< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1400/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/کذب / مسوغات کذب

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره کذب و تنبیهات این بحث بود. تنبیه اول درباره این بود که چه میزان ضرر مالی باعث جواز کذب است. در این بحث، مراتب ضرر مالی و قانون اهم و مهم مطرح شد و روایات بررسی شدند.

تنبیه دوم

اگر کذبی نه مصلحت دارد و نه مفسده، آیا حرام است؟

قول اول: عدم حرمت[1]

اشکال: به نظر ما آیات و روایاتی که مشتمل بر لعنت کاذبین است و از کذب نهی می‌کند یا برای آن عذاب ذکر می‌کند، دلالت بر این دارد که کذب از محرمات است، خواه مفسده‌ای در آن باشد یا نباشد. اصل دروغ برای مؤمن گناه است و او را از اعتبار ساقط می‌کند و این خودش مفسده است. اگر ین مفسده هم نباشد بازهم از آیات و روایات استفاده می‌شود که کذب مطلقا حرام است و ترتب مفسده حرمت را بیشتر می‌کند.

تنبیه سوم

آیا کاذب ملعون است؟ قرآن کریم می‌فرماید: ﴿فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[2] ظاهر آیه بیان می‌کند که خداوند کسی را که دروغ می‌گوید، لعنت کرده است. بر اساس این آیه آیا می‌توان گفت هرکسی که دروغ می‌گوید مورد لعنت خداوند است؟

محقق ثانی (رحمه‌الله)‌ می‌فرماید: «إنّ الکاذب ملعون».[3]

اشکال: ﴿فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾ مربوط به صدر آیه است؛ یعنی «الف و لام» در الکاذبین، جنس و استغراق نیست بلکه «الف و لام» عهد است. صدر آیه می‌گوید: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ﴾.

علامه طباطبایی (رحمه‌الله) نیز در تفسیر آیه همین را می‌گوید. خداوند به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در محاجّه با نصارا درباره حضرت عیسی (علیه‌السلام) می‌فرماید: بگو ما بچه‌های خود را می‌آوریم شما هم بچه‌های خود را بیاورید، ما زن‌های خود را می‌آوریم شما هم زن‌های خود را بیاورید ما جان‌های خود را می‌آوریم و شما هم جان‌های خود را بیاورید سپس یکدیگر را نفرین کنیم دراین صورت دعا کنیم که خداوند کسانی که خلاف واقع را می‌گویند لعنت کند. بنابراین از این آیه استفاده نمی‌شود که «کل کاذب ملعون» اما استفاده می‌شود که برخی از کاذب‌ها ملعون هستند.[4]

آیه دیگری که برخی به آن استدلال کرده‌اند این است: ﴿وَ الْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ﴾؛[5] این آیه هم درباره لعان و محدود به آن است نه اینکه مربوط به همه کاذبین باشد. بنابراین حرمت کذب از این آیات استفاده می‌شود اما این که هر کاذبی ملعون است از آیات استفاده نمی‌شود.

مقام پنجم: کبیره بودن کذب

آیا کذب از گناهان کبیره است و کسی که دروغ می‌گوید از عدالت ساقط است؟

یکی از روش‌های شناخت کبیره آن است که حد بر آن جاری شود. علامت دیگر برای کبیره آن است که وعده عذاب بر آن داده شده است یا اینکه مفسده بزرگی بر آن مترتب باشد.

ثمرات بحث

ثمره اول: درباره برخی افراد مثل امام جماعت، مرجع تقلید، قاضی و ... عدالت شرط است، حال اگر این افراد دروغ گفتند آیا از عدالت ساقط می‌شوند. اگر کذب را گناه کبیره بدانیم با یک بار دروغ گفتن از عدالت ساقط می‌شود اما اگر گناه صغیره باشد با اصرار بر گناه صغیره از عدالت ساقط می‌شود.

ثمره دوم: اگر دروان بین انجام کذب و گناه دیگری بود، مثلا یا باید دروغ بگوید یا غیبت کند، باید به اهم و مهم رجوع کرد. کذب اگر کبیره باشد اهمیتی دارد و اگر صغیره باشد، رتبه دیگری دارد.

در چند مورد مسلّم است که کذب از کبایر است: اول: اگر کذب علی الله (عزوجل) أو الرسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) أو الائمه (علیهم‌السلام) باشد، گناه کبیره است و عذاب خداوند را در پی خواهد داشت. دوم: مفسده به همراه داشته باشد. سوم: عادت بر کذب باشد. چهارم: کذب بر مؤمنین.

دلایل کبیره بودن کذب علی الله أو الرسول أو الائمه

دلیل اول: آیات

﴿فَمَنِ افْتَرىٰ عَلَى اللّٰهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذٰلِكَ فَأُولٰئِكَ هُمُ الظّٰالِمُونَ﴾.[6]

﴿اُنْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّٰهِ الْكَذِبَ وَ كَفىٰ بِهِ إِثْماً مُبِيناً﴾.[7]

﴿قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّٰهِ الْكَذِبَ لٰا يُفْلِحُونَ﴾.[8]

﴿قالَ لَهُمْ مُوسىٰ وَيْلَكُمْ لٰا تَفْتَرُوا عَلَى اللّٰهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذٰابٍ وَ قَدْ خٰابَ مَنِ افْتَرىٰ﴾.[9]

این آیات شریفه دلالت می‌کند کسی که دروغ به خداوند ببندد، جایگاهش در جهنم است، از ظالمین هستند، گناه آشکار است، رستگار نمی‌شوند و ... .

