؛ شارع مقدس، قاعده فراش را تأیید کرده است؛ پس اگر زناکاری هم وجود داشته باشد بازهم بچه ملحق به زوج می‌شود. درباره شهادت و بیّنه هم همین‌گونه است و با وجود آن، آزمایش پزشکی اعتباری ندارد. آزمایش طبی برای جایی است که زوجی در کار نباشد. [1] [2]

اشکال: الحاق نسب در شرایع و ملت‌های مختلف، وجود داشته است و زن و مردی که با هم ازدواج می‌کردند و نطفه‌ای منعقد می‌شد، بچه متولد به این زن و مرد ملحق می شود اما آیا در اسلام، الحاق نسب، معنای دیگری غیر معنای عرفی دارد و حقیقت شرعیه دارد؟ یعنی شارع می‌گوید: ملاک، ماء رجل نیست بلکه ملاک الحاق نسب، ازدواج است.

بر این دیدگاه، احکام شرعی خاصی بار می‌شود، آیا این آثار را می‌پذیرید؟ مثلاً بچه باید از زوج ارث ببرد نه زانی؛ اگر این بچه دختر است، زانی که از نظر عقلی پدر واقعی اوست آیا می‌تواند با او ازدواج کند؟ آیا می‌توانید بگویید که بچه، ولد شرعی زوج است و آثار شرعی بر ولد شرعی بار می‌شود نه ولد عقلی؟

شارع در محتوای الحاق نسب، ارثیه، محرمیت و ... از آثار شرعی را بر ولد عرفی حمل کرده است. کسانی که حقیقت شرعیه در اصول را قبول ندارند نمی‌توانند در این بحث بگویند که ولد شرعی با ولد عرفی متفاوت است.

برای روشن شدن بحث به برخی از روایات اشاره می‌کنیم:

«ذُكِرَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع): أَنَّ ثَلَاثَةً مِنْ أَهْلِ الْيَمَنِ أَتَوْا إِلَيْهِ [يَخْتَصِمُونَ] فِي امْرَأَةٍ وَقَعُوا عَلَيْهَا ثَلَاثَتُهُمْ فِي طُهْرٍ وَاحِدٍ فَأَتَتْ بِوَلَدٍ فَادَّعَاهُ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ فَقَرَعَ بَيْنَهُمْ وَ جَعَلَهُ لِلْقَارِعِ؛ فَبَلَغَ ذَلِكَ النَّبِيَّ فَضَحِكَ(ص) حَتَّى بَدَتْ نَوَاجِذُهُ وَ قَالَ مَا أَعْلَمُ فِيهَا إِلَّا مَا قَضَى عَلِيٌّ(ع)».[3]

از أمیرالمؤمنین (ع) نقل شده است که سه نفر از اهل یمن، خدمت امیرالمؤمنین (ع) آمدند که با هم نزاع داشتند درباره زنی که در طهر واحد هر سه با او نزدیکی کرده بودند. بچه‌ای از این عمل، متولد شده است که هر یک از سه نفر مدعی پدری بچه هستند. حضرت امیرالمؤمنین بین آن‌ها قرعه انداخت و بچه را متعلق به کسی دانست که قرعه به نام او در آمد. این جریان که به گوش پیامبر (ص) رسید، ایشان لذت بردند و به قدری خندیدند که دندان‌هایش آشکار شد و فرمود: من که پیامبر شما هستم از این حکم بهتر بلد نیستم.

می‌بینید که قرعه، حکم شرعی است که الحاق نسب می‌کند و تمام آثار این الحاق نیز بر آن مترتب است. اما پرسش ما این است که اگر در آن زمان هم آزمایش بود، آیا باز هم قرعه می‌انداختند یا قرعه مربوط به زمانی است که راه دیگری نباشد؟

به نظر ما این‌گونه راه‌ها زمانی دست است که راه علمی وجود نداشته باشد؛ اگر آزمایش پزشکی وجود دارد دیگر قرعه، شهادت و ... جایگاهی ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo