< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1400/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/کذب / مسوغات کذب

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره تقیه بود که انواع تقیه و احکام مترتب بر آن بحث شد.

تنبیه دوم

یکی از مسائل تقیه آن است که اگر زمانی تقیه لازم بود اما تا آخر وقت تقیه برطرف می‌شود؛ مثلا اگر وضوی نماز ظهر و عصر را بخواهد اول وقت بگیرد در تقیه است؛ زیرا در انظار اهل تسننی است که خطری برای او دارند و لازم است تقیه کند اما اگر عصر بخواهد وضو بگیرد، تقیه لازم نیست و می‌تواند در منزل خودش در تنهایی وضو بگیرد و نماز بخواند. درباره حکم این صورت گفته‌اند که اگر تقیه مستوعب باشد و در تمام وقت تقیه لازم باشد در این صورت فقط وضوی تقیه‌ای مجزی است.[1]

به نظر ما این مسئله تنبیهی برای بحث تقیه است اما از محل بحث خارج است و لزوم تقیه در جزئی از وقت، جزء مباحث تقیه نیست. تقیه آن است که در تمام وقت، در حال تقیه باشد. کسی که یک‌ساعت در تقیه است و بعد از آن در تقیه نیست، نمازش را در غیر تقیه می‌خواند. اگر کسی در مکانی در تقیه است اما می‌تواند به مکانی برود که نیازی به تقیه نیست، به جایی می‌رود که نیازی به تقیه نباشد؛ بنابراین هم از نظر زمان و هم از نظر مکان اگر امکان تغییر وجود دارد باید عمل را به زمان یا مکان امن موکول کند. این در صورتی است که در حرج و ضرر نباشد اما اگر تغییر زمان یا مکان باعث شود که حرج یا ضرری برایش در پی داشته باشد، تغییر زمان یا مکان عمل، لازم نیست. پس موضوع تقیه در جایی است که تقیه در تمام وقت وجود داشته باشد.

تنبیه سوم

برخی از فقها گفته‌اند: «يكفي في التقيّة الخوف على النفس أو المؤمنين من الضرر، بل يكفي فيها التحبّب للمخالفين و حسن معاشرتهم و مخالطتهم تجنّباً لشرّهم و لو‌ بلحاظ الأمد البعيد؛ نعم لا تشرع لمحض التزلّف ، كما إذا علموا مذهب أهل الحقّ في المسألة و علموا بأنّ المكلّف منهم و لم يكن من حالهم طلب متابعته لهم و ترك ما يقتضيه مذهبه؛ فإنّه لا تجزئ متابعتهم حينئذٍ، بل قد تحرم تكليفاً لما فيها من توهين مذهب أهل الحق»[2] تقیه در جایی است که خوف ضرر بر خودش یا مؤمنین وجود داشته باشد؛ بلکه برای تحبیب قلوب و دوستی باشد. مانند آن‌ها وضو می‌گیریم که با آن‌ها رفیق شویم و به ما علاقه‌مند شوند و حسن معاشرتی با آنان باشد تا در آینده روابط بهتری با آن‌ها داشته باشیم.

در سابق گفتیم که ما قبول ندارم که جایز است برای تحبیب قلوب مانند آن‌ها وضو بگیریم. اشکالی ندارد که تقیه مداراتی داشته باشیم و جلو آن‌ها این‌گونه وضو بگیریم اما بعد نماز خود را اعاده کنیم نه این‌که به همان وضو و نماز اکتفا کنیم. گاهی تقیه در این‌گونه موارد، باعث تضعیف دین است؛ ‌مثلا وقتی می‌دانند که شما شیعه هستید و توقع ندارند که مانند آن‌ها نماز بخوانید و شما بخواهید برای دوستی با آن‌ها مانند اهل سنت وضو بگیرید، برای شما جایز نیست؛ زیرا نشانه آن است که به دین و مذهب خود پایبند نیستید. در سابق گفتیم که تقیه مداراتی رجحان تکلیفی دارد اما اعاده و قضا به قوت خود باقی است و نماز با تقیه مداراتی، مجزی نیست.