دلیل دوم: روایات

روایت اول: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ[10] عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ[11] وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ[12] عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِي حَمَّادٍ[13] جَمِيعاً عَنِ الْوَشَّاءِ[14] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ[15] عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ[16] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «الْكَذِبُ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ (صلی‌الله‌علیه‌واله) مِنَ الْكَبَائِرِ».[17]

این روایت حسنه دلالت می‌کند که کذب علی الله و الرسول از کبایر است.

روایت دوم: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ[18] قَالَ: حَدَّثَنِي عَمِّي[19] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْقُرَشِيِّ[20] عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَسَدِيِّ[21] عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ [22] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ: «الْكَذِبُ‌ عَلَى‌ اللَّهِ‌ (عزوجل) وَ عَلَى‌ رَسُولِهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وَ عَلَى‌ الْأَوْصِيَاءِ (علیهم‌السلام) مِنَ الْكَبَائِرِ». وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی‌الله‌علیه‌وآله): «مَنْ قَالَ عَلَيَّ مَا لَمْ أَقُلْ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ».[23]

بر اساس آیات و روایات یقینا افترا بر خداوند از کبایر است و افترا بر رسول نیز بازگشتش به افترای بر خداوند است زیرا آنچه رسول می‌گوید برگرفته از وحی است و ائمه (علیهم‌السلام) هم آنچه می‌گویند از رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است پس افترای بر آن‌ها افترای بر رسول است و افترای بر رسول افترای بر خداوند است.

دلیل سوم: اجماع

اجماع داریم که افترا بر خداوند، رسول و ائمه از گناهان کبیره است.[24] چه مفسده‌ای از این بالاتر که به خداوند، پیامبر و ائمه نسبت دروغ داده شود.

دلیل کبیره بودن طبیعی شدن کذب

تطبّع بر کذب یعنی برای شخص طبیعی شده که دروغ بگوید. ممکن است کسی فقط یک بار دروغ گفته اما کسی هم هست که هر روز چندین دروغ می‌گوید.

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[25] عَنْ أَبِيهِ[26] عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ[27] عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ[28] قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) الْكَذَّابُ هُوَ الَّذِي يَكْذِبُ فِي الشَّيْ‌ءِ؟ قَالَ: «لا، مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا يَكُونُ ذَلِكَ مِنْهُ وَ لَكِنَّ الْمَطْبُوعَ عَلَى الْكَذِبِ».[29]

راوی از امام صادق (علیه‌السلام) پرسید: آیا کذّاب کسی است که دروغ می‌گوید؟ حضرت فرمود: هرکسی ممکن است گاهی دروغی بگوید اما کذاب کسی است که طبیعتش بر کذب است.

کذاب صیغه مبالغه است و دلالت می‌کند بر کسی که خیلی دروغ می‌گوید.

دلیل بر کبیره بودن کذب بر مؤمنین

اجماع داریم که کذب بر مؤمنین از گناهان کبیره است. [30]

اقوال در کبیره بودن کذب

قول اول: مطلقا از کبایر است

به نظر ما کذب مطلقا از کبایر است و کسی که دروغ می‌گوید از عدالت ساقط است. ﴿إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ﴾.[31] کسی که دروغ می‌گوید ایمان به آیات خداوند ندارد. مفسده دروغ در جامعه زیاد است. وقتی دروغ در جامعه شایع شود، جامعه از اعتبار ساقط می‌شود. در دنیا اگر مثلا ریاست جمهوری دروغ بگوید با او برخورد تندی می‌کنند. در مسئولیت‌های مهم، مثل ریاست جمهوری باید دقت کنیم افراد دروغ‌گو را انتخاب نکنیم؛ زیرا قابل اعتماد نیست.


[1] جامع المسائل، بهجت، محمدتقی، ج‌2، ص471.
[10] الحسین بن محمّد بن عامر: إماميّ ثقة.
[11] البصري: مختلف فیه و هو إماميّ ثقة ظاهراً.
[12] عليّ بن محمّد علّان الکلیني: إماميّ ثقة.
[13] صالح بن أبي حمّاد الرازي: مختلف فیه و هو إماميّ حسن علی الأقوی.
[14] الحسن بن عليّ الوشّاء: إماميّ ثقة.
[15] أحمد بن عائذ الأحمسيّ العبسي: إماميّ ثقة.
[16] سالم بن مکرم: إماميّ ثقة.
[18] محمّد بن عليّ ماجیلویه: محمّد بن عليّ بن أبي القاسم عبد الله بن عمران: القمّي: مختلف فیه و هو إماميّ ثقة علی الأقوی.
[19] محمّد بن أبي القاسم عبد الله بن عمران : إماميّ ثقة.
[20] محمّد بن عليّ أبو سمینة: مختلف فیه و هو ضعیف عند الأکثر رمي بالغلو و ثقة علی قول و رأیي فیه التوقّف.
[21] عبد الرحمن بن محمّد بن أبي هاشم: إماميّ ثقة.
[22] سالم بن مکرم: إماميّ ثقة.
[25] عليّ بن إبراهیم بن هاشم القمّي: إماميّ ثقة.
[26] إبراهیم بن هاشم القمّي: مختلف فیه و هو إماميّ ثقة علی الأقوی.
[27] محمّد بن أبي عمیر زیاد: إماميّ ثقة من أصحاب الإجماع.
[28] البجلي: إماميّ ثقة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo