< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

99/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/کذب / توریه

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث فقه درباره توریه است که آیا ادله‌ای از آیات و روایات داریم که توریه را به‌عنوان غیر کذب توصیه کرده باشد؟ یعنی موضوعاً و حکماً کذب نباشد. یکی از ادله، استدلال به روایتی بود که در آن به این آیه استدلال شده بود: ﴿وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ، إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ، إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ، أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ، فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ، فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ، فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ﴾.[1]

حضرت ابراهیم به آن‌ها گفت که مریض است. در روایت وارد شده است که حضرت ابراهیم، مریض نبود و دروغ نگفت.[2] مدعا این است که حضرت ابراهیم دروغ نگفت و توریه کرد.

محقق خویی (رحمه‌الله) می‌فرماید: مراد از این‌که دروغ نگفته است، نفی حکم کذب است؛ یعنی موضوعاً کذب است اما حرمت کذب را ندارد. حضرت ابراهیم برای اصلاح مردم این جمله را گفت «نعم يمكن أن يقال: إنّ نفي الكذب عن قول إبراهيم و يوسف‘ إنّما هو بلحاظ نفي الحكم و أنّهما قد ارتكبا الكذب لإرادة الإصلاح».[3]

آیت‌الله سبحانی (سلمه‌الله) می‌فرماید: حضرت ابراهیم در آن روز مریض بود. خداوند برای مصلحت هدایت مردم، حضرت ابراهیم را در آن روز مریض کرد تا در شهر بماند و بت‌ها را بشکند. «إنّه لا دليل على أنّه لم يكن في ذلك اليوم سقيماً و لعلّ سقمه كان سبباً لبقائه في البلد و تعلّقت مشيئته- سبحانه- بسقمه حتّى لا يطلبوا منه التنزّه و يرفعوا اليد عنه بظهور علاماته و أماراته و أمّا النظر في النجوم، فيمكن أن يكون ذلك كنايةً عن النظر إلى السماء، خصوصاً إذا فرضنا أنّ مذاكرته مع قومه كانت في النهار و ليس فيه أيّ نجم ظاهر، فكأنّه نظر في السماء متفكّراً في جوابه، كما يفعل أحدنا عند ما يريد أن یفکّر في شي‌ء».[4]

اشکال

اشکال اول: این بیان با روایات سازگاری ندارد. گاهی می‌خواهید فقط با آیه قرآن این مطلب را بگویید، درست است اما با رجوع به روایات صحیح مشخص می‌شود که حضرت، مریض نبود. مثل:

«الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ[5] عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ[6] عَنِ الْوَشَّاءِ[7] عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ[8] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ[9] قَالَ: قِيلَ لِأَبِي جَعْفَرٍ(علیه‌السلام)[10] ... فقال(علیه‌السلام): «... لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ(علیه‌السلام): ﴿... إِنِّي سَقِيمٌ﴾‌ وَ مَا كَانَ سَقِيماً وَ مَا كَذَبَ‌ ...».[11]

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[12] عَنْ أَبِيهِ[13] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ[14] عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ[15] عَنْ حُجْرٍ[16] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) قَالَ: ... ﴿فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ﴾قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیه‌السلام)[17] : وَ اللَّهِ مَا كَانَ سَقِيماً وَ مَا كَذَب‌ ...».[18]

«عَنْهُ[19] عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى[20] عَنْ سَمَاعَةَ[21] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ[22] قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام): «التَّقِيَّةُ مِنْ دِينِ اللَّهِ». قُلْتُ: مِنْ دِينِ اللَّهِ؟ قَالَ: «إِي وَ اللَّهِ مِنْ دِينِ اللَّهِ وَ قَدْ قَالَ يُوسُفُ: ﴿أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ﴾ وَ اللَّهِ مَا كَانُوا سَرَقُوا وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ(علیه‌السلام):‌ ﴿إِنِّي سَقِيمٌ﴾‌ وَ اللَّهِ مَا كَانَ سَقِيماً».[23]

«قد روى بشر بن مفضّل[24] عن عوف[25] عن الحسن[26] قال بلغني أنّ رسول الله(صلی‌الله علیه و آله) قال‌: «إنّ إبراهيم(علیه‌السلام) ما كذب متعمّداً قطّ إلّا ثلاث مرّات كلّهنّ يجادل بهنّ عن دينه: قوله‌: ﴿... إِنِّي سَقِيمٌ﴾ و إنّما تمارض عليهم؛ لأنّ القوم خرجوا من قريتهم لعيدهم و تخلّف هو ليفعل بآلهتهم ما فعل و قوله: ﴿‌... بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ‌ ...﴾ و قوله لسارة إنّها أختي لجبّار من الجبابرة لمّا أراد أخذها».[27]

اشکال دوم: اگر حضرت ابراهیم مریض بود نمی‌توانست بت‌ها را آن‌گونه بشکند. اگر بگویید بت‌ها با معجزه شکسته شد، در قرآن و روایات نیامده است.

مشکل

آیا امکان دارد که پیامبران توریه کنند یا دروغ می‌گویند؟ آیا توریه با شأن پیامبران منافات دارد؟

برای حل این مشکل برخی گفته‌اند: تعبیراتی در روایات وجود دارد که نفی حکم است نه نفی موضوع؛ حکم برداشته می‌شود اما موضوع باقی است. مثل «لا ذنب مع الندم» و «لا إصرار مع الإستغفار» و «.. وَ لَا سَرَفَ فِي الْخَيْر»[28] . کسی که گناه می‌کند و سپس پشیمان می‌شود واقعاً گناه دارد اما بعد از پشیمانی خداوند آن گناه را می‌بخشد مثل آن‌که هیچ گناهی ندارد. لا ذنب، یعنی حکم گناه را ندارد. کسی که استغفار می‌کند نباید اصرار بر گناه داشته باشد؛ پس کسی که اصرار بر گناه دارد، استغفار معنایی ندارد. روایت دیگر می‌گوید: در کار خیر اسراف نیست. در کار خیر هم می‌توان اسراف را تصویر نمود اما در کار خیر حکم حرمت را ندارد. بنابراین در جایی هم که روایت می‌فرماید: «لا کذب ابراهیم» یعنی نفی حکم کذب است نه موضوع کذب. دروغی است که مقدمه برای بیان حقایق گفته شده است.

گاهی انسان جمله مجملی را می‌گوید و یکی از معانی را اراده می‌کند و گاهی جمله‌ای می‌گوید که ظاهری دارد و خلاف ظاهر را اراده می‌کند. آیا جمله حضرت ابراهیم مجمل است یا خلاف ظاهر؟ برخی گفته‌اند که مجمل است؛ زیرا یکی از معانی سقیم، شک و تردید است، هرچند که برداشت آن‌ها این بوده که حضرت ابراهیم مریض است؛ پس اصلاً توریه‌ای محقق نشده است.[29]

روایت دیگر درباره کذب نبودن توریه

«عَنْهُ[30] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) فِي الرَّجُلِ يُسْتَأْذَنُ عَلَيْهِ فَيَقُولُ لِجَارِيَتِهِ قُولِي لَيْسَ هُوَ هَاهُنَا قَالَ: «لَا بَأْسَ لَيْسَ بِكَذِبٍ عَنِيد».[31]

از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدند: کسی به در خانه می‌آید و صاحب‌خانه نمی‌خواهد جواب او را بدهد و کنیز او پشت در می‌رود و می‌گوید که صاحب‌خانه این‌جا نیست. حکم این عمل چیست؟ امام فرمود: اشکالی ندارد. این دروغ عنید و همراه با طغیان نیست.

معلوم می‌شود که دروغ مراتبی دارد و یکی از مراتب پایین دروغ همین مورد است. توریه هم کذب است اما کذب عنید نیست.


[5] . الحسین بن محمّد بن عامر: إماميّ ثقة.
[6] . المعلّی بن محمّد البصري: مختلف فیه و هو إماميّ ثقة ظاهراً.
[7] . الحسن بن عليّ الوشّاء: إماميّ ثقة.
[8] . الأحمر : إماميّ ثقة من أصحاب الإجماع.
[9] . یحیی أبو بصیر الأسدي: إماميّ ثقة من أصحاب الإجماع.
[10] . الإمام الباقر×.
[12] . عليّ بن إبراهیم بن هاشم: إماميّ ثقة.
[13] . إبراهیم بن هاشم القمّي: مختلف فیه و هو إماميّ ثقة علی الأقوی.
[14] . البزنطي: إماميّ ثقة من أصحاب الإجماع.
[15] . الأحمر: إماميّ ثقة من أصحاب الإجماع.
[16] . مهمل.
[17] . الإمام الباقر×.
[19] . أحمد بن محمّد بن خالد البرقي: إماميّ ثقة.
[20] . الکلابي : إماميّ ثقة ظاهراً، من أصحاب الإجماع علی قول.
[21] . سماعة بن مهران: إماميّ ثقة.
[22] . یحیی أبو بصیر الأسدي: إماميّ ثقة من أصحاب الإجماع.
[24] . مهمل.
[25] . مهمل.
[26] مهمل.
[29] . التعلیقة علی المکاسب1: 199 - 200.
[30] عبد الله بن بکیر بن أعین: فطحيّ ثقة من أصحاب الإجماع.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo