درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
99/06/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مکاسب محرمه/کذب / حکم تکلیفی کذب
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث فقه درباره کذب بود. آیات و روایاتی را برای اثبات حرمت تکلیفی کذب، بیان کردیم.
دلیل سوم: عقل
برخی از علما تصریح میکنند که حرمت کذب، به حکم و ضرورت عقل است. باید توجه نمود که حکم عقل، با بنای عقلا متفاوت است. اگر چیزی علت تامه برای قبح باشد، حرمتش عقلی است اما اگر علت تامه قبح نباشد بلکه اقتضای قبح را داشته باشد، نمی توان گفت که حکم عقل است؛ زیرا حکم عقل کلی است و قابل تخلّف نیست، مثل حسن عدل و قبح ظلم؛ موردی وجود ندارد که ظلم حسن باشد و عدل قبیح باشد. اگر کذب را علت تامه برای قبح دانستیم، حرمت آن عقلی است؛ یعنی هرجا کذب باشد، قبح هم تحقق مییابد و موردی نیست که کذب، حسن باشد. اگر مثلاً نجات چان کسی متوقف بر کذب باشد، آیا میتوان گفت که کذب در اینجا قبیح است؟ یا اینکه برخی اقسام کذب، حسن است و برخی افراد قبیح است. اگر بگوییم که کذب در مواردی حسن و گاهی واجب است، دیگر حکم عقل وجود ندارد.
به نظر ما بهتر است گفته شود دلیل بر حرمت کذب، بنای عقلا است نه دلیل عقل؛ بنای عقلایی که با آیات و روایات، تأیید شده است. عقلای هر دین، مذهب و کشوری میگویند که دروغگویی کار زشتی است. وقتی این با آیات و روایات تأیید شود، دلیل کاملی بر حرمت است.
آیتالله مکارم (سلمهالله) تعبیر کردهاند: «أمّا من العقل، فهو أيضاً واضح؛ لأنّ قبحه من المستقلّات العقليّة».[1] ایشان قبح کذب را از مستقلات عقلیه میداند.
اشکال: مستقلات عقلیه قابل تخلف نیست و علیت تامه برای قبح دارد، ولی کذب، علیت تامه برای قبح ندارد بلکه اقتضای قبح را دارد، لذا گاهی تخلف پیدا میکند و جایز میشود، حتی گاهی برای نجات مؤمنی واجب میشود.
آیتالله مکارم(سلمهالله) بهدرستی استدلال به بنای عقلا هم کرده است: «هذا مضافاً إلى إمكان القول بحرمته بحكم العقلاء».[2]
به نظر ما استدلال به بنای عقلا بهتر است. عقلای عالم، کذب را غالباً دارای مفاسد میدانند نه اینکه دائماً اینگونه باشد؛ لذا حکم میکنند که کذب جایز نیست و قبیح است.
محقق خویی (رحمهالله) میفرماید: «العقل فإنّه لا يحكم بحرمة الكذب بعنوانه الأوليّ مع قطع النظر عن ترتّب المفسدة و المضرّة عليه و كيف يحكم العقل بقبح الإخبار بالأخبار الكاذبة التي لا تترتّب عليها مفسدة دنيويّة أو أخرويّة. نعم إذا ترتّب عليه شيء من تلك المفاسد؛ كقتل النفوس المحترمة و هتك الأعراض المحترمة و نهب الأموال أو إيذاء الناس و ظلمهم و نحوها من العناوين المحرّمة، فإنّ ذلك محرّم بضرورة العقل و لكنّه لا يختصّ بالكذب؛ بل يجري في كلّ ما استلزم شيئاً من الأمور المذكورة و لو كان صدقاً».[3]
عقل حکم به حرمت کذب نمیکند مگر اینکه مفسدهای بر آن مترتب باشد. اگر کذبی است که باعث از بین رفتن نفس یا آبروی محترمی میشود، باعث غارت اموال یا آزار مردم میشود مسلّماً حرام است. این مسئله اختصاص به کذب ندارد و هرچیزی که همراه با این مفاسد باشد، حرام است. کذب حرمت ذاتی عقلی ندارد.
اشکال: محقق خویی (رحمهالله) کذب را دارای قبح عقلی یا عقلایی نمیداند اما به نظر ما احکام گاهی مفاسد و مصالح دائمی دارند و گاهی مصالح و مفاسد غالبی دارند؛یعنی چون غالباً مفسده دارد آن را حرام دانستهاند و کذب هم از همین نوع است و شارع چون غالباً دارای مفسده است آن را بهصورت مطلق حرام دانستهاند.
بیان مرحوم امام (رحمهالله)
مرحوم امام (اعلی الله مقامه الشریف) میفرماید: میتوان سهگونه قبح کذب را تصویر نمود:
1- قبح کذب را ذاتی و علت تامه بدانیم؛ هرجا کذب وجود دارد، قبح هم وجود دارد و هیچ موردی قابل تخلف نیست.
ممکن است اشکال شود که مواردی مانند نجات مؤمن که منوط به کذب است را چگونه قبح میدانید؟ ایشان میفرماید: ممکن است همین را هم قبیح بدانیم که مجبور شدهایم اقل قبیحین را انتخاب کنیم. مرحوم امام (رحمهالله) همین قول را پذیرفته است.
2- قبح کذب اقتضایی است؛ کذب، اقتضای قبح را دارد مانند آتش و سوزاندن که آتش، اقتضای سوزاندن دارد اما حضرت ابراهیم (علیهالسلام) در آتش قرار میگیرد و نمیسوزد. در اقتضا ممکن است مانعی بیاید و نتیجه محقق نشود؛ پس کذب ممکن است گاهی حسن شود. ما همین را قبول داریم.
3- نه علت تامه قبح نیست و اقتضای قبح هم ندارد. گاهی جهات محسّنه میآید و حسن میشود و گاهی جهات مقبّحه میآید و قبیح میشود؛ با تغییر وجوه و اعتبارات، مختلف میشود. این قول را محقق خویی(رحمهالله) برگزیده است. مرحوم امام این احتمال را اضعف احتمالات میداند.[4]
اشکال به محقق خویی (رحمهالله)
عقلای عالم، قبح کذب را پذیرفتهاند.