درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
99/08/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مکاسب محرمه/کذب / توریه
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث فقه درباره توریه بود. اقوالی در وجوب توریه مطرح بود. قول دوم این بود که توریه واجب نیست و دلایلی دارد. دلیل اول، اصل بود که هنگام شک در وجوب، اصل این است که توریه واجب نیست «اصالة البرائة من وجوب التوریة». دلیل دوم، اطلاق روایات بود که روایاتی را در بحث گذشته مطرح کردیم.
روایت دیگر: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صل الله علیه و آله): «إحْلِفْ بِاللَّهِ كَاذِباً وَ نَجِّ أَخَاكَ مِنَ الْقَتْلِ».[1]
«احلف» صیغه امر است و دستور میدهد که باید دروغ بگویی و برادر مؤمنت را نجات دهی. اطلاق این روایات اقتضای این را دارد که توریه واجب نیست؛ زیرا روایت در مقام بیان است و اگر توریه واجب بود، حضرت باید دستور به توریه میداد وگرنه تأخیر البیان از وقت حاجت است که قبیح است.
نجات جان برادر مؤمن از قتل خصوصیتی ندارد؛ در روایات دیگر، قسم برای نجات مال هم مطرح شده بود. معلوم است که اهمیت آبروی انسان از مال کمتر نیست؛ لذا میتوان برای حفظ آبروی خود یا دیگری نیز دروغ گفت و نیزی به توریه هم نیست.
روایات جواز توریه
روایت اول: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[2] عَنْ أَبِيهِ[3] عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى[4] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ[5] (علیهالسلام) عَنِ الرَّجُلِ يَحْلِفُ وَ ضَمِيرُهُ عَلَى غَيْرِ مَا حَلَفَ عَلَيْهِ؟ قَالَ (علیهالسلام): «الْيَمِينُ عَلَى الضَّمِيرِ».[6]
راوی میگوید: از امام رضا (علیهالسلام) پرسیدم درباره مردی که قسم میخورد اما نیّتش چیز دیگری غیر از آن چیزی است که بر آن قسم خورده است، امام (علیهالسلام) فرمود: یمین بر نیت انسان استوار است.
سند این روایت صحیح است اما در دلالت، روایت بحث توریه را مطرح نمیکند بلکه بحث این است که اگر انسان، قسم میخورد و اراده جدی ندارد، قسمش محقق نمیشود. یکی از شرایط قسم آن است که اراده جدی با قسم، تطابق داشته باشد وگرنه قسم محقق نمیشود.
به نظر ما این روایت به درد قول به وجوب توریه در مقام ضرورت نمیخورد.
روایت دوم: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[7] عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ[8] عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ[9] قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) يَقُولُ وَ سُئِلَ عَمَّا يَجُوزُ وَ عَمَّا لَا يَجُوزُ مِنَ النِّيَّةِ عَلَى الْإِضْمَارِ فِي الْيَمِينِ فَقَالَ (علیهالسلام): «قَدْ يَجُوزُ فِي مَوْضِعٍ وَ لَا يَجُوزُ فِي آخَرَ فَأَمَّا مَا يَجُوزُ فَإِذَا كَانَ مَظْلُوماً فَمَا حَلَفَ بِهِ وَ نَوَى الْيَمِينَ فَعَلَى نِيَّتِهِ وَ أَمَّا إِذَا كَانَ ظَالِماً فَالْيَمِينُ عَلَى نِيَّةِ الْمَظْلُومِ».
راوی میگوید: از امام صادق (علیهالسلام) پرسیدم که در پنهان کردن و عوض کردن نیت در قسم، چه چیزی جایز و چه چیزی جایز نیست؟ امام (علیهالسلام) فرمود: در موردی جایز و در موردی جایز نیست. جایی که انسان، مظلوم باشد، جایز است که قسم دروغ بخورد و نیت چیز دیگری کند اما اگر ظالم است، قسم بر نیت مظلوم است.
قسم مظلوم، جایز است و گناه و کفاره ندارد اما قسم ظالم، گناه است و کفاره دارد.
در این روایت بحثی از وجوب توریه نیست بلکه بحث از «ما یجوز» است.
محقق خویی (رحمهالله) میفرماید: «هي[10] بأجمعها ظاهرة في جواز الحلف الكاذب لدفع الضرر البدنيّ أو المالي عن نفسه أو عن أخيه على وجه الإطلاق و ليست مقيّدةً بعدم التمكّن من التورية و هي تدلّ بطريق الأولويّة على جواز الكذب بغير حلف لدفع الضرر».[11]
از ظاهر مجموع روایات برداشت میشود که قسم دروغ مطلقا جایز است برای دفع ضرر بدنی یا مالی از خودش یا برادر مؤمنش و مقید نشده که نتواند توریه کند. همچنین به طریق اولی دلالت میکند که دروغ بدون قسم برای دفع ضرر جایز است.