تنبیه چهارم

گاهی تقیه دایر بین دو امر است؛ مثلا مخیر است که در وضو یا پای خود را بشوید یا اینکه مسح بر حائل کند؛ وظیفه کدام است؟

قول اول: شستن بهتر است

علامه حلی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «لو دارت التقيّة بين المسح على الخفّين و غسل الرجلين، فالغسل أولى».[3] به‌جای اینکه مسح بر کفش کند، بهتر است که پا را بشوید.

قول دوم: وجوب غسل

به نظر ما شستن پا به مسح پای در شیعه نزدیک‌تر است لذا در مقام تقیه واجب است که پا را بشوید و مسح بر خفّین اصلا مسح نیست ﴿وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ﴾[4] . اقرب به واقع، شستن است. مضافا بر اینکه مسح بر خفین مورد سُخره عقلا واقع می‌شود که چه دینی است که دستور می‌دهد بر کفش دست بکش، دستت را کثیف کن و نماز بخوان. سخره کردن عقلا باعث وهن دین است اما درباره شستن پا می‌گویند که تمیزی برای عبادت است.

احتمال می‌دهیم که تعبیر به «اولی» در کلام مرحوم علامه حلی و دیگران، همین وجوب باشد.

شهید اول (رحمه‌الله) می‌فرماید: «لو دارت التقيّة بين المسح على الخفّ و غسل الرجلين، وجب الغسل».[5]

برخی گفته‌اند که اگر توجه دارد، پا را بشوید و اگر نسبت به مسئله غفلت دارد و مسح بر کفش کرد هم جایز است.[6]

قول سوم

برخی احتیاط کرده‌اند و گفته‌اند که احوط آن است پا را بشوید اما اگر می‌تواند پا را مسح کند حق ندارد پا را بشوید یا مسح بر کفش کند.[7]

مطلب سوم: حکم تقیه در شرب خمر

اگر بر انسان فشار بیاورند که شرب خمر کند، آیا شرب خمر واجب می‌شود.

قول اول: حرمت تقیه

شیخ صدوق (رحمه‌الله) می‌فرماید: تقیه در شرب مسکر وجود ندارد.[8] هر بلایی هم که بر سر شما بیاورند نباید شرب مسکر کنید.

قول دوم: جواز تقیه

به نظر ما شرب مسکر در تقیه دارای مراتبی است و اهم و مهم دارد؛ مثلا زمانی است که تهدید به قتل خود شخص، خانواده او یا مؤمنی می‌کنند دراین‌حالت، شرب مسکر واجب می‌شود، باید شرب مسکر کرد تا گردنت را نزنند. اما اگر تهدید به گرفتن مال مختصری کردند، انسان مال را می‌دهد و شرب خمر نمی‌کند؛ پس در ضرر جانی، مالی یا آبرویی باید انسان به عقل خود مراجعه کند و مراتب اهم و مهم را محاسبه کند.

باید توجه داشت که در برخی موارد اگر انسان مؤمنی شرب خمر کند، دین تضعیف می‌شود دراین‌صورت، ممکن است انسان کشته شود اما شرب خمر نمی‌کند تا دین تضعیف نشود. ما نباید باعث انحراف عده‌ای از دین شویم. در مسائل سیاسی، اجتماعی و شرعی ممکن است مواردی پیش بیاید که انسان باید از جان خودش بگذرد تا دین خدا را حفظ کند. دراین‌صورت تقیه حرام است و عقلای عالم هم همین را می‌گویند.

مرحوم امام (قدس‌سره) می‌فرماید: «إنّا نقطع بأنّ الشارع لا يرضى بضرب الأعناق إذا دار الأمر بينه و بين المسح على الخفّين، بل و شرب الخمر و النبيذ».[9] یقین داریم که شارع، راضی نیست که گردن افراد را بزنند زمانی که امر دایر باشد بین زدن گردن و مسح بر کفش، همچنین در جایی که امر دایر بین گردن زدن و شرب خمر باشد.


[1] كلمة التقوى، ج1، ص105.
[7] وسیلة النجاة، البهجة، محمدتقی، ص37.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo