درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
99/08/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مکاسب محرمه/کذب / توریه و مبالغه
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث فقه درباره مبالغه بود که آیا مبالغه کذب است؟ مبالغه در کلام عرب، قرآن، روایات و کلمات بزرگان وجود دارد. اقوالی در مسئله وجود دارد: قول اول این بود که مبالغه کذب نیست.[1] مبالغه موضوعاً و حکماً کذب نیست؛ به این معنا که عنوان کذب بر آن صدق نمیکند و حکم حرمت هم ندارد. قول دوم این بود که مبالغه اگر در محل خودش باشد، کذب نیست وگرنه کذب است.[2]
نکته اصلی این است که گاهی مبالغه در حد متعارف است و عرف مبالغه را میفهمد و قبول می کند و قرائنی بر وجود مبالغه وجود داشته باشد در این صورت، موضوعاً و حکماً کذب نیست اما گاهی در حد متعارف نیست و قرینهای بر وجود مبالغه نیست، در این صورت، مبالغه، حکماً و موضوعاً کذب است.
قول سوم: کذب مجاز است[3]
مبالغه موضوعاً کذب است اما حکم حرمت کذب را ندارد.
دلیل: سیره قطعیهای میان مسلمین وجود دارد که گاهی مردم مبالغه میکنند و این عمل در میان کلمات معصومین(علیهمالسلام) وجود دارد؛ پس فعل معصوم، دلالت بر جواز دارد، چون اگر حرام بود از معصوم صادر نمیشد. در حضور ائمه (علیهمالسلام) هم مبالغه میشده و آنها نهی نمیکردند. اما موضوعاً کذب است؛ چون مطابق با واقع نیست.
اشکال: به نظر ما مبالغه گاهی عرفی است؛ یعنی عرف میفهمد که مبالغه میکنید و قرائنی بر مبالغه وجود دارد. در این صورت، موضوعاً و حکماً کذب نیست تا نیاز به سیره داشته باشیم ما در جایی استدلال به سیره میکنیم که کذب بر آن صدق کند. مثلاً جمعیت زیادی در مسجد جمع شده و شما میگویید: «عجب جمعیت زیادی بود، دو هزار نفر بود» درحالیکه افراد حاضر را کسی نشمرده و آمار دقیقی وجود ندارد، پس معلوم است که به صورت تقریبی و مبالغه میگویید. گاه قرائن حالیه یا مقالیه در کلام وجود دارد که معلوم است آمار حدودی بیان میشود. پس به نظر ما استدلال به سیره وجهی ندارد و نیازی نیست که در مبالغه به سیره استناد کنیم، فقط در حد مؤید میتوان از آن استفاده کرد اما نمیتواند دلیل بر جواز باشد.
معنای استناد به سیره و قول سوم این است که مبلغه کذب است اما در حکم استثناء شده است. آیا واقعاً مبالغه کذبی است که استثناء شده مانند ضرورت که میگفتیم کذب اشکالی ندارد؟ به نظر ما اگر قرائن وجود دارد، اصلاً کذب نیست.
اگر به سیره استناد شود، سیره دلیل لبّی است و حجیت آن به میزان قدر متیقّن است و قدر متیقن در این مسئله جایی است که مبالغه در حد متعارف باشد نه اینکه افراط و تفریط در آن شود؛ زیرا معلوم نیست که افراط و تفریط، مورد سیره باشد. موارد متیقن از حکم حرمت خارج است اما موارد مشکوک در حرمت کذب باقی میماند.
قول چهارم: تفصیل
به نظر ما این قول حق است. اگر مبالغه عرفی است، کذب نیست ولی اگر عرفی نیست و عرف آن را نمیپذیرد، موضوعاً کذب است و حکماً هم حرام است.
مرحوم کاشف الغطاء(رحمهالله) میفرماید: «المبالغة من الكذب إلّا إذا ظهرت قرينتها لدى المخاطب و كان الشيء من شأنه المبالغة».[4] مبالغه کذب است مگر اینکه قرائنی بر وجود مبالغه داشته باشیم و شأن آن شیء مبالغه باشد.
مرحوم امام خمینی (رحمهالله) میفرماید: «إنّ المبالغات إنّما تتّصف بالصدق و الكذب إذا أريد بها الإخبار عن واقع و لو كان لازماً لها دون ما أريد بها إنشاء المدح و الذم؛ فإنّها لا تتّصف بهما بالغةً ما بلغت. و فهم المعنى التصديقيّ عن الإنشاء ليس بمخبر به، نظير إنشاء البيع الذي ينتقل الذهن منه إلى كون البائع سلطاناً عليه و إنشاء الزواج الدالّ على كون المرأة خليّةً، فلا تتّصف لأجله بهما. و أمّا قضيّة جواز مدح من يستحقّ الذمّ أو العكس، فهي أمر آخر».[5]
مبالغات گاهی عنوان اخبار دارد (مثل آمار دقیق کشتهها یا بیماری) و گاهی عنوان مدح و ذم دارد. اگر در مقام اخبار باشد، مبالغه کذب و حرام است. اگر در مقام مدح باشد (مثلاً از کسی تعریف میکند تا محبت بیشتری به او شود) یا در مقام ذم باشد (مثلاً برای بازداشتن کسی از گناه او را ذم کند) صدق و کذبی وجود ندارد و این در صورتی است که سامع، متوجه قرائن و شواهد شود.
اشکال: به نظر ما اولاً مدح و ذم هم اخبار است و در اخبار گاهی عرف آن را میپسندد که کذب نیست اما گاهی فوق حد متعارف است که در این صورت کذب است. ثانیاً علاوه بر عنوان اولی که کذب است، در مدح و ذمها گاهی عنوان ثانوی وجود دارد و فسادهایی بر آن مترتب میشود؛ مثلاً در تجارت گاهی اینقدر مبالغه میکند که مردم را فریب میدهد یا در مسائل سیاسی گاهی از کسی اینقدر تعریف میکنند که مردم به او رأی میدهند و این شخص مملکت را خراب میکند. کسی که اینگونه تعریف میکند و مبالغه میکند، یقیناً ضامن است.
محقق خوی (رحمهالله) نیز میفرماید: مبالغه اگر بیش از واقع باشد کذب است. مثلاً درهمی را به کسی داده و میگوید که دراهمی به او دادم. یا شخص دیگری را یک بار زده اما میگویند که ضرّاب است درحالیکه یک بار زده اما ضرّاب، صیغه مبالغه است. این موارد کذب است مگر اینکه قرینهای بر مبالغه وجود داشته باشد که در این صورت کذب نیست. در قرآن کریم هم داریم: ﴿إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللّٰهُ لَهُمْ﴾[6] سبعین مرة عدد است اما اشاره بر کثرت است. گاهی به شخصی میگویند که صورتت مثل ماه است یا به انسانی که زیاد مهمان دارد، «کثیر الرماد» میگویند، در همه اینها قرینه وجود دارد و کذب نیست.[7]