محقق خویی (رحمهالله) ضرر مالی و بدنی را ذکر نمود اما از آبرو چیزی نگفت، به نظر ما باید دو مورد دیگر هم به جواز قسم دروغ یا دروغ برای دفع ضرر اضافه نمود؛ اگر آبروی خود یا دیگری در خطر است یا مصلحت مهم عقلایی وجود دارد به این موارد ملحق میشود.
قول سوم: وجوب توریه[12]
برخی از فقها گفتهاند که در مقام ضرورت، باید توریه کند.
ما در بحث گذشته، ثابت کردیم که هیچ وجوبی ندارد. نهایت چیزی که میتوانیم اثبات کنیم، «رجحان التوریة في مقام الحلف» است؛ در مقام قسم خوردن، توریه رجحان دارد. دلیل رجحان هم این است که قسم، تحقق پیدا نکند؛ زیرا در قسمع اراده جدی لازم است و وقتی توریه شود، اراده جدی محقق نیست.
قول چهارم: اگر مصلحتی اقتضای دروغ میکند، توریه واجب است.[13]
به نظر ما این قول دلیلی ندارد.
قول پنجم: جواز توریه تا زمانی که ظالم نیست و مصلحت وجود دارد
در اجتماع سه گروه داریم: گروه اول ظالم هستند که حق ندارند توریه کنند و دروغ بگویند این عمل، گناه و کفاره دارد. گروه دوم کسانی که مظلوم هستند و جان، مال یا آبروی خودشان یا دیگران در خطر است و برای نجات آن دروغ میگویند و توریه میکنند که این عمل حرام نیست. گروه سوم، نه ظالم و نه مظلوم هستند؛ مثلاً به دروغ از خود یا دیگری تعریف میکند یا مانند برخی از تبلیغات هرچند که با دیدگاه دقیق آنها هم ظالم هستند. آیا در جایی که نه ظالم ایت و نه مظلوم، آیا دروغ گفتن جایز است؟
قول پنجم شامل دو گروه مظلوم و کسانی که نه ظالم هستند و نه مظلوم، میشود.
شهید ثانی (رحمهالله) میفرماید: «قیل: تجوز التورية مطلقاً ما لم يكن ظالماً ... و هذا هو الأظهر؛ لكن ينبغي قصره على وجه المصلحة»[14]
به نظر ما مصلحت را باید مقید به مصلحت مهم کرد؛ یعنی فقط در صورت مصلحت مهم میتوان توریه کرد و اگر مصلحت جزئی است نمیتوان دروغ گفت یا توریه کرد. در مصالح مهمی که به نفع مؤمنین و جامعه اسلامی است و میتوان با دروغ آن را کسب نمود، شاید بتوان قائل به جواز دروغ و توریه شد. در جایی هم که شک داریم مصلحت مهم وجود دارد یا نه، نمیتوان دروغ گفت و اصل بر بقای حرمت است.
فخرالمحققین (رحمهالله) میفرماید: کسی که میخواهد قسم دروغ بخورد، یا ظالم، یا مظلوم یا نه ظالم و نه مظلوم است. اگر ظالم است، حق ندارد دروغ بگوید و توریه کند. مظلوم میتواند توریه کند یا دروغ بگوید. در گروه سوم، توریه جایز است.
«الحالف إمّا أن يكون ظالماً في يمينه أو مظلوماً أو لا ظالماً و لا مظلوماً و الأوّل: لا يصحّ منه التورية، فيكون النيّة نيّة غريمه الذي أحلفه. و الثاني: يصحّ منه التورية و يكون النيّة نيّته. و الثالث: و هو أن لا يكون ظالماً و لا مظلوماً كأن يحلف على فعل شيء أو تركه ممّا يتعلّق بنفسه و له حقيقة و يريد به المجاز المرجوح، الأقرب جواز التورية؛ لأنّ القصد معتبر في اليمين و لم يقصد حقيقة اللفظ، فلا يتناوله اليمين و إنّما قصد غيره، فتعيّن ما قصده و يحتمل العدم؛ لأنّ اللفظ إذا أطلق يحمل على حقيقته و المجاز خلاف الأصل و التحقيق أنّه يدان بنيّته»[15]
اشکال: به نظر ما کسی که نه ظالم است و نه مظلوم، حق دروغ و توریه ندارد؛ زیرا حرمت کذب و توریه به حکم اولی ثابت است. انسان در هیچجایی نباید دروغ بگوید مگر اینکه جان، مال یا آبرویی در خطر باشد یا مصلحت مهمی وجود دارد.