< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

99/06/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/کذب /تعریف کذب

 

صحبت در بحث کذب بود. در مباحث گذشته مطالبی را در رابطه با کذب، بحث کردیم. بحث کذب از مباحثی است که هم از نظر عقلی و هم از نظر عقلایی و هم از نظر قرآن و روایات مورد تأکید قرار گرفته که از گناهان کبیره است. در روایات ادله‌ای وجود دارد و در قرآن هم آیاتی وجود دارد و از نظر تمام عقلای عالم تقببیح شده است.

این بحث دارای ابعاد گوناگونی است و زوایای این بحث باید کاملا روشن شود. جهاتی در بحث کذب وجود دارد که آیا کذب فی الجمله حرام است یا بالجمله حرام است؛ تمام افراد کذب حرمت دارند یا بعضی از افرادش حرام است ولی مستثنیاتی هم دارد که ممکن است در بعضی موارد حتی واجب بشود، گاهی ممکن است کذب واجب باشد و گاهی رجحان داشته باشد. در هر صورت تمام ادیان کذب را تقبیح کرده‌اند. قرآن می‌فرماید: ﴿إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ﴾[1] افترا و کذب از طرف کسانی است که به خدا ایمان نیاورده‌اند. این آیه قرآن است که با کمال صراحت بیان می‌کند که کذب و افترا عمل کسانی است که به آیات خدا ایمان نیاورده‌اند. در روایت امام عسکری(ع) می‌فرماید: «جعلت الخبائث فی بیت و جعل مفتاحه الکذب.»[2] تمام بدیها و خبائث، اگر در جایی جمع شوند، کلید آن خبائث، کذب است. یا پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «ایاکم والکذب، فإنّ الکذب یهدی الی الفجور و الفجور یهدی الی النّار»[3] هم آیات و روایات در رابطه با کذب مطرح است و هم دلایل عقلی و عقلایی بر قبح کذب وجود دارد. لذا تمام ادیان آسمانی قبح کذب را بیان کرده‌اند و این کاشف از اهمیتی است که این بحث دارد.

دروغگویی در جوامع بشری مورد توجه است. اگر یک رییس جمهور یا وزیر دروغ بگوید از اعتبار ساقط می‌شود. پس در جوامع بشری و اجتماعات و همه نظام‌ها که هیچ دینی هم قبول نکرده‌اند، توجه به مسئله کذب و قبح آن برایشان روشن است.

نکته‌ای در اینجا مطرح است که مرحوم شیخ انصاری بحث کذب را در مکاسب محرمه ذکر کرده‌اند. دلیل اینکه ایشان بحث کذب را در مکاسب محرمه ذکر کرده‌اند، چیست؟ ممکن است در جامعه خبرنگاری را استخدام کنند که برای مردم اخبار دروغ را بیان کند، چنانچه شما می‌بینید که رادیوهای خارجی و فضای مجازی مملو از دروغ پردازی است. در فضای مجازی درآمدهایی وجود دارد، گاهی درآمدهای مالی و پولی است و گاهی عنوانی و سیاسی و اجتماعی. جنبه‌های مختلفی وجود دارد که فضای مجازی را به سمت دروغ‌گویی و دروغ‌پردازی سوق می‌دهد. این دروغ زمینه کسب پول و ثروت انسان‌ها قرار می‌گیرد. با توجه به این جهات اهمیت بحث کذب کاملا روشن می‌شود، حتی در دادگاه‌ها و فضای مجازی و صدا و سیمای کشورهای مختلف جهان بحث کذب مشاهده می‌شود. برای فروش دارویی که هیچ اثری ندارد تبلیغات فراوانی می‌کنند. این بحث در جامعه مبتلی به است و هر کسی از راه دروغ منافعی را برای خودش تأمین می‌کند.

لذا رییس جمهور و وزیر و وکیلی که یک دروغ از او صادر می‌شود، عدالتش از بین می‌رود و دیگر قابل اعتماد نخواهند بود. در مورد وعده‌هایی که داده می‌شود و به آن عمل نمی‌شود نیز بحث خواهیم کرد که آیا از مصادیق دروغ است یا نه؟ که در جای خودش بحث می‌کنیم که اگر زمانی که وعده می‌دهد، می‌داند که به آن وعده عمل نمی‌کند، یقیناً دروغ است و گناه محسوب می‌شود و بعدا بحث می‌کنیم که گناه کبیره است.

به نظر ما بحث گناهان، چه گناه کبیره و چه صغیره، در کتب فقهی جایگاه مشخصی ندارند؛ یعنی شما از طهارت تا دیات که در شرح لمعه خوانده‌اید، بحثی نداریم که گناهان صغیره کجاست و گناهان کبیره چگونه هستند. اصولا معاصی بحث مستقلی در فقه ندارد. پیشنهاد ما این است که در ابواب فقهی یک باب به گناهان اختصاص داده شود، گناهانی که وجود دارد، صغیره، کبیره، بعضی از گناهان که اختلافی است و بعضی کبیره می‌دانند و بعضی صغیره. به هر حال یکی از مباحث مهم فقهی ما باید این مسئله باشد که گناهان و معاصی را با دلایل روشن و با تشخیص موضوع و حکم، برای مردم بیان کنیم. حتی در مورد رساله‌های عملیه هم پیشنهادم این است که مراجع معظم تقلید و کسانی که رساله می‌نویسند، یک قسمت از رساله را به معاصی اختصاص دهند. این یک بحث مهم است و متأسفانه هر مشکلی که جامعه ما دارد از ارتکاب معاصی است؛ دروغ گفتن و غیبت کردن و خوردن مال مردم و اختلاس و تمام این معاصی را مردم باید بدانند و به حرمت آن آگاه باشند و بدانند که اگر کسی مرتکب آن شود، در هر جایگاهی که باشد، از عدالت ساقط می‌شود؛ رییس جمهور باشد یا وزیر و وکیل یا امام جماعت، هر کسی باشد جایگاه خودش را در جامعه از دست می‌دهد.

در مورد بحث کذب یک بحث لغوی داریم که معنای کذب در لغت چیست و یک بحث اصطلاحی داریم. در مباحث گذشته تعریفی که برای کذب بیان کردیم، بعد از تحقیقات فراوانی که در بحث کذب شد، بهترین تعریفی که ما انتخاب کردیم که جامع افراد و مانع اغیار باشد و اشکالی بر آن وارد نشود، این تعریف بود که: معنای صدق: مطابقة ظاهر الخبر للواقع أو نفس الأمر؛ یعنی ظاهر یک خبر با واقع مطابق باشد، چون ممکن است کسی حرفی بزند و بعد بگوید مقصود من این نبود، این حجت نیست.

کلام باید به گونه‌ای باشد که همه ظاهر آن را بفهمند. ظواهر حجت است، در وصیت‌نامه‌ها و وقف‌نامه‌ها و معاملات و تمام سخنرانی‌ها، ظاهر کلام حجت است، حال اگر بعد از آن بگوید مقصود من چیز دیگری بود، مورد قبول واقع نمی‌شود و در دادگاه از او قبول نمی‌کنند. نفس الأمر یعنی گاهی واقعی وجود ندارد که بخواهید نشان دهید مثل زیدٌ قائمٌ که باید دید زید قائم است یا نه؟ گاهی شما خبری می‌دهید که قابل تطبیق با خارج نیست ولی اعتقاد شماست مثلا می‌گویید من مسلمان هستم، تمام منافقین به دروغ می‌گفتند من مسلمانم؛ ظاهر کلام آن‌ها حجت است ولی با نفس الأمر تطبیق نمی‌کند.

گاهی مطابقت و عدم مطابقت با واقع است؛ یک قضیه در خارج واقع شده و شما از آن خبر می‌دهید، این مطابقت خبر با خارج است و باید دید که این خبر در خارج اتفاق افتاده یا نه؟ گاهی مطابقت خبر از نظر اعتقاد است و شما از اعتقاد خود خبر می‌دهید، گاهی راست می‌گویید و گاهی دروغ؛ یعنی ممکن است این خبر با اعتقاد قلبی شما مطابق باشد یا نباشد. گاهی خبر از ذهن می‌دهید و می‌گویید فلان مطلب در ذهن من است. لذا در تعریف صدق و کذب قیودی را ذکر کردیم و گفتیم مطابقت ظاهر خبر با واقع یا نفس الأمر یا آنچه در ذهن است، صدق بوده و در مقابل آن کذب قرار دارد؛ یعنی مطابق نبودن ظاهر خبر با واقع و نفس الأمر و آنچه در ذهن است. این تعریفی بود که ما از کذب داشتیم و بعد از آن بحث کردیم که کذب دو نوع است: کذب خبری و کذب مخبری؛ کذب خبری آن است که خبر کاذب باشد و کذب مخبری آن است که خبردهنده کاذب است مثل اینکه خبر از اعتقادش می‌دهد در حالیکه به گفته‌اش اعتقادی ندارد.

به عبارت دیگر گاهی انسان نسبت به خبری جاهل است و آن خبر را می‌دهد در حالیکه به صدق و کذب آن عالم نیست؛ این کذب خبری است و گاهی انسان می‌داند و عالما و عامدا دروغ می‌گوید؛ این کذب مخبری است.

یکی از نکاتی که در اینجا مطرح است این است که آیا افعال انسان متصف به صدق و کذب می‌شود یا نه؟ شما از درب مدرسه بیرون می‌روید و شخصی را می‌بینید که دستش را جلوی شما دراز کرده و چیزی هم نمی‌گوید، ظاهرش می‌گوید فقیر هستم ولی ثروتمند است. درست است صحبت نکرده ولی عملش کذب است. ریا کذب عملی است، پس گاهی کذب در قول انسان است که از زبان خارج می‌شود و گاهی در عمل انسان است و گاهی هم کذب در کتابت است، شما چیزی را به دروغ می‌نویسید، گاهی هم کذب به اشاره است؛ شخصی از شما چیزی می‌پرسد و شما سرتان را تکان می‌دهید، اگر خلاف بگویید کذب است. در تمام این موارد کذب جریان دارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo