< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

99/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/کذب / توریه

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث فقه درباره اقوال توریه بود. قول اول این بود که «التوریة الیست بکذب» دلایلی ازجمله روایات، اجماع و عرف، مطرح شد که اشکالاتی برای این ادله بیان شد.

مؤیدات قول اول

اصحاب تصریح نموده‌اند که وقتی ضرورت پیش‌آمد، توریه کنید. این‌که نگفته‌اند دروغ بگویید بلکه گفته‌اند که توریه کنید، معلوم می‌شود که توریه غیر از کذب است.[1]

اشکال

در روایات وارد شده است که در مقام ضرورت، کذب اشکالی ندارد، حتی قسم دروغ هم اشکالی ندارد. از این روایات استفاده می‌شود که بین توریه و کذب فرقی نیست.

در بحث قسم دروغ، روایاتی داریم که تعابری دارد که در مواقع ضرورت که مجبور به قسم دروغ هستید، توریه کند. لفظ توریه در روایات وجود ندارد اما تعبیری است که می‌تواند با توریه هماهنگ باشد. از این مسئله خواسته‌اند استفاده کنند که توریه غیر از کذب است و اگر یکی بود، توصیه به دروغ می‌شد.

پاسخش این است که همان‌گونه که قبلاً روایت آن را خواندیم، توریه اخف مراتب کذب است. توریه کذب عنید نیست. از آن جهت که ظاهرش با مراد مطابقت ندارد کذب است اما اخف مراتب آن است؛ لذا در قسم دروغ توصیه شده است که از توریه که اخف مراتب است استفاده شود. بر اساس همان روایتی که در بحث قسم توصیه به توریه شده است، کسی که توریه نمی‌داند می‌تواند دروغ بگوید. چون توریه اخف مراتب است توریه کردن بهتر است. هرجا که کذب جایز است توریه هم جایز است، این‌گونه نیست که کذب جایز نباشد اما توریه جایز باشد.

پرسش ما از قائلین به تفاوت توریه و کذب این است که در مواقع غیر ضروری چرا می‌گوید توریه جایز نیست؟ اگر توریه غیر از کذب و جایز است در غیر ضرورت هم باید بتوان توریه کرد.

قول دوم

توریه داخل در اسم کذب است یا لااقل حکم کذب را دارد.[2] [3] یا موضوعاً‌ یا حکماً کذب است. در هر دو صورت، حکم کذب را دارد؛ همان‌گونه که دروغ حرام است، توریه هم حرام است. عرف و بنای عقلای عالم هم توریه را جایز نمی‌داند و آن را دروغ می‌داند. شارع مقدس هم طریقه دیگری غیر از طریقه عقلای عالم ندارد. تمام پیامبران به لسان قومشان مبعوث شدند. اگر توریه را جایز بدانیم دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود که بگوییم شاید منظورش چیز دیگری بوده است. این شاید‌ها در اسلام هیچ حجیتی ندارد.

اگر توریه کذب نیست، همه‌جا باید توریه جایز باشد و اختصاص به مورد خاصی نداشته باشد؛ بنابراین تمام شهاداتی که در دادگاه داده می‌شود، قابل توجیه است و شاهد می‌تواند شهادت خود را توجیه کند که مثلاً مقصود من این زید نبود بلکه زید دیگری بود. تمام عقود و ایقائات در جامعه به پشتوانه ظواهر است و اگر توریه جایز باشد، هرکس می‌تواند کلام خود را توجیه کند و عقد و ایقائی باقی نمی‌ماند. اگر راه توریه باز شود، مشکلات بسیار زیادی برای جامعه شکل می‌گیرد.

سید عاملی(رحمه‌الله) می‌فرماید: «إنّ التورية لا تخلو عن كذب ظاهرا‌ً».[4] توریه خالی از کذب نیست.

صاحب جواهر (رحمه‌الله) نیز توریه را عرفاً کذب می‌داند.[5]

مبنای قول دوم

محقق قمی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «المعتبر في الاتّصاف بالصدق و الكذب هو ما يفهم من ظاهر الكلام، لا ما هو المراد منه، فلو قال: رأيت حماراً و أراد منه البليد من دون نصب قرينة، فهو يتّصف بالكذب و إن لم يكن المراد مخالفاً للواقع و كذلك إذا رأى زيداً و اعتقد أنّه عمرو و قال رأيت رجلاً، فهو صادق؛ لأنّ المفهوم من اللفظ مطابق للواقع؛ بل و الاعتقاد أيضاً و إن لم يكن معتقده في شخص الرجل موافقاً للواقع»‌.[6]

قصد و مراد مهم نیست بلکه ظاهر کلام اهمیت دارد. مثلاً اگر کسی بگوید: «رأيت حماراً» و مرادش این است که انسان نفهمی را دیدم بدون این‌که قرینه بیاورد، مردم می‌گویند که دروغ می‌گوید؛ زیرا مردم به ظاهر کلام توجه دارند.

اشکال

شیخ انصاری (رحمه‌الله) می‌گوید: مراد مخبر که مطابق با واقع است را چکار می‌کنید؟

پاسخ

نهایت تأثیر اراده در اینجا این است که مرتبه کذب را تخفیف می‌دهد و توریه اخف مراتب کذب می‌شود نه این‌که از کذب خارج شود. اگر از کذب خارج شود باید همیشه اجازه دهید که در جامعه اتفاق بیفتد.

قول سوم

توریه کذب است.[7] قول دوم توریه را کذب یا در حکم کذب می‌دانست؛ یعنی توریه را موضوعاً یا حکماً کذب می‌دانست اما این قول توریه را موضوعا و حکماً کذب می‌داند.

محقق یزدی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «إنّ التورية لا يخرج الكلام عن الكذب».[8] توریه نمی تواند خارج از کذب باشد.

دلیل قول سوم

اگر توریه را کذب ندانیم، جعل حرمت کذب، لغو خواهد بود؛ زیرا تمام مفاسدی که بر کذب مترتب است مثل اغراء به جهل، فریب و ... بر توریه نیز مترتب است واگر توریه جایز باشد، هرکس دروغی گفت و فسادی کرد می‌تواند آن را توجیه کند. حتی به نظر ما گاهی مفاسد توریه بیشتر هم هست؛ زیرا کسی که توریه می‌کند، وجهه اسلامی هم به خود می‌گیرد و اعتباری برای فرد مسلمان در جامعه باقی نخواهد ماند.

توریه و کذب، جرم بزرگی است که قاضی می‌تواند برای آن تعزیر در نظر بگیرد. اگر آن را جرم بدانند و برخورد شود، بسیاری از مشکلات جامعه اسلامی برطرف خواهد شد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